افشاگری یار دیرین امام خمینی؛ خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد/ امام با اعدام چه کسانی موافقت کردند؟
افشاگری یار دیرین امام خمینی؛ خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد/ امام با اعدام چه کسانی موافقت کردند؟

عصرایران نوشت: به بهانۀ ۴۵‌مین سال‌گرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران پای صحبت و خاطرات یکی از قدیمی‌ترین و مورداعتمادترین یاران و نزدیکان امام خمینی نشسته‌ایم: حاج ابوالفضل توکلی‌بینا که در ۹۰ سالگی هم‌چنان حافظه‌ای قوی دارد و جزییات را به خاطر می‌آورد و نقل می‌کند.  او همچنین نزدیک ترین دوست شهید حاج مهدی عراقی هم بوده […]

- افشاگری یار دیرین امام خمینی؛ خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد/ امام با اعدام چه کسانی موافقت کردند؟

عصرایران نوشت: به بهانۀ ۴۵‌مین سال‌گرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران پای صحبت و خاطرات یکی از قدیمی‌ترین و مورداعتمادترین یاران و نزدیکان امام خمینی نشسته‌ایم: حاج ابوالفضل توکلی‌بینا که در ۹۰ سالگی هم‌چنان حافظه‌ای قوی دارد و جزییات را به خاطر می‌آورد و نقل می‌کند.

 او همچنین نزدیک ترین دوست شهید حاج مهدی عراقی هم بوده و از پایه گذاران مدرسه رفاه و از جمله کسانی که با کمک دیگران هزینه اقامت و پذیرایی بسیاری از میهمانان امام در نوفل لو شاتو را تأمین می کرده است.

هر چند آقای توکلی بینا خاطرات خود را منتشر کرده ولی برخی از مواردی که در گفت و گو با عصر ایران بیان کرده شاید برای نخستین بار باشد.

برای این که بدانید تا چه مورد وثوق امام بوده خاطره اول گویاست که در یکی از۱۰ روز فاصله بازگشت رهبر فقید انقلاب به ایران تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و قبل از پیروزی انقلاب امام را در وضعیت حکومت نظامی شبانه برای زیارت با اتومبیل خود به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم در شهرری می برد در حالی که می دانیم طی ۱۰ سال بعد که در رأس جمهوری اسلامی قرار داشتند و هر گاه اراده می کرد می توانست برای زیارت به مشهد برود اما هیچ گاه نرفت.

هر چند این گفت و گو به شکل پرسش و پاسخ بوده اما چون مبتنی بر خاطرات است به صورت جداگانه خاطرات مختلف را با حذف سوالات نقل می کنیم تا برای مخاطب جذاب تر باشد. ضمن این که به ترتیب زمان وقوع نیامده و مثلا مورد بالا ( زیارت حرم حضرت عبدالعظیم قبل از پیروزی انقلاب) را در آغاز آورده ایم و بعد ماجرای عجیب امضای حکم اعدام صادق خلخالی به دست خود او را!

۱. زیارت شهرری در اوج انقلاب

در مدرسه علوی بودیم. امام گفتند: می‌خواهم بروم زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام. عصری بود ماشین خودم را آوردم بنز سبزی بود. گفتم با قدوم امام متبرک بشود. حرکت کردیم رفتیم از داخل بازار برویم داخل. بازار هم بسته بود درها را باز کردیم .من به رفقا گفتم شما آقا را ببرید. من کنار ماشین می‌مانم.

دوستان همراه امام رفتند و درها را بستند، خیلی طول نکشید دیدم درها باز شد و چنان جمعیتی دور امام حلقه زده بودند که ما در آن شرایط واقعا ترسیدیم اتفاقی برای ایشان بیافتد. مانده بودیم چه کار کنیم. دو سه نفر آدم با معرفت‌ پیدا شدند و در حالی که با لحن داش مشدی وار به امام می‌گفتند چاکرتیم، نوکرتیم … راه را باز کردند و امام را آوردند داخل ماشین. جمعیت خیلی زیاد بود. از بازار دور زدم آمدم میدان که جمعیت ریختند سر ماشین و عده‌ای رفته بودند روی صندوق عقب… امام فرمودند آقای توکلی این‌ها می‌افتند. بمانید و پیاده شان کنید. ایستادم تا ئیاده شوندو سریع برگشتیم به مدرسه علوی .الحمدلله مشکلی پیش نیامد اما ماشین قراضه شد!

۲. خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد!

( برای این که نشان دهیم خلخالی در صدور حکم اعدام دقت ندارد) حکم اعدام خود خلخالی را در برگه‌ای نوشتیم و لای برگه‌های دیگر گذاشتیم و به وی دادیم و آن را هم امضا کرد! رفتیم و این حکم را به دکتر بهشتی نشان دادیم و گفتیم: ببینید که ایشان چگونه کیلویی عمل می‌کند تا جایی که حکم اعدام خودش را هم ندیده امضا کرده است. آیت‌الله بهشتی گفت: انقلاب ما اسلامی است و من تا زنده هستم ایشان را کنار می‌گذارم. لذا آقای خلخالی را پس از چندی بیرون انداخت.

۳. امام و اعدام هویدا

مهندس بازرگان از امام نامه گرفته بود که فعلاً هویدا را نکشند. قبل از اینکه بازرگان وارد شود به خلخالی خبر رسید و هویدا را تیرباران کرد. بازرگان با چند نفر دیگر که وارد شدند، خلخالی گفت: دیر آمدید! نمی گویم امام مخالف اعدام هویدا بود اما از امام امضا گرفته بودند وی را فعلاً نکشید تا اطلاعات بگیریم، چون جایی به درد ما می‌خورد.

حاج شیخ حسین کرمانی پدر خانم آقای محمدعلی انصاری که دوست صمیمی آقای جنتی است، نقل می کرد: «خدمت امام نشسته بودم که آقای جنتی که دادستان اهواز بود امد تا اجازه اعدام یک نفر را بگیرد. امام فرمود: اگر کسی قتلی انجام داده می‌توانید وی را بکشید. آقای جنتی خیلی اصرار کرد، امام فرمود: همین که گفتم. آقای جنتی گفت: پس چطور هویدا را کشتید؟ امام برافروخت و عبا را به طرف وی پرت کرد و فرمود: من هویدا را کشتم؟! اصلاً من خبر داشتم که هویدا کشته شده؟ آقای جنتی پابرهنه جلسه را ترک کرد و کفش‌های وی را بعداً بردند.« لذا امام نقشی در قتل هویدا نداشت. ( داخل گیومه خاطرۀ حاج شیخ حسین کرمانی است که گوینده نقل کرده)

وقتی که امام می‌خواست به ایران بیاید، مرحوم حاج احمد آقا نگران بود در فروگاه به امام حمله نکنند. به همین دلیل یک جلیقه ضد گلوله تهیه می‌کند و به مهدی عراقی می‌گوید: فقط تو می‌توانی این را به تن امام کنی. مهدی عراقی گفت: من نزد امام رفتم و پس از احوال پرسی، عرض کردم: ما یک عمر است مقلد شماییم. یک امروز را شما مقلد ما باشید. امام خندید و گفت: چه شده که باید مقلد شما شوم؟ حاج مهدی گفت: شما می‌خواهید به فرودگاه بروید، ما درباره امنیت شما نگران هستیم. جلیقه ای آورده ام. لباس‌های‌تان را دربیاورید تا این را تن‌تان کنم و همان جا تن امام می‌کند. جلیقه اما سنگین بود و امام داخل هواپیما آن را درآورد و کنار گذاشت.

۵. زنان دیدار کننده

امام که به مدرسه علوی تشریف بردند، روزهای اول یا دوم نزدیک سیصد یا چهارصد زن بی‌هوش شدند. آشیخ فضل‌الله محلاتی نزد امام آمد و گفت حرام است زن‌ها اینجا بیایند! امام گفت: شما آخوندها خیال می‌کنید شاه را شما از تخت پایین کشیدید؟! این‌ زن ها با بغل کردن فرزندان‌شان به صحنه آمدند. سهم این‌ها را زیادتر کنید.

۶. امام با اعدام چه کسانی موافقت کرد؟

بعد از پیروزی انقلاب خلخالی یک لیست چهل نفره‌ نوشته بود از مقامات سابق که باید کشته شوند. در این لیست امام فقط روی چند نفر انگشت گذاشت واز جمله آن‌ها فرمانده نیروی هوایی، رئیس ساواک و فرماندار تهران بود. دیگری چایچی از اصفهان بود، می‌خواست زمین را گاز بزند که وی را تیرباران کردند.

 

 

منبع: اطلاعات انلاین