این جامعه به سوی باتلاق عمیقی پیش می‌رود
این جامعه به سوی باتلاق عمیقی پیش می‌رود

زهره گردان خبرنگار اطلاعات نوشت: در سال‌های اخیر، بسیاری از جامعه‌شناسان و اقتصاددانان درباره سائوپائولویی شدن شهرها در ایران هشدار داده‌ و این مسأله را نگران‌کننده دانسته‌اند. در شهر سائوپائولوی برزیل به عنوان بزرگ‌ترین کشور آمریکای لاتین، بخش عمده‌ای از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند و دسترسی به آموزش، بهداشت و اشتغال یک مشکل بزرگ […]

- این جامعه به سوی باتلاق عمیقی پیش می‌رود

زهره گردان خبرنگار اطلاعات نوشت: در سال‌های اخیر، بسیاری از جامعه‌شناسان و اقتصاددانان درباره سائوپائولویی شدن شهرها در ایران هشدار داده‌ و این مسأله را نگران‌کننده دانسته‌اند. در شهر سائوپائولوی برزیل به عنوان بزرگ‌ترین کشور آمریکای لاتین، بخش عمده‌ای از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند و دسترسی به آموزش، بهداشت و اشتغال یک مشکل بزرگ برای بسیاری از فقرای این کشور است.

از جمله کارشناسانی که درباره این موضوع نگران به نظر می‌رسد، محمدباقر تاج‌الدین، جامعه‌شناسی است که سائوپائولویی شدن را نمادی از نابرابری و شکاف طبقاتی بی‌حد و اندازه و غیر قابل‌باور معرفی می‌کند، شکافی که ممکن است در هر یک از مناطق شهری جهان روی دهد. 

او می‌گوید: این اتفاق ناگوار و نامیمون در شهر سائوپائولویِ برزیل روی داده، به گونه‌ای که در بخش‌هایی از این کلان‌شهر، دیوارهایی بین ثروتمندان و فقرا کشیده شده است و ثروتمندان و فقرا در دو دنیای به طور کامل جدا از هم زندگی می‌کنند. 

براین اساس، بررسی وضع زندگی و کار و بار مردمان کلان‌شهرهای ایران به خوبی هرچه تمام‌تر، روند سائوپائولویی شدن را نشان می دهد و این روند بسیار تلخ و آزاردهنده بیش از همه در کلان‌شهر تهران خودنمایی می‌کند.

به اعتقاد نویسنده کتاب تجدد و ناخرسندی‌های آن در ایران، روند مزبور به دلایلی چون فقر گسترده، افزایش حاشیه‌نشینی، افزایش پدیده‌هایی چون کارتن‌خوابی، کودک خیابانی، زن خیابانی، خشونت شهری و سایر آسیب‌های شهری در حال شکل گرفتن و سر برآوردن است. 

وی می‌گوید: ثروتمندان کلان‌شهرها به خصوص تهران هر روز خود را از سایر شهروندان به‌ویژه شهروندان فقیر جدا می‌کنند و با سبک زندگی لاکچری، دنیای منحصر به فرد خود را می‌سازند. از آن طرف، حاشیه‌نشینان شهری هر روز بر فقر و تیره‌بختیشان افزوده می‌شود و بدتر این که به طور کامل از جامعه طرد شده و به گوشه‌ای سرشار از درد و رنج و گرفتاری و فلاکت پرتاب می‌شوند.

این استاد جامعه‌شناسی، سائوپائولویی شدن را مظهر نابرابری شهری و همچنین جلوه‌ای از زندگی بی‌کیفیت شهروندان می‌داند که بر اثر بروز بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در جامعه رخ می‌دهد و در اثبات سخنانش می‌گوید: وقتی مطابق آمارهای رسمی، ۲۰۰۰ محله فقیر با حدود ۲۰ میلیون جمعیت در شهرهای کشور و به‌ ویژه در کلان‌شهرها وجود دارد آن وقت چگونه نتوان از پدیدۀ سائوپائولویی شدن شهرها سخن گفت؟ بدون ارقام و آمار هم صرفا با عبور از محله‌ها و مناطق شمالی و خاص تهران به خوبی می‌توان این روند را درک کرد که چگونه عده‌ای اندک با سرمایه‌ها و ثروت‌های عموما بادآورده به سبک زندگی لاکچری دست یافته‌اند و در مقابل، در محلات جنوبی تهران فقر و فلاکت وجود دارد.

گروه مادون طبقه

حسین راغفر، پژوهشگر حوزه فقر و عدالت اقتصادی هم اعتقاد دارد ایران سال‌هاست به سوی سائوپائولویی شدن حرکت کرده و می‌گوید: از ویژگی‌های اقتصادی چنین جامعه‌ای، طبقاتی شدن و به تبع آن، قطبی شدن افراد است، به طوری که با گروه خیلی ثروتمندی مواجه می‌شویم که در مناطق خصوصی با امکانات فراوان زندگی می‌کنند و از طرف دیگر با جمعیت کثیری از فقرا مواجه هستیم که به حال خود رها شده‌اند. در جامعه سائوپائولویی، تعداد کارتن‌خواب‌ها افزایش قابل توجهی پیدا می‌کند و در این میان، گروهی به نام «مادون طبقه» شکل می‌گیرد. این گروه، مشخصه طبقاتی خاصی ندارد و در واقع طبقه محسوب نمی‌شود، ما از آن با عنوان «زیرطبقه» یاد می‌کنیم. 

معمولا افراد مادون طبقه برای فرار از واقعیت‌های تلخ زندگی به اعتیاد پناه می‌برند و توانایی اشتغال‌پذیری را از دست می‌دهند. 

قبل‌ترها از این گروه به عنوان طبقه پایین یا کارگر نام برده می‌شد، اما به تدریج با گسترش فقر و فاصله طبقاتی این افراد ویژگی آن طبقه را هم از دست دادند و بی‌هویت شدند. 

ایجاد گروه مادون طبقه در جامعه ما به شدت رخ داده و در سال‌های اخیر رشد سریعی داشته است.

 آسیب‌های بسیار جدی متوجه افراد این گروه است و بسیاری از آنان به دلیل زندگی نابسامان خود به سمت جرم و جنایت می روند و  گرفتار انواع بزهکاری ها می شوند.

مسأله مهم و قابل توجه این است که رشد سریع مادون طبقه، وضع اقتصادی جامعه را هم به سمت سقوط پیش می‌برد.

تبعات سیاست‌های نئولیبرالی

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود می‌گوید: متأسفانه قالب این ویژگی‌ها جهانی است و عین چنین وضعیتی را می‌توانیم در بسیاری از کشورها مشاهده کنیم که محصول سیاست‌های اقتصادی موسوم به نئولیبرال است. از سال ۱۹۸۰ در برخی کشورهای دنیا این اتفاق رخ داد و اکنون هم ادامه دارد.

در کشور ما ایران هم بعد از جنگ تحمیلی و تأخیر در جهت‌گیری‌های درست اقتصادی چنین وضعی به وجود آمد و هم‌اکنون اقتصاد ایران به شدت از این مسأله آسیب خورده است. متاسفانه طبقات متوسط جامعه سقوط کرده و به طبقات پایین‌تر کشیده شده‌اند. طبقات پایین‌تر هم فشرده شده و زیر آوار این سیاست‌های غلط اقتصادی سقوط کرده‌اند.

تشدید خشم و کینه

راغفر، اقتصاددان معتقد است است ویژگی نابرابری‌های شدید اقتصادی در جامعه از نظر روانی هم خود را نشان می‌دهد. او می‌گوید: فاصله زیاد طبقاتی، افراد را به دو گروه برنده و بازنده تقسیم‌بندی می‌کند. 

در بسیاری موارد، بازندگان، یعنی آن دسته افراد که از نظر اقتصادی بسیار ضعیف هستند، برندگان را مسئول سیاست‌هایی می‌بینند که منجر به وخیم شدن اوضاع زندگیشان شده است، بنابراین خشم و کینه بین طبقات مختلف جامعه به اشکال مختلف بروز می‌کند؛ خط انداختن روی خودروهای لوکس از مصادیق همین خشم است. برخی بازندگان، دارندگانِ این خودروها را مسئولِ مشکلات اقتصادی خود می‌دانند و همه این اتفاقات موجب نوعی گسست اجتماعی می‌شود. 

باید توجه داشت که اختلاف طبقاتی، جامعه را دچار انشقاق می‌کند که تأثیر منفی روی انسجام اجتماعی دارد. از پیامدهای عدم انسجام، رشد آسیب‌های اجتماعی، افزایش جرم و جرایم و گسترش ناامنی است. فرار سرمایه‌گذاری در حوزه‌های اقتصادی از دیگر تبعات انشقاق است که خود زمینه‌ساز مشکلات اقتصادی دیگر محسوب می‌شود. 

در چنین شرایطی شاهد مهاجرت بی‌رویه افراد جامعه هستیم. وضعیت بی‌بدیل مهاجرت در سال‌های کنونی، حاصل شکاف اقتصادی اجتماعی بی‌سابقه‌ای است که اکنون با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم.

عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا در پاسخ به این سؤال که آیا راهکاری برای برون‌رفت از وضع فعلی اقتصاد وجود دارد یا خیر می‌گوید: قطعا راه حل وجود دارد، اما باید این پرسش را مطرح کرد که آیا عزم سیاسی برای کاهش این نابرابری‌ها هم وجود دارد یا خیر؟ 

توجه داشته باشید وقتی منابع محدود است باید نیازها رتبه‌بندی و اولویت‌گذاری شود و سیاست‌های جامعه به سمت سهمیه‌بندی پیش رود. 
لازم است منابع براساس همین رتبه‌بندی تخصیص داده شود و بخشی از منابع قطعا باید به تامین نیازهای اساسی اختصاص یابد. لازم است مدیریت کشور و سیاست‌های بخش عمومی، دسترسی عموم مردم را به حداقل‌های زندگی تضمین کند تا به یک ثبات نسبی در زندگی برسند.
***
نابرابری‌ در جامعه اشکال مختلفی دارد که لازم است به همه آن‌ها توجه شود، مانند نابرابری در دسترسی به فرصت‌های آموزشی و دسترسی به مناصب قدرت، نابرابری در بهره‌مندی از امکانات رفاهی، نابرابری‌های جنسیتی، قومی و اقتصادی و نابرابری در دسترسی به امکانات بانکی. نابرابری‌ها سازوکارهای درونی خودشان را دارند و کار می‌کنند و در تعامل دائمی با اشکال دیگر نابرابری و قدرت هستند و باید توجه داشت که خودِ این نابرابری‌ها می‌توانند مولد نابرابری‌های بیشتری شوند.

اکنون نابرابری‌ها آن‌قدر پررنگ شده است که اگر چاره‌ای برای فروکش کردنشان اندیشیده نشود، قطعا چاله‌های عمیق‌تری از مسائل اقتصادی و جامعه‌شناسی به وجود خواهد آمد که که دیگر با راهکارهای داده‌شده هم امکان برون‌رفت از آنان وجود نخواهد داشت؛ چاله‌هایی که همه اقشار جامعه را به باتلاق عمیقی خواهد کشید.  

منبع: اطلاعات انلاین