روزنامه فرهیختگان نوشت: آمار ورودی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ نشان میدهد که از مجموع ۱۹۱ هزار ورودی مقطع کاردانی، ۸۶ هزار و ۳۳۰ دانشجو در رشتههای علوم انسانی انتخابرشته کردهاند. این درحالی است که مجموع ورودی دانشجویان این مقطع برای رشتههای علوم پایه ۱۷۱ نفر و برای کشاورزی و دامپروری سه […]
روزنامه فرهیختگان نوشت: آمار ورودی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ نشان میدهد که از مجموع ۱۹۱ هزار ورودی مقطع کاردانی، ۸۶ هزار و ۳۳۰ دانشجو در رشتههای علوم انسانی انتخابرشته کردهاند.
این درحالی است که مجموع ورودی دانشجویان این مقطع برای رشتههای علوم پایه ۱۷۱ نفر و برای کشاورزی و دامپروری سه هزار و ۹۰۰ نفر بود.
در مقطع کارشناسی نیز از مجموع ۶۴۸ هزار ورودی، بیش از ۳۷۶ هزار دانشجو در رشتههای علوم انسانی انتخاب رشته کردهاند. این درحالی است که متقاضیان تحصیل در رشتههای علوم پایه حدود ۴۱ هزار دانشجو و فنی و مهندسی ۱۳۷ هزار دانشجو بوده است.»
طهرانچی با اشاره به تغییر ذائقه اقبال اجتماعی طی ۲۰ سال گذشته در دانشگاه آزاد گفت: «در ۲۰ سال گذشته رشتههای ریاضیات و علوم کاربردی، عمران، برق، کامپیوتر و فناوری اطلاعات، مدیریت و زبانهای خارجه بیشترین دانشجو را به خود اختصاص داده بود. این در شرایطی است که از میان ۶۰ رشته تحصیلی مربوط به ورودی سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ رشتههای حقوق، حسابداری، علوم تربیتی، کامپیوتر، روانشناسی و مدیریت در جایگاه شش رشته دارای اقبال اجتماعی قرار گرفته است. این اتفاق در دانشگاههای دولتی هم به همین شکل است و آینده این وضع بسیار خطرناک بوده و ادامه این روند به معنی فاجعه برای کشور است.»
وی خاطرنشان کرد: «اقبال اجتماعی نسبت به رشتههای عمران، برق، مکانیک، صنایع و حتی تاریخ، ادبیات و فلسفه بسیار کاهش یافته و با این روند یک دانشگاه جامع نمیتواند به حیات خود ادامه دهد؛ چراکه جوانان تصور میکنند فقط مدیران، روانشناسان و حسابداران دارای درآمد و شغل مناسب هستند و از این رو به این رشتهها تمایل پیدا کردهاند، درحالیکه کشور با این مدل اداره نمیشود. کشوری که توزیع منابع انسانی در آن درست نباشد، مانند یک فرد سرطانزده است.»
دکتر طهرانچی با بیان اینکه نگاه مردم به سودمندی رشتهها تغییر کرده و انتخاب آنها عوض شده است، گفت: «اشکال این تغییر ذائقه به آموزشوپرورش و آموزش عالی کشور برمیگردد. آموزشوپرورش در عدم هدایت تحصیلی دانشآموزان، احاطه جریان تربیت فضای مجازیمحور و افت دانشهای پایه در دانشآموزان مقصر بوده و آموزش عالی نیز در مدیریت غیرعلمی نظام آموزشی، توجه به جریان ارتقای استاد به جای شاگردپروری و اصرار بیجا بر شیوههای آموزشی غلط در ایجاد این تغییر ذائقه نقش داشتهاند.»
وی با اشاره به توزیع دانشآموزان متوسطه دوم کشور گفت: «در حوزه آموزشوپرورش شاهد افت دانش ریاضی در مدرسه، کاهش شدید تعداد دانشآموزان ریاضی، عدم هدایت استعدادها و غلبه آموزش غیررسمی بر آموزش رسمی دانشآموزان هستیم. این موضوع باعث شده که تنها ۱۸ درصد دانشآموزان در حال تحصیل رشته ریاضی را انتخاب کنند. درمقابل آن، ۲۷ درصد علوم تجربی و ۲۴ درصد نیز علوم انسانی را برگزیدهاند.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: «در حوزه آموزش عالی نیز اتفاقی که درباره مقاطع تحصیلی افتاد، لوزیشکل کردن مقاطع کارشناسی تا دکتری بود درصورتیکه این مدل باید بهصورت هرمی باشد که در قاعده آن کاردانی و کارشناسی قرار میگیرد و باید منجر به اشتغال شود. در میانه هرم کارشناسیارشد قرار دارد که توجه آن به پژوهشگری است و در رأس هرم نیز دکتری تخصصی است که به اشتغال خواهد انجامید.»