مردم ایران شایسته این همه تحقیرند؟
مردم ایران شایسته این همه تحقیرند؟

علی متقیان: معاون عملیات پلیس راهور فراجا در مصاحبه با رسانه‌ها گفته است:  از ۲۴ اسفند تا ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ در جاده‌های سراسر کشور ۹۷ هزار تصادف رخ داد که در این تصادفات ۷۶۹ نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند.  همچنین به گفته رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور بیشتر تصادفات جاده‌ای […]

- مردم ایران شایسته این همه تحقیرند؟

علی متقیان: معاون عملیات پلیس راهور فراجا در مصاحبه با رسانه‌ها گفته است:  از ۲۴ اسفند تا ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ در جاده‌های سراسر کشور ۹۷ هزار تصادف رخ داد که در این تصادفات ۷۶۹ نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند.

 همچنین به گفته رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور بیشتر تصادفات جاده‌ای در استان‌های سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس، اصفهان، خوزستان و خراسان‌رضوی اتفاق افتاده ‌است.

بر اساس اظهارات رئیس مرکز پلیس، تردد در جاده‌های کشور نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، به دلیل شرایط آب و هوایی و جوی ۳ درصد کاهش داشته‌است.

به این خبرها دقت کنید؛ سفرهای نوروزی به‌دلیل شرایط جوی ۳ درصد کاهش داشته، درمقابل تعداد تصادفات رانندگی افزایش یافته و متأسفانه تعداد جان‌باختگان رقمی است که تن هر ایرانی یا هر انسانی را  می‌لرزاند. رقم رسمی ۷۶۹ نفر جان‌باخته در تصادفات رانندگی و چند برابر آن مصدوم و مجروح، قطع عضو و ازدست‌دادن سلامتی و عمری گرفتاری هم به‌دنبال دارد و چند هزار نفر در ماتم این حادثه‌ها نشسته‌اند.

به‌خاطر دارم قبل از انقلاب  اسلامی، در روزگارانی که سفر با اتوبوس بیشتر از امروز مورد توجه بود، وقتی حادثه‌ای پیش می‌آمد که جان مسافران به خطر افتاده بود، در اولین قدم، راننده یا کمک راننده در صورت حیات یا دست اندرکاران شرکت مسافربری با گل یا رنگ، نام شرکت مسافربری آن اتوبوس را پنهان می‌کردند تا در ذهن مردم، بدنام و خطرآفرین باقی نماند. ح

داقل این مسأله، برای شرکت مسافربری مهم بود که بایستی نزد مردم خوش‌نام بماند تا بتواند به کار خویش ادامه دهد و مردم سراغ شرکت رقیب نرفته و خاطره ناشایست از شرکت نداشته باشند. شرکت مسافربری به نامش اهمیت می‌داد چون رقیب را در کنار خویش می دید و سعی می‌کرد خوشنامی‌اش را حفظ کند تا با یک حادثه، میدان را به رقیب تحویل ندهد!

امروزه  که با این آمار بالای جان‌باخته  در حوادث رانندگی مواجه هستیم،  چرا کسی به فکر فرو نمی‌رود که حداقل رنگی به نام کارخانه خود کشیده و ننگ خود را با رنگ پاک کند. چرا چنین نمی‌کند؟ چون رقیبی ندارد یا رقابتی درکار نیست و دوکارخانه خودروسازی خود را مرجع نیاز مردم می‌دانند و هر ارابه مرگی، با هرشرایطی، تولید کنند! مردم مجبورند با صف و نوبت و قرعه‌کشی و هزار زحمت، از کارخانه تحویل بگیرند و هیچ‌گونه  اختیاری ندارند که انتخابی داشته باشند.

کارخانه هم به مشتری التماسی و در نوبت‌ایستاده و در قرعه‌کشی شرکت‌کرده، با دید کاسبی نگاه می‌کند که اتومبیل را از کارخانه به قیمت اجباری تعزیرات خریداری کرده و پس از تحویل، باچندین درصد سود، آن را به دیگری واگذار می‌کند و سود قابل توجهی به‌دست می‌آورد! پس لازم نیست دقت کند و استانداردی را رعایت نماید. با حداقل امکانات، خودرو را عرضه می‌کند و خریدار، آش کشک خاله را با هر شرایطی تحویل می‌گیرد و درصورت استفاده، هرروز در صف خدمات پس از فروش می‌ایستد تا رفع نقص کند .

این شرایط را چه کسانی برای مردم فراهم آورده‌اند؟آیا مردم خوب ما شایسته این همه تحقیر هستند؟

حال آن‌که در شرایط درست و امن و استاندارد باید تصادفات جاده‌ای آنالیز شود که؛ چند تصادف و چند نفر از جان‌باختگان در ارابه‌های کشتار جمعی، سوار بوده‌اند که از حداقل امنیت برخوردار نبوده، ترمز آن مشکل داشته، ایربگ کار نکرده، لاستیک‌های خورو مشکل داشته ، این خودرو از ورق نازک ساخته شده که توان  مقاومت ندارد و…؛ سپس با نتایج این آنالیز نگذارند شرکت‌های خوردو‌سازی روی نامشانرا گل بگیرند و بعد از تعطیلات به مردم گزارش شود که؛ بیشترین تصادف مربوط به اتومبیل الف از کارخانه ب بوده‌است و پلیس راهور با‌قدرت اعلام کند که این مدل اتومبیل فلان کارخانه، بیشترین حوادث جاده‌ای  را داشته و بیشترین کشتار دسته‌جمعی  را به جامعه تحمیل کرده؛ وزارت صمت هم با توجه به گزارش ارائه شده، ورود پیدا  کرده و  اجبار کند، کارخانه‌ای که خودرو تولیدی‌اش بیشرین خطر را  در جاده‌ها آفریده و دیگر  حق ادامه کار ندارد، مگر اینکه در تولید  اتومبیل خود دقت بیشتری  کرده و از تولید فلان مدل  خودروی حادثه‌آفرین، جلوگیری کند یا ورود فلان مدل اتومبیل را به جاده‌ها  ممنوع کرده و اعلام شود فلان تولیدی فلان کارخانه، اختصاص به محدوه شهر داشته و حق خروج از محدوه شهر را ندارد .

دلیل اینکه این مصیبت برای جامعه ما تکرار می‌شود، این است که بازار رقابت در تولید خودرو،  بسته شده‌است؛ چرا که به هربهانه‌ای از واردات اتومبیل جلوگیری می‌شود و حتی قانون مصوب مجلس شورای اسلامی که لازم الاجراست را نادیده می‌گیرند و مردم همچنان مجبور هستند تولیدات کارخانه‌های داخلی را با قیمت‌های سرسام‌آور، خریداری کنند و در جشن انحصار کار خانه‌های خودروسازی داخلی، شرکت کرده و حسرت اتومبیل‌های خوب را داشته باشند .

ذکر این نکته خدای ناخواسته توهین به تولید داخل و حمایت از خودروهای خارجی تلقی نشود، بلکه تأکید براین نکته مهم است که؛ تولیدکنندگان داخلی می‌توانند خودروهایی تولید کنند که در صف رقابت با تولیدات کارخانه‌های خارجی قرار گیرند و این توان بحمدالله در مهندسان و کارگران و دست‌اندرکاران تولید اتومبیل در ایران هست، منتهی حلقه مفقوده در تولیدات داخلی ما، حذف رقابت و مشتری‌مداری در راستای خرید محصولات  داخلی است.

در صورتی که بازار رقابت داغ بود و مصرف‌کننده حق انتخاب داشت و انتخاب خود را در میان ده‌ها تولیدکننده با توجه به شرایط و امتیازات محصول، جستجو می‌کرد و خورویی را انتخاب می‌کرد که همه شرایط رفاهی و ایمنی و خدمات پس از فروش را داشته باشد، کارخانه به اجبار در تولید خود تجدید نظر کرده و خودرویی را تولید می‌کرد که  جذب  مشتری و رضایت مصرف‌کننده  را به‌دنبال داشته باشد.

 در این بازار است که تولیدکننده خودرو، در برابر هرحادثه‌ای که جان سرنشینان آن، به خطر افتاده،  بر خود می‌لرزد که مبادا نقص فنی تولیدات کارخانه ما باعث مرگ هموطنان شده  و این حادثه به  فروش کارخانه لطمه وارد کند. پس حداقل نشان کارخانه را از خودرو حادثه‌دیده حذف کنیم تا موجب بدنامی نشود و حتما به موضوع رسیدگی کرده و با تحقیق و بررسی اعلام شود که؛  مقصر  این حادثه،  راننده خواب‌آلوده یا بی‌تجربه یا … بوده و کارخانه تولید‌کننده در این حادثه مقصر شناخته نشده‌است. 

آیا به این مرحله می‌رسیم؟! آری حتما دست‌یافتنی است،  مشروط براینکه فرهنگ تولید رقابتی را در تولید خورو به‌کار گیریم و به مردم حق انتخاب دهیم. 

منبع: اطلاعات انلاین