حضرت علی (ع) اجازه می‌دادند مردم به حکومت نقد کنند
حضرت علی (ع) اجازه می‌دادند مردم به حکومت نقد کنند

شفقنا نوشت: حجت السلام و المسلمین سید صادق قادری، همزمان با ایام شهادت حضرت علی علیه السلام در گفت وگویی عنوان کرد: نامه ۶۱ حضرت در نهج البلاغه خطاب به کمیل است. کمیل کارگزار منطقه هیت عراق است. او از اصحاب خاص حضرت است که در سال دوازده هجری به دنیا آمده و از تابعین […]

- حضرت علی (ع) اجازه می‌دادند مردم به حکومت نقد کنند

شفقنا نوشت: حجت السلام و المسلمین سید صادق قادری، همزمان با ایام شهادت حضرت علی علیه السلام در گفت وگویی عنوان کرد: نامه ۶۱ حضرت در نهج البلاغه خطاب به کمیل است. کمیل کارگزار منطقه هیت عراق است. او از اصحاب خاص حضرت است که در سال دوازده هجری به دنیا آمده و از تابعین است و سرانجام درسال هشتاد هجری  به شهادت می رسد و از شهداء بزرگ اسلام شمرده می شود. ایشان از روات و محدثان بزرگ شیعه است و روایات بسیاری از حضرت علی، امام حسن و امام حسین (ع) نقل کرده است.

وی افزود: کمیل باخبر می‌شود که یاران معاویه به فرماندهی «سفیان بن عوف» قصد یورش به شهر هیت را دارند. او به گمان اینکه آنها در یکی از شهرهای دورتر هستند، بدون هماهنگی با حضرت امیر و شاید از باب پیشگیری و تحت این عنوان که ما با دشمن در قرقیسیا می‌جنگیم تا در هیت نجنگیم، به سمت آن شهر حرکت کرد و شهر هیت را تنها با پنجاه نیروی مسلح خالی گذاشت. سپاه معاویه وقتی باخبر شدند، به هیت حمله وآنرا تاراج کردند.

آقای قادری گفت: پس از این واقعه، حضرت نامه ای تند در مقام اعتراض به عملکرد کمیل به ایشان نوشتند که امروز این نامه به دست ما رسیده است. که درآن مطالب گران‌سنگی وجود دارد. حضرت ابتداء خاستگاه  عملکرد کمیل را بیان داشته ودر پایان به پیامد منفی آن می پردازد. نامه مختصر است اما مضامین عالی در آن وجود دارد.

وی ادامه داد: حضرت می فرماید: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ تَضْیِیعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّیَ وَ تَکَلُّفَهُ مَا کُفِیَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْیٌ مُتَبَّرٌ؛ ضایع کردن نسبت به آنچه به عهده کسی داده شده و عهده دار شدن چیزی که وظیفه دیگران است، نتیجه ناتوانی در حوزه عمل وبرخاسته از اندیشه ی ناصواب است. یعنی امام علت فروگذار کردن مسئولیتها و عهده دار شدن کاری که وظیفه دیگران است را ناشی از ناتوانی در حوزه عمل و تدبیر نادرست می دانند. کمیل به قرقیسیا حمله کرد چون گمان می کرد اگر سپاه معاویه به هیت بیاید نمی تواند دفاع کند.این اندیشه نادرست سبب یک خسران بزرگ شد.

وی خاطر نشان ساخت: امام می فرماید وَ إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَهَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِیسِیَا، وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ لَیْسَ [لَهَا] بِهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لَا یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ یعنی حمله به قرقیسیا و خالی گذاشتن مرزهای منطقه خود، نتیجه ناتوانی در فکر و اندیشه است.  سپس در باره پیامد منفی آن می فرمایند: فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَهَ مِنْ أَعْدَائِکَ عَلَى أَوْلِیَائِکَ؛ تصمیم نادرست، سبب شد که دشمن نیروهای تو را تاراج کند و منطقه تو را تصاحب کند. پرداختن به اموری که در حوزه مسئولیتهای یک مدیر نیست و پرداختن به کارهای دیگر باعث می شود به چیزی مبتلا شویم که از آن می ترسیم.

وی تصریح کرد: بی تردید جناب کمیل قصد وانگیزه خیر خواهانه ای داشت ،اما صرف داشتن انگیزه خوب برای یک مسئول کافی نیست ،چراکه  حُسن فاعلی باید حسن فعلی را هم به همراه داشته یاشد؛گاهی ممکن است انگیزه بسیار عالی ولی عمل خطرناک باشد. ممکن‌ است نیت وانگیزه  خدمت به دین ومردم  باشد، ولی درعمل پلی برای دشمن گردد،که دسترسی دشمن به سرزمین مسلمین را فراهم کرد و سبب نارضایتی عمومی شد.روشن است وقتی نیازهای مردم تامین نشود، نارضایتی به وجود می آید،قهر عمومی زمینه حضور دشمن را فراهم می آورد.

این استاد حوزه علمیه گفت: نیاز مردم هیت امنیت داشتن در برابر دشمن و رفاه بود و کمیل با این کار نتوانست، این نیازها را برطرف کند. وقتی انسان به کاری بپردازد که نیازهای واقعی مردم را تامین نکند روشن است که نارضایتی عمومی را درپی می آورد و از سوی دیگر پاسخگوی مقام بالادست هم نیست. به تعبیر امروز قانون هم زیرپا گذاشته می شود. از محتوای فرمایش امام علیه السلام دراین نامه ومکاتبات به کارگزاران دیگر چنین بدست می آیدکه بزرگترین منتقد برای کارگزاران امام علی، خود آن حضرت است. ایشان نظام خود را به نقد می کشد. نامه ایشان به عبدالله بن عباس، اشعث بن قیس، کمیل بن زیاد و حاکم اهواز نشان دهنده رویکرد خودانتقادی است. سخنرانی هایی دارند که سپاهیان خود را نقد می کنند. هرگز حضرت در هیچ شرایطی از نقد هراس نداشتند. اجازه می دادند مردم به حکومت نقد کنند و خودشان نیز به کارگزارانشان نقد داشتند. حکومتی که مردمش را از انتقاد کردن منع کند، آنها را به سوی انتقام سوق می دهد.نقد حاکمیت از خودش، همان آسیب شناسی است. لازمه یک حکمرانی صحیح پذیرش نقد ومنتقدان است.

وی افزود: یکی از نکاتی که از این نامه به دست می‌آید این است که انسانها هرچند بزرگ می‌توانند خطاهای جبران ناپذیری داشته باشند  و عوارض خطاهای آنها بسیار خطرناک باشد. دیگر اینکه اسلامی بودن حکومت، مانع ظهور و بروز اشتباهات حاکمان نیست. اینگونه نیست که اگر حکومتی اسلامی شد آن هم درتراز حکومت علوی  هیچ اشتباهی رخ  ندهد؛ معصوم بودن حاکمی مانند حضرت علی، ملازمه ای با معصومیت حکومت ندارد؛  نباید خطاها فرافکنی و توجیه شود و باید با اشتباهات قاطعانه برخورد شود و منافذ و روزنه های چنین مسائلی گرفته شود، که این در پرتو حکومت قانون است.

حجت الاسلام قادری ادامه داد: حضرت به جای اینکه حاکمان سالم را انتخاب کند، شیوه حکمرانی سالم را نشان می دهد. به جای اینکه دنبال کارگزار سالم باشیم، باید به دنبال کارگزاری و حکمرانی و روش و ضوابط حکمرانی صحیح باشیم. اگر حکمرانی صحیح نباشد، بهترین ها نیز خواهند لغزید و نکته قابل بهره‌برداری دیگر اینکه مرزبندی بین آدم خوب و مدیرخوب  است. به تعبیر دیگر تمایز بین صفات شخصی و وارستگی اخلاقی با کارآمدی و توانمندی است. برجسته بودن در صفات نفسانی به معنای توانمندی در مدیریت نیست. جناب ابوذر با آنکه از بعداخلاقی منحصر به فرد است هرگز به مدیریت نمی رسد، وعدم مدیریت به مقام والای  ابوذر لطمه ای نمی زند. بین آدم خوب و مدیر خوب نسبت عام و خاص من وجه است. این چنین نیست که اگر کسی اهل نماز و وجوهات بود، مدیر موفقی هم باشد. ازاین نظر در جذب و گزینش‌ مدیران باید شاخص‌های مدیریتی فرد لحاظ شود. مدیریت یک تخصص است و در این جایگاه هرکسی قرار می گیرد باید این ویژگی ها را داشته باشد. در یک جامعه و نظام اسلامی واضح است که اگر ویژگی‌های شخصی نیز مثبت باشد، خوب است اما کافی نیست.

وی افزود: جناب کمیل صاحب سر و رازدار حضرت امیر است وهم او نجواهای آنحضرت را برای ما نقل می کند. اما وقتی در مدیریت نقطه ضعف نشان می دهد حضرت با او برخورد می کند . باید در تخصیص منابع و خدمات اولویت ها را مد نظر  داشت. جناب کمیل از این مهم غافل شد، چرا که‌ حفظ امنیت ورفاه شهروندان  هیت باید اولویت اول او باشد. 

 

منبع: اطلاعات انلاین