بازی با واژگان به قصد چرک‌زدایی از مفهوم‌ها، مهارت نامیمون بسیاری از اهل سیاست است. در این مورد هم این مهارت (البته با شکلی بی‌پروا و خام‌دستانه) برای توجیه عملی خلاف قانون، خلاف وظیفه‌های قانونی و ذاتی شهرداری، و خلاف سلامت شهروندان و شهر به کار گرفته شده و عبارت “فضای سبز پیرامونی” به‌جای بوستان […]

- ساخت‌وساز در فضاهای سبز؛ تهاجم به سلامت مردم

بازی با واژگان به قصد چرک‌زدایی از مفهوم‌ها، مهارت نامیمون بسیاری از اهل سیاست است. در این مورد هم این مهارت (البته با شکلی بی‌پروا و خام‌دستانه) برای توجیه عملی خلاف قانون، خلاف وظیفه‌های قانونی و ذاتی شهرداری، و خلاف سلامت شهروندان و شهر به کار گرفته شده و عبارت “فضای سبز پیرامونی” به‌جای بوستان (پارک) جعل شده تا گویا حساسیت مردم را کم کنند.

البته یادآور می‌شوم که شوربختانه تجاوز به فضاهای سبز تهران (و به تقلید از تهران، در دیگر شهرها) در چند دهه‌ی گذشته، به شیوه‌ی مرسوم بدل شده است. در این زمینه می‌توان به نمونه‌های بسیاری مانند ساخت مجتمع پذیرایی در بوستان‌های جنگلی لویزان و یاس فاطمی، انبوه‌سازی در فضای جنگل‌کاری سوهانک، برج و شهرک‌سازی در چیتگر، ساخت صدها دکه و مغازه در بوستان‌های کوچک‌تر، توسعه‌ی بی‌حد ساختمان‌ها در فضای سبز بیمارستان‌های بزرگ قدیمی و دانشگاه‌ها، احداث رستوران در کاخ سعدآباد، و تبدیل باغ‌های شمران به برج مسکونی و مجتمع تجاری اشاره کرد. یک نمونه‌ی بسیار جدید، حصارکشی در یک ضلع بوستان تاریخی و ارزشمند قیطریه است که بنا بر شنیده‌ها قرار است در آن‌جا مغازه و گویا مسجد (برای توجیه این کار خلاف قانون) بسازند.

در همه‌ی این موردها، ادعای شهرداری “خدمت به مردم” و صرف درآمد حاصل برای خدمات همگانی (مثلا در طرح هتل‌سازی؛ توسعه‌ی مترو) بوده است. به نظر می‌رسد که استعداد و قوه‌ی ابتکار مدیران شهر در حد بساز و بفروشانی است که به هر ساختمان و بافت قدیمی (حتی میراث‌های فرهنگی) و هر باغ یا محیط طبیعی که موقعیت مناسب ساخت‌وساز داشته باشد، به چشم یک “ملک مرغوب” می‌نگرند. و گویا در مخیله‌ی مدیران ما نمی‌گنجد که راه‌های متنوع و پایداری هم برای مدیریت شهر هست که فقط یکی از آن‌ها کاستن از هزینه‌ها، مثلا خودداری از استخدام‌های بی‌رویه، خودداری از ساخت و نگهداشت بناهای بزرگِ دارای چند سالن همایش برای هر منطقه و ناحیه‌ی شهرداری، خودداری از بنرنویسی، خودداری از تعویض مکرر جدول‌ها و سنگفرش‌ها، و… مبارزه با فساد دامن‌گسترِ سازمانی است که مانع تحقق بسیاری از درآمدهای عمومی می‌شود.

برای شهری که غرق در آلودگی هوا، گرفتار در چنبره‌ی سرسام‌آور ترافیک، دچار کمبود آب، محکوم به از دست دادن بافت‌ها و بناهای تاریخی و چشم‌اندازها، و درگیر کوهی از دیگر مشکلاتِ حتی ساده‌تر مانند افزایش حیوانات ولگرد و موش است… و کاهش این معضل‌ها همه وظیفه‌ی شهرداری است، هتل‌سازی چه اولویتی در دستگاه شهرداری دارد؟! اگر زاکانی به‌راستی در فکر رونق گردشگری در تهران است و نه فروش سرمایه‌های جبران‌ناشدنیِ شهر، بهتر است در هیات دولت خواستار پیش گرفتن دیپلماسی آشتی‌جویانه با همه‌ی کشورها و پیوستن به اف اِی تی اف و همچنین پیگیر حفظ جاذبه‌های تاریخی و طبیعی شهر و کشور شود تا انبوه گردشگران اروپایی و آمریکایی و جاهای دیگر به تهران بیایند. زاکانی خوب می‌داند که در شرایط کنونی راه‌اندازی هتل‌های واقعا پنج‌ستاره و هفت‌ستاره در ایران ناممکن است و همین هتل‌های بزرگ و گران کنونی هم همیشه گرفتار کمبود مسافر و ناترازی درآمد و هزینه هستند، و احتمالا می‌داند که ایران تا آینده‌ی قابل پیش‌بینی هیچ جذابیتی برای میلیونرهای خواهانِ هتل‌های هفت‌ستاره ندارد. اما این را هم می‌داند که ملک‌فروشی و گرفتن پولِ نزولی (از چینی‌ها و…) با عنوان فریبنده‌ی “مشارکت” یا فاینانس و بدهکار کردن نسل‌های کنونی و آینده راه ساده‌تر (گیرم ناپایداری) برای درآمدسازی است.

بوستان‌های جنگلی مانند لویزان و چیتگر که زاکانی آن‌ها را “فضای سبز پیرامونی” خوانده در اصل تعیین‌کننده‌ی حریم شهر تهران بوده و ضرورت داشته که نه داخل آن‌ها ساخت‌وساز صورت گیرد و نه شهر از آن‌ها فراتر رود. اما تا به امروز، در نتیجه‌ی چیرگی تصمیم‌های شهرفروشانه و سودجویی‌های کوته‌بینانه بر شهرداری که برآیند آن بی درودروازه شدن تهران بوده، بدل به بوستانِ درون‌شهری شده‌اند. بنابراین، بحث “پیرامونی” بودن این فضاها اساسأ بلاموضوع هم شده است.

تهران با توجه به استانداردهای زندگی شهری همچنان کمبود فضای سبز دارد، و نیازی به گفتن نیست که فضاهای باز نه‌تنها برای جریان یافتنِ بهتر هوا، انجام ورزش، اصلاح چشم‌انداز فضای زیستی، و افزایش ارتباط‌های مردمی و سرمایه‌ی اجتماعی ضروری هستند، بلکه برای پناه گرفتن مردم در شرایط اضطراری مانند بوم‌لرز (زلزله) هم حیاتی هستند.

در مورد مغایرت ساختمان‌سازی در بوستان‌ها با قانون و مقررات، دیگران گفته‌اند و حتما زاکانی و همکارانش هم این‌ها را می‌دانند، اما در شرایط بی‌اعتنایی مسئولان به قانون، برخورد هشیارانه و مطالبه‌گری مردمی است که می‌تواند مهاری بر این قانون‌گریزی‌ها بزند.

منبع: خبـرآنلاین