به گزارش زیرنویس، ملتی که می‌خواهد روح سرزمینش را که در نقشه جغرافیا وجود ندارد، زنده نگه دارد؛ خلقی که اگرچه اکنون پراکنده است اما در ذهن و خیال و آرزوی خود در کشوری واحد مجموع است. سرزمینی که دیرزمانی در آن زیسته‌اند. قصه‌هایی که نویسنده از دوستان و اطرافیان و دیگرانی که زمانی در […]

به گزارش زیرنویس، ملتی که می‌خواهد روح سرزمینش را که در نقشه جغرافیا وجود ندارد، زنده نگه دارد؛ خلقی که اگرچه اکنون پراکنده است اما در ذهن و خیال و آرزوی خود در کشوری واحد مجموع است. سرزمینی که دیرزمانی در آن زیسته‌اند. قصه‌هایی که نویسنده از دوستان و اطرافیان و دیگرانی که زمانی در فلسطین زیسته‌اند، گرفته. خاطرات مردمانی که از وطن خود رانده شده‌اند. «زمان اسب‌های سفید» امید بازگشت به وطن است و تحقق رویایی که در واقعیت جز کابوسی از دربه‌دری و بی‌وطنی نیست.

کتاب اول: «باد» با حکایت‌های مقطع و در عین حال به هم آمیخته‌اش، همچون تصویری است رویایی که آفتاب را از روی خرده‌شیشه‌های بر زمین ریخته به هر سویی باز می‌تاباند.

معرفی کتاب زمان اسب های سفید

رمان با ماجرای اسب سرکشی آغاز می‌شود که به اسارت تن نمی‌دهد. اسبی که از درد شیهه می‌کشد اما تحمل می‌کند و اجازه نمی‌دهد غرور و آزادی‌اش را در بند کنند. اهالی روستا احترامش می‌کنند و آسوده‌اش می‌گذارند. دزد، اسب رام‌نشده را رها می‌کند و می‌گریزد. این شروعی نمادین از تاریخ کشوری است که مردمانش سال‌ها اسارت کشیده و آوارگی دیده‌اند.

ابراهیم نصرالله با ورود به ماجراهای روستا‌ی هادیه به کالبد سرزمینش ورود می‌کند و روحش را می‌کاود. هادیه همچون حمامه این اسب سفید، درخشان و مغرور است؛ حتی در تاریکی و ناامیدی.

در یکی از داستان‌های کتاب اول، خالد در وصف همسر زیبایش می‌گوید که او از ماه زیباتر است، طلاقش می‌دهم. این جمله را سه بار تکرار می‌کند. عملا زن بر شوهرش حرام می‌شود و خالد به دردسر و تقلا می‌افتد. گویی میان اشتیاق و اشتباه رابطه‌ای است که منجر به از دست‌دادگی می‌شود. وطن تبدیل به معشوقی می‌شود که غمگین است و عاشقش زهر هجری می‌کشد که مپرس. در این ارتباط عاشقانه ملت و میهن، همه‌چیز از دست می‌رود و ازدست‌رفتگی یکی از ارکان همیشگی و مهم رمان می‌شود.

نویسنده جز با نگاهی شاعرانه به گذشته فلسطین نمی‌نگرد. نگاهی که حالا به افسوس و رنج نشسته. این طوری است که رمان بر مداری رویا‌گونه می‌چرخد و از شکل طبیعی و علت و معلولی بیرون می‌آید و در فضایی کهن‌الگویی و افسانه‌ای حرکت می‌کند. با قصه‌هایی از عشق و نفرت، دوستی و دشمنی، خشم و محبت.

می‌توان از جهتی فرم روایت این رمان را با شاهنامه فردوسی قیاس کرد. روایتی که با شکل و ساختار افسانه و اسطوره آغاز می‌شود و با تصویری حماسی ادامه می‌یابد که درنهایت ختم می‌شود به ماجراهای تاریخی.

با روندی که کتاب دوم پیش می‌گیرد درمی‌یابیم که نابودی بزرگ در واقع چیزی از حالا به بعد است. با این اوصاف می‌توان گفت که کتاب دوم، «خاک» ورود حماسه در دوران مدرن است. خانواده حاج خالد پس از خروج عثمانی‌ها از سرزمین‌شان، باید با تهاجم بریتانیا و پس از آن صهیونیسم‌ها روبه‌رو شوند. روستای هادیه سمبلی است که وضعیت کل سرزمین فلسطین را در این رمان نمایندگی می‌کند و خانواده خالد به نمایندگی از کل مردمان فلسطین در داستان حضور دارند. در این میان خود خالد هم نقشی حماسی را ایفا می‌کند. انگلیسی‌ها زمین‌ها را در خشکسالی به بهانه نپرداختن مالیات صاحب می‌شوند و این‌گونه اولین شهرک‌های یهودی‌نشین ساخته می‌شود.

با این وجود کشنده‌تر از تیر دشمن خیانت خودی‌هاست؛ آن هم زمانی که انگلیسی‌ها برای گرفتن اطلاعات و پیدا کردن مردان مبارز، روستایی را شکنجه می‌دهند. شکنجه زنان و مردانی که لب به اعتراف نمی‌گشایند و محل اختفای مردان جنگجو را لو نمی‌دهند.

کتاب سوم، «بشریت» تاریخ سقوط را می‌نویسد. سقوطی که گویی قرار نیست هیچ‌گاه به پایان برسد و تا به امروز هم ادامه دارد.

در جایی محمود پسر خالد که حالا روزنامه‌نگار مطرحی است به لیلی می‌گوید که این پایان‌ها هستند که اهمیت دارند و پایان حتی شروع را هم می‌سازد اما بلای آمده بر سرزمین فلسطین را پایانی نیست. روز نکبت فرا می‌رسد و دیگر سرزمینی برای این مردم نمی‌ماند.

منبع: کتاب نیوز

منبع خبر: رکنـا