بچرخ تا بچرخیم
بچرخ تا بچرخیم

سمانه آقائی آبچوئیه در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: سلام به همه خوانندگان عزیز. خوشحالم که دوباره با من همراه شدید. من امروز به «دشت سوتاو» در «بوکان» آمدم و می‌خواهم با سنگین‌وزن‌ترین پرنده‌ دنیا که می‌تواند پرواز کند گفتگو کنم. او و خانواده‌اش کمی خجالتی هستند. بگذارید صدایش بزنم. فکر می‌کنم دوستم […]

- بچرخ تا بچرخیم

سمانه آقائی آبچوئیه در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: سلام به همه خوانندگان عزیز. خوشحالم که دوباره با من همراه شدید. من امروز به «دشت سوتاو» در «بوکان» آمدم و می‌خواهم با سنگین‌وزن‌ترین پرنده‌ دنیا که می‌تواند پرواز کند گفتگو کنم. او و خانواده‌اش کمی خجالتی هستند. بگذارید صدایش بزنم. فکر می‌کنم دوستم جایی لابه‌لای خوشه‌های گندم قایم شده‌است.
* میشی‌جان سلام. کجایی؟ منم میراثک. 
آهان دیدمش. آن‌جا لابه‌لای خوشه‌های گندم گردنش را بالا گرفته و پرهای دمش را مثل یک بادبزن ژاپنی باز کرده و با غرور خاص خودش دارد سلانه‌سلانه قدم می‌زند.
–  سلام. من آمدم. چه کسی بود صدا زد میشی؟
آخی میراثک تویی. خوش آمدی. 
* به به ! میشی قشنگم.  خیلی ممنون. خوبی؟ برای گفتگو آماده‌ای؟
– خوبم. بله آماده آماده.
*  خب پس اول از همه لطفاً خودت را معرفی کن.
-اسم من «میشی» است. من یک میش‌مرغ هستم؛ عضوی از خانواده بزرگ هوبره‌ها.
*  احساس کردم کمی خجالتی هستی.
-خجالتی؟! راستش بیشتر احتیاط می‌کنم.
*  مثلا اگر از چیزی بترسی چه‌کار می‌کنی؟
–  معلوم است فرار می‌کنم مثل همه میش‌مرغ‌ها.
*  پرواز هم می‌کنید؟ 
–  به صورت کلی بله! خاندان میش‌مرغ تنها خاندان میان پرندگان سنگین‌وزن است که می‌تواند پرواز کند. اما در مواقع خطر بیشتر سعی می‌کنیم بدویم و یک جایی گیر بیاوریم و خودمان را پنهان کنیم.
*  شنیدم که جمعیتتان خیلی کم شده و یک‌جورهایی مثل یوزپلنگ‌ها در خطر انقراض هستید. درست است؟
–  کاملا درست است. تعدادمان خیلی کم شده‌است. الان که دارم با تو گفتگو می‌کنم، ما کمتر از ۳۰ نفر  هستیم. یک زمانی آدم‌ها تا توانستند فک و فامیل و آباء و اجداد ما را شکار کردند یا سگ‌های گله و سگ‌های وحشی دنبالشان کردند و  این‌طوری شد که هی کم و کم و کم‌تر شدیم. اما الان  یک اتفاق مهم پیش آمده!
*  چه اتفاقی؟
–  به تازگی تعدادی از کشاورزان شهر بوکان چند قطعه از زمین خودشان را برای ما کنار گذاشتند. 
*  چرا این کار را کردند؟
– ببین داستان از این قرار است که هر کشاورز ۱۰۰ متر از زمین خودش را برای ما گذاشته و آن را درو نمی‌کند. از اول اردیبهشت تا آخر تیر فصل تولد جوجه‌‌ میش‌مرغ‌هاست. اوایل تیر فصل دروی گندم‌هاست؛ دقیقا زمانی که جوجه‌ها تازه به دنیا آمدند و نمی‌توانند پرواز کنند. برای همین ممکن است موقع درو گندم زیر دستگاه کمباین از بین بروند. کشاورزها با این کار لطف بزرگی در حق ما میش‌مرغ‌ها انجام دادند، چون حالا دیگر جوجه میش‌مرغ‌ها می‌توانند بدون ترس از کمباین خیلی راحت لابه‌لای گندم‌ها بچرخند، بازی کنند و بزرگ شوند.
* چه کار خوبی. خوشم آمد. راستی من هم یک چیزی می‌دانم. ولی قبلش یک سؤال بپرسم: میش‌مرغ‌ها در چه فصلی بچه‌دار می‌شوند؟ 
– میش‌مرغ‌ها در فصل بهار تخم‌گذاری می‌‌کنند. هر بار هم حدود ۲ تا ۴ تا تخم می‌گذارند و ۲۵ تا ۲۷ روز منتظر می‌مانند تا جوجه‌ها به دنیا بیایند.
گفتی یک چیزی می‌دانی. چه شده؟ 
*  آهان بله. فدراسیون‌هاى ورزشى ایران هرکدام هرجور که می‌توانند باید از گیاهان یا حیواناتی که در حال انقراض هستند، حمایت کنند. من دیدم که فدراسیون بدمینتون شکل میش‌مرغ را به عنوان نماد فدراسیون خودش انتخاب کرده‌است. عکسش را با خودم آوردم. بیا نگاه کن.
–  چه جالب. معروف شدیم. از همین الان من طرفدار پر و پاقرص بدمینتون شدم.
*  راستی آیا همه‌جا شما را به اسم میش‌مرغ می‌شناسند؟
–  نه. اگر جایی اسم‌های «چال»، «خرچال»، «چیرگ» و «اسپیرک‌ماره» را هم شنیدید، بدانید که منظورشان ما هستیم؛ ما میش‌مرغ‌ها.
*  شما در کشورهای دیگر هم فامیل دارید؟
–  بله! در چند کشور دیگر هم میش‌مرغ وجود دارد اما بیشتر فامیل‌های ما در کشور اسپانیا زندگی می‌کنند.
*پرنده‌شناسان می‌گویند شما میش‌مرغ‌ها جزو پرنده‌های سنگین‌وزن   جهان هستید. یک کم شفاف‌سازی می‌کنی درباره این اضافه وزن؟
–  ما تقریبا ۱۵ تا ۱۸ کیلوگرم وزن داریم و طول بدنمان حدود یک متر است. اصلا به خاطر همین به ما میش‌مرغ می‌گویند چون مثل یک میش، چاق و چله هستیم. اگر کشتی‌گیر می‌شدیم حتما در رده سنگین‌وزن‌ها قرار می‌گرفتیم. 
*  من شنیدم که روی آجرهای لعابدار محوطه تاریخی «قلایچی» شکل پرنده‌ای وجود دارد که بعضی‌ها معتقدند آن پرنده، یک میش‌مرغ است. نظرت چیست؟ 
–  من خودم که آن شکل را ندیدم اما از پدربزرگم شنیدم که درباره آن حرف می‌زد. او این حرف را قبول نداشت.
*  چرا؟
–  به من نگاه کن! ما میش‌مرغ‌ها نه تاج داریم و نه سیخک پا. پدربزرگم می‌گفت تصویر پرنده‌ای که روی آجرهای لعابدار محوطه تاریخی قلایچی وجود دارد، هم تاج دارد و هم سیخک پا که این دو علامت به همراه فرم بدن و بال آن پرنده نشان می‌دهد آن پرنده به احتمال زیاد یک خروس است نه یک میش‌مرغ.
* از خانه و زندگی‌تان برایمان بگو. لانه‌هایتان کجاست؟
–  راستش را بخواهی ما مثل بقیه پرنده‌ها لانه‌سازی نمی‌کنیم. دقیق‌تر بخواهم بگویم ما چیز خاصی به عنوان خانه یا لانه‌ نداریم.
ما روزی زمین در گوشه‌ای از کشتزارهای مسطح مثل مزرعه‌ گندم، نخود و یونجه، جایی را پیدا می‌کنیم و زندگی می‌کنیم.
*  سلیقه خورد و خوراکتان چطور است؟ چه غذایی را دوست دارید؟
–  ما خیلی توی غذاخوردن ایراد نمی‌گیریم. همه‌چیز می‌خوریم از حشره گرفته تا انواع و اقسام دانه‌ و گیاه.
*  نوش جان!
میشی‌جان، من می‌دانم که میش‌مرغ‌ها برای خودشان یک‌جور رقص خاص دارند. درباره آن هم برایمان حرف بزن. 
–  بله! این رقص مخصوص آقا میش‌مرغ‌هاست. وقتی یک میش‌مرغ آقا بخواهد ازدواج کند، این رقص را اجرا می‌کند تا توجه عروس‌خانم را به خودش جلب کند. باید ببینی.
 نگاه کن!  اول این‌جوری سر و گردن خودش را به سمت عقب می‌کشد، بعد سینه را جلو می‌دهد، پر و بال خودش را افشان می‌کند و بال‌هایش را می‌لرزاند و چرخ می‌زند. چرخ می‌زند و چرخ می‌زند…     می‌خواهی با هم بچرخیم؟
*  وای بله! خیلی دوست دارم…
***
دوستان عزیزم من خیلی مشتاقم که زودتر با میشی‌جان این حرکت نمایشی باشکوه را امتحان کنم. یک‌جور نمایش بی‌نظیر و خارق‌العاده روی صحنه طبیعت است. خیلی خوشحالم. توی دلم دارد قند آب می‌شود. جای همه شما خالی.
امیدوارم از گفتگوی من با میشی‌جان خوشتان آمده باشد. من دیگر می‌روم و به قول مجری‌های تلویزیون: تا درودی دیگر بدرود …

بچه ها! شما می‌توانید با اسکن این بارکدها  به دشت سوتاو بروید و با میش مرغ ها از نزدیک آشنا شوید.

منبع: اطلاعات انلاین