نشستهای خبری پیش از بازی و بعد از بازی به این بهانه برگزار میشود که بازی پیش از برگزاری شور و هیجان بگیرد و بعد از بازی هم رسانهها سوژههای خوبی برای پرداخت داشته باشند تا درنهایت فوتبال در چشم همه زیباتر جلوه کند. از سویی پیدا کردن سرمربی پیش از بازی و حتی بعد […]
نشستهای خبری پیش از بازی و بعد از بازی به این بهانه برگزار میشود که بازی پیش از برگزاری شور و هیجان بگیرد و بعد از بازی هم رسانهها سوژههای خوبی برای پرداخت داشته باشند تا درنهایت فوتبال در چشم همه زیباتر جلوه کند.
از سویی پیدا کردن سرمربی پیش از بازی و حتی بعد از بازی برای خبرنگاران سخت شده است. به خصوص که رسانهها به قدری زیاد شده اند که سرمربی بخواهد هم نمیتواند به همه ی آنها پاسخگو باشد. بنابراین کنفرانس خبری پیش از بازی و بعد از بازی بهانه ی خوبی است که خبرنگار با سرمربی رودررو شود و آنچه که در ذهنش میگذرد مطرح کند و پاسخ بگیرد.
این یکی از الزامات فوتبال حرفهای است و در همه ی لیگها بدون چالش و مشکلی اجرا میشود اما در ایران بیشتر سرمربیان در کنفرانسهای خبری پیش از بازی شرکت نمیکنند و نوبتی دستیاران خود را به نشست میفرستد و این موضوع این قدر تکرار و آزار دهنده شده است که چند هفتهای است، در هر کنفرانسی سرمربی شرکت نمیکند خبرنگاران سوالی نمیپرسند!
حق با خبرنگاران است. سازمان لیگ که نشست خبری بازیها را اعلام میکند، مینویسد: نشست خبری سرمربی نه دستیار! از سویی بی تعارف صحبت کردن با سرمربی برای خبرنگار و رسانه جذاب است به این خاطر اوست که همه چیز را میداند و او نفر اول و تصمیم گیرنده تیم است نه دستیار. دستیار همیشه با یک سری جوابهای دیکته شده به سالن میآید و اگر سوالی غیر از پاسخهای دیکته شده از او پرسیده شود، میگوید: سوال بعدی.
مقصر کیست؟ خبرنگاران که گاهی در نشستهای خبری سوالات بی کیفیت میپرسند یا سرمربیان که به این کنفرانسها اهمیت نمیدهند و در برخی از بازیها هم بعد از شکست به خاطر عصبانیت با خبرنگاران رودررو نمیشوند؟
مقصر کیست؟
بدون شک نه خبرنگاران و نه سرمربیان. ایراد از سازمان لیگ است که به عنوان مجری لیگ نمیتواند این بخش از الزامات فوتبال حرفهای را به درستی اجرا کند. چرا این اتفاق در لیگهای روز دنیا رخ نمیدهد؟
فرهنگ یا الزام زمانی تبدیل به قانون میشود که مجری سخت گیری و نسبت به اجرای آن حساس نشان دهد. در فوتبال اروپا اگر مربی نشست را تحریم کند با جریمه ی نقدی سنگین مواجه می شود و در صورت تکرار این رفتار محروم میشود. اینجاست که هیچ مربیای به خود اجازه نمیدهد، در نشست خبری شرکت نکند و در ادامه این الزام برای او تبدیل به فرهنگ میشود.
همان طور که مربی حق خود میداند که به خاطر کار در باشگاه دستمزد دریافت کند باید این را برای خود الزام بداند که به خاطر دریافت دستمزد در نشست هم شرکت کند و دیگر منتی بر سر کسی نگذارد. مربی باید به این نتیجه برسد همان طور که او برای فوتبال مهم است رسانه هم در فوتبال اهمیت دارد و باید به رسانه احترام بگذارد. همان طور که مربی از رسانه انتظار احترام دارد.
این در فوتبال واقعیت است وقتی قانونگذار در اجرای الزام شل بگیرد مربی علاقمند میشود راه در رو و یا آسان را در پیش گیرد.