به گزارش زیرنویس، من لعیا هستم ۲۶ساله ، خواهر و برادر بزرگترم ازدواج کرده اند و برادر کوچکترم مجرد است. پدرم بازنشسته و مادرم خانه دار است. مدت زیادی است که من و برادرم دچار مشکلاتی با یکدیگر هستیم و خانواده هم عملا از او حمایت می کنند. برادرم بیماری قلبی دارد و به همین […]
به گزارش زیرنویس، من لعیا هستم ۲۶ساله ، خواهر و برادر بزرگترم ازدواج کرده اند و برادر کوچکترم مجرد است. پدرم بازنشسته و مادرم خانه دار است. مدت زیادی است که من و برادرم دچار مشکلاتی با یکدیگر هستیم و خانواده هم عملا از او حمایت می کنند. برادرم بیماری قلبی دارد و به همین دلیل خانواده بیشتر مراقب او هستند.
بعد از دیپلم در دانشگاه آزاد قبول شدم بعد از ۳ ترم پدرم بعلت عدم تامین شهریه ، اجازه دانشگاه رفتن نداد و من هم مجبور شدم کار کنم. بعد از مدتی در یک شرکت خودرو سازی مشغول به کار شدم اما دیگر زمان رفتن به دانشگاه نداشتم و ادامه تحصیل ندادم.در این سالها با پسری ارتباط دوستی گرفتم و از همان ابتدا وی به من پیشنهاد ازدواج داد. وقتی ماجرا را با خانواده مطرح کردم به شدت مخالفت کردند اما میلاد و خانواده اش چندین بار به خانه ما آمدند و با والدینم صحبت کردند و پدرم هر بار به آنها بی احترامی میکرد و دوست نداشت این ازدواج صورت بگیردتا اینکه پسری را از شهرستان معرفی کردند که شرایط و موقعیتش از بهنام بهتر بود و پدرم نیز بلافاصله بعد از سه جلسه آشنایی و خواستگاری مجوز ازدواج را صادر کرد.
ما عقد کردیم و از آنجایی که آنها در شهرستان زندگی می کردند من گاهی به آنجا می رفتم ولی حسی به او نداشتم و نتوانستم با او ارتباط برقرار کنم . بعد از ۹ ماه تصمیم به جدایی گرفتیم که با مخالفت شدید خانواده ام مواجه شدم اما فایده ایی نداشت بعد از جدایی مجدد با میلاد تماس گرفتم و متوجه طلاق من شد.در حال حاضر من و میلاد قصد ازدواج داریم اما والدینم مخالف هستند و چند روز پیش برادرم به شدت مرا کتک زد و آنها چیزی نگفتند. اگر این وضعیت در خانه مان ادامه داشته باشد من مجبورم از خانه فرار کنم.
نگاه کارشناسی
فهیمه محمدیان کارشناس ارشد روانشناسی
در ابتدا وجود والدین کنترلگر در خانواده موجب مشکلات عدیده ایی شده و روش تربیتی آنها را خدشه دار کرده است.والدین کنترل گر معمولا با روشهای مختلفی اقدام به کنترل فرزندان خود میکنند. این والدین میتوانند بر روی رفاه و رفتارهای عاطفی، کاهش استقلال، کاهش توانایی حل مسئله در فرزندان و کنترل استرس، تاثیر بگذارند. سه سبک مختلف کنترل از سوی والدین وجود دارد : ۱-کنترل روانی: این روش از کنترل والدین، بیشتر با وادار کردن فرزندان به اطاعت شناخته میشود. والدین کنترل گر با کنترل روان فرزندان خودشان، میتوانند عوارض بسیار بدی را برای فرزند خودشان از جمله از دست دادن محبت، باج گیریهای عاطفی، بی اعتبار کردن احساسات و … به وجود آورند. ۲-کنترل بیش از حد : برخی از والدین کنترل گر با سبک کنترل بیش از حد، بچههای خود را کنترل میدهد. در این سبک، والدین فرزندان خود را تحت تاثیر میزان زیادی عشق، حمایت و محبت قرار میگیرند. ۳-کنترل رفتار : یکی دیگر از سبکهای کنترل گری والدین، کنترل رفتار فرزندان است. کنترل کردن رفتار، باعث کاهش استقلال فرزند میشود و بر روی رشد عاطفی و اجتماعی او اثر میگذارد.
والدین کنترل گر معمولا برای عشق و محبت خودشان شرط میگذارند. مثلا اگر فرزندشان کاری که میخواهند را انجام ندهد، او را تهدید و تنبیه میکنند. والدین کنترل گر از کوچکترین اشتباه فرزند خودشان ناامید میشوند. این والدین همیشه اشتباهات فرزند خود را به او یادآوری میکنند تا بتوانند فرزند خودشان را متقاعد کنند که هر چیزی اتفاق افتاده، به دلیل عدم گوش دادن به حرفهای آنها بوده است. به طور کلی دو روش برای کنترلگری والدین وجود دارد که عبارتند از : کنترل بیرونی : کنترل بیرونی فرزندان به معنای روش کنترل به صورت آشکار است. روشهای مختلفی برای کنترل بیرونی فرزندان وجود دارند که عبارتند از فریاد زدن، کتک زدن، تنبیه و تمجید کردن. کنترل بیرونی والدین سبب میشود که آنها پرخاشگر و مستبد به نظر برسند. به همین خاطر، معمولا این روش با تربیت خشن همراه است.
کنترل درونی: یکی دیگر از روشهای کنترل گری والدین ، کنترل درونی فرزندان است. در این روش، از تکنیکهای خاصی استفاده میشود تا شرایط روحی کودک هدف گرفته شوند. در واقع، والدین سعی میکنند که برای به کرسی نشاندن حرفهای خودشان، احساس شرم و گناه در فرزند خودشان ایجاد کنند.
مشکل بعدی که در این مراجع وجود دارد : وجود حس تبعیض بین او و برادرش از سوی والدین می باشد. تبعیض باعث می شود که روان فرزند محروم از توجه، فشرده، آزرده و ناراحت شود و آن فرزند عزیز کرده، متکی به غیر، ضعیف النفس، زودرنج و لوس تربیت شود. در نتیجه این اشتباه، دو سر باخت است و برای هر دو فرزند، آسیبهای روان شناسانه در پی خواهد داشت.خشم، ناکامی، احساس سرخوردگی، طردشدگی، حقارت و اعتمادبهنفس کم به ترتیب از تاثیرات روانی تبعیض برای فرزند غیرمحبوب به شمار میرود. این نوع نگاه برای فرزندان بسیار شکننده است و در نتیجه این احساس تبعیض پیامدهای خاص خود را دارد.