از داستان شکل گیری نوروز در ایران چه می‌دانید؟
از داستان شکل گیری نوروز در ایران چه می‌دانید؟

هما شهرام بخت در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: «بهار» آرام آرام به روزهای پایانی اسفند سرک می کشد و هر جا و هرطرف عطر و بوی خود را می پراکند. بهار خبر از جشنی بزرگ می دهد. جشنی که از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشته است. جشنی از دورهمیِ خوبی […]

- از داستان شکل گیری نوروز در ایران چه می‌دانید؟

هما شهرام بخت در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: «بهار» آرام آرام به روزهای پایانی اسفند سرک می کشد و هر جا و هرطرف عطر و بوی خود را می پراکند. بهار خبر از جشنی بزرگ می دهد. جشنی که از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشته است. جشنی از دورهمیِ خوبی های عالم، از سرزندگی و سرسبزی، از نور و رنگ. نوروز مهمترین و بزرگ‌ترین جشن ایرانیان است. در اوستا نامی از نوروز نیامده، ولی در کتاب های پهلوی و تفاسیر اوستا از آن ذکر به میان آمده است.

جشن نوروز همزمان با نو شدن طبیعت جشن گرفته می شود. نوروز سالگردی است از پاسداشت آفرینش انسان. چرا که آفرینش انسان، آفرینشی است ارزشمند برای آفریدگار. اهمیت نوروز برای ایرانیان کهن به واسطۀ زمان بازگشت سالانۀ یکی از ایزدان زرتشتی است موسوم به ایزدرَپیتْوین. هر سال وقتی دیو زمستان به جهان یورش می آورد، این ایزد، مأوای خود را به زیرِ زمین  منتقل می کند و با گرم کردن آب های زیرزمینی، بر آن می شود تا گیاهان و درختان رازنده نگاه و ریشه های درختان را در برابر یورش سهمگین سرمای زمستانی پاس دارد.

بهار موعدِ بازگشت ایزد سرزندگی است و بازگشتش نمادی است از پیروزی خوبی بر بدی و بهار بر زمستان. اسطورۀ این ایزد، همراهی است برای آیین های نوروزی. شکوفه های درختان در بهار، سرآغاز زمزمه های پیروزی«رَپیتْوین»است و به همین مناسبت جشن ویژه و نیایشی که تقدیم رَپیتْوین می شد، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل می داد. 

اهمیت دیگر نوروز در بازگشت فروهرهاست. فروهرها یا روان های درگذشته،صورت معنوی هر یک از آفریدگان اهورامزدا پیش از خلقت هستند و وظیفه شان حمایت از آدمی است. گفته می شود که فروهرها در فروردین روز به خانه های خود بازمی گردند تا با دیدن شادمانی فرزندان خود به آنها برکت بخشند. 

ایرانیان کهن، ده روز مانده به جشن نوروز کنونی، در پاسداشت فروهرها جشنی به نام فروردگان برپا می کردند. در واقع آییـن سـوگ سیـاوش بـا آیین یادبود فروهرها پیوند خورده است. در شاهنامه آمده که بنیاد نوروز در دوران جمشید بنا نهاده شد. در خدای نامه ها و شاهنامه ها، دوران جمشید دوران شکوفایی و نوشدگی تمدن ایرانی است. در شاهنامه گفته شده که با پادشاهی جمشید، خیر و نیکی، دانش و شادی، آرامش و سلامت در میان مردمان فراگیر شد.

روایات فراوانی در نامیده شدن نخستین روزهای بهار به نوروز وجود دارد که از آن میان می توان به این روایت اشاره کرد که در گذشته  ای دور، اهریمن برکت را از میان مردمان ربود و باد را از وزیدن بازداشته بود و بدان خاطر، مردم از خوردن و آشامیدن سیر نمی شدند. روزگار چنان شد که درختان جملگی خشک شدند و جهان رو به نابودی رفت. 

جم، جمشید، به جایگاه اهریمن و یارانش یورش برد، با آنان جنگید و به تیره روزی مردمان پایان داد. زمانی که جمشید به جهان بازگشت، همچون خورشید می درخشید و نور او درخشان بود. از آنرو مردمان شگفت زده با دیدن او فریاد برآوردند:«روزنو»، «نوروز».در زمان نوروز، جمشید مردم را فرمود تا برای پاکیزگی و دوری از آفت ها و گزندها به گرمابه روند و تن بشویند.

دردوران ساسانیان، نوروز از جایگاهی ویژه برخوردار بود و فرّ و شکوه آن از آن روزگار به ما رسیده است. زیرا در این عصر بود که خدای نامه ها و داستان های جمشید به وجود آمدند.

در روزهای نوروز، تظلّم و دادخواهی در دربار پادشاهان حاکم بود و حکمرانان بر مردمان مهربانی و حاجت آنان را روا و زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می‌کردند. در زمان این جشن، مردم دست از کار می کشیدند و به دیدار یکدیگر می رفتند. 

با ظهور اسلام در ایران زمین، از جلال باستانی نوروز کاسته شد، ولی هیچگاه از رونق نیفتاد. هدیه های نوروزی برای حکمرانان، یکی از آداب و رسومی است که به زمان معاویه سریان یافت. نوروز در دوران عباسیان که خلافت خود را مرهون ایرانیان بودند، با شکوه تمام برگزار می  شد. همین احترام و پاسداشت نسبت به نوروز در میان حاکمان مسلمان ایران، با نژادهای مختلف نیز برقرار بود.

 به جرأت می توان گفت که نوروز در میان طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، ایلخانان مغول، تیموریان و صفویان و قاجار جشن گرفته می شد. اشعار شاعران این دوره ها گواهی بر مدعای زنده بودن نوروز و زنده نگاه داشتن آن در خلال تاریخ است. از دوران صفویه به بعد، اشاره هایی به نوروز را می توان در سفرنامه های غربی ها بازجست. 

رافائل دومانس، مبلغ مسیحی این عصر،جشن نوروز را جشنی از عهود گذشته می  دانست و ازبرپایی نوروز در بین مردم عادی گفته است. 

به گفته او در نوروز همه مردم جامه نو بر تن می کنند؛ چنان که نمی توان فرق بین تهیدست و توانگر را دریافت و نمی توان از روی جامۀ ایرانیان قضاوت کرد که او «آفتابِ در حال هبوط است یا نه».

نوروز در دورۀ قاجار نیز شکوه و صلابتی خاص داشت و بزرگترین جشن ایرانیان محسوب می شد. در این زمان ایرانی ها بر این باور بودند که روزهای اول سال را باید به شادی بگذرانند تا باقی روزهای سال قرین تندرستی و شادکامی شوند. خوردن شیرینی و تهیه انواعی از خوراکی با آن از واجبات جشن نوروز بوده است و علت آن را به جمشید، پادشاه اساطیری ایران نسیت می دادند که او در نوروز نیشکر یافت و دستور داد از شهد آن شکر تهیه کنند و مردم را بر آن داشت تا شکر به یکدیگر هدیه دهند.

شاردن در سفرنامۀ خود بیان داشته که یکی دو ساعت قبل از تحویل سال، منجمان و ستاره‌شناسان به روی پشت بام کاخ سلطنتی می‌رفتند و با آغاز سال نو صدای شلیک توپ و نقاره و سنج و نای بلند می‌شد و شروع سال نو به اطلاع مردم می‌رسید. در این عصر یک ساعت قبل از تحویل سال نو، تمام درباریان در کاخ شاه جمع می‌شدند و سپس شاه به این جمع اضافه می‌شد و به حضار عیدی می‌داد.

دروویل، سفرنامه نویس دورۀ فتحعلی شاه و عباس میرزا اهمیت نوروز را بی مثال و مانند در مشرق زمین دانسته است و پولاک پزشک مخصوص ناصر الدین شاه و مدرس دارالفنون در کتاب خود از رسم خانه تکانی و سفره هفت سین می گوید که تا این زمان برجای مانده است. او همچنین رعایت احترام ماه رمضان و محرم در صورت مقارن شدن با نوروز از سوی ایرانیان مسلمان را واجب دانسته است.

از نکات جالب توجه در سفرنامۀ پولاک، اشاره به مهمانی ملکۀ مادر در برپایی سال نو است که با دعوت از شاهزاده خانم ها و زنان سفرا صورت می گرفته است. 
نوروز با آداب و رسوم زیبایش تقریباً بدون تغییر به زمان حال رسیده است. نوروزی که در گذار از تاریخ فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته که در خداینامه ها، کتب شاعران و سفرنامه ها متجلی شده است.

 ایرانیان زنده شدن طبیعت را به پادشاهان زنده یاد خود نسبت می دادند تا بدین وسیله نوروز را تا زمانی که زندگی و زایندگی جاری است، زنده نگاه دارند.

منبع: اطلاعات انلاین