آیا درد غزه نویدبخش تولدی دیگر است؟
آیا درد غزه نویدبخش تولدی دیگر است؟

جنایت‌های چند دهه‌ای رژیم صهیونیستی با حمایت دول موجد آن در سرزمین‌های اشغالی فلسطین به ویژه در بطن آن در غزه، مدت‌ها بود که منطفه را آبستن حوادثی کرده بود که هر آن انتظار می‌رفت نوید بخش زایمانی ولو دردآور مشابه آنچه که روز شنبه در این سرزمین رخ داده است، باشد. برخی تحلیلگران مغرض، […]

- آیا درد غزه نویدبخش تولدی دیگر است؟

جنایت‌های چند دهه‌ای رژیم صهیونیستی با حمایت دول موجد آن در سرزمین‌های اشغالی فلسطین به ویژه در بطن آن در غزه، مدت‌ها بود که منطفه را آبستن حوادثی کرده بود که هر آن انتظار می‌رفت نوید بخش زایمانی ولو دردآور مشابه آنچه که روز شنبه در این سرزمین رخ داده است، باشد.

برخی تحلیلگران مغرض، تحولات سه روز اخیر در سرزمین‌های اشغالی را که منجر به فروپاشی هیمنه خودساخته دستگاه اطلاعاتی و تبلیغاتی رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن شد، اقدامی تروریستی نامیدند و برخی دیگر از کشور‌های دوست و گروه‌های آزادی خواه جهان نیز با علم به عمق فاجعه جنایات طولانی مدت صهیونیست‌ها در این سرزمین، آنرا اقدامی برای احقاق حقوق حقه صاحبان اصلی این سرزمین یعنی فلسطینیان می‌دانند، چرا که معتقدند “گربه مستاصل در بند، سرانجام تعارفات را کنار می‌گذارد و چاره‌ای جز چنگ انداختن بر دشمن نمی‌یابد”.

جهان تاکنون به خوبی شاهد بود که چگونه جنایت‌های رژیم صهیونیستی به رغم بار‌ها محکومت صوری در سازمان ملل، سال‌ها با حمایت کشور‌های غربی در سرزمین‌های اشغالی ادامه یافت تا اینکه بامداد روز شنبه رزمندگان مقاومت فلسطین عملیات همه جانبه و بی نظیر خود با نام «طوفان الاقصی» را از غزه (جنوب فلسطین) علیه مواضع رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی آغاز کردند؛ عملیاتی که در عمر ۷۵ ساله اشغالگران غاصب نظیر نداشته و تا لحظه تدوین این گزارش بیش از ۱۰۰۰ کشته روی دست صهیونیست‌ها باقی گذاشته است.

این گروه مبارز فلسطینی علاوه بر پرتاب هزاران راکت و موشک به مواضع رژیم صهبونیستی، رزمندگان خود را از نوار غزه به جنوب اسرائیل اعزام کرد و در آنجا با حمله به مواضع نظامی صهیونیست‌ها به طور موقت حتی کنترل برخی از شهرک‌های اسرائیلی را هم در دست گرفت و ده‌ها غیرنظامی و سرباز را نیز به اسارت خود درآورد.

روزنامه عبری زبان “یدیعوت آحارونوت” شمار صهیونیست‌های به اسارت درآمده توسط رزمندگان حماس را بیش از ۱۵۰ نفر اعلام کرده که باید شمار ۳۰ صهیونیست اسیر شده توسط جهاد اسلامی و اسارت ده‌ها صهیونیست دیگر توسط گروه‌های مختلف و حتی مردم عادی فلسطین را نیز به آن افزود و این در حالی است که ۷۵۰ صهیونیست نیز مفقودالاثر می‌باشند.

در مقابل، رژیم صهیونیستی که نتیجه اقدامات گذشته خود را می‌بیند از مقابله با این دسته از رزمندگان فلسطینی مستاصل شده و اقدام به بمباران مناطق مسکونی “غزه” مهد مبارزان فلسطینی نموده که تا این ساعت به شهادت بیش از ۵۰۰ غیرنظامی فلسطینی از جمله ۷۸ کودک و ۴۱ زن و ۲ هزار و ۳۰۰ زخمی منجر شده است.


بیشتربخوانید


شدت ضربه وارده به صهیونیست‌ها با عملیات طوفان الاقصی در روز شنبه به قدری بوده است که تحلیلگران بین المللی آنرا بعد از «جنگ رمضان» در اکتبر ۱۹۷۳ (مهرماه ۱۳۵۲) بزرگترین ضربه در ۵۰ سال اخیر به صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی می‌دانند که در جریان آن مصر و سوریه در شرق کانال سوئز و ارتفاعات جولان علیه مواضع اسرائیل دست به حمله‌ای غافلگیرکننده زده بودند.

در هر حال برخلاف انتظار صهیونیست‌ها و حامیان بین المللی آن، این واکنش منطقی صاحبان برحق سرزمین‌های اشغالی در اوج شرایط استیصال در برابر کنش‌های غیرانسانی و طولانی مدت غاصبان اشغالگر بروز کرد و اگرچه گریزی از آن نبود، اما همین مدعیان دمکراسی و حقوق بشر در غرب و حتی دیگر کشور‌های غربی با وجود اینکه به خوبی می‌دانند این رژیم غاصب تاکنون چه برسر فلسطینیان آورده است که ناچار به نشان دادن چنین واکنشی شدند، همچنان ادعا می‌کنند که صهوینیست‌ها باز هم حق دارند از خود دفاع کنند!

گویا آن‌ها فراموش کرده اند که حقوق بین الملل مورد تایید جهانیان، همچنان هرگونه اشغال نظامی هرچند موقت را برای کشور‌های ممنوع کرده است. همین مدعیان به خوبی می‌دانند که قطعنامه ۳۷/۴۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز تاکید می‌کند، مردمی که برای استقلال و رهایی از حکومت استعماری مبارزه می‌کنند، حق دارند با استفاده از “همه وسایل موجود، از جمله مبارزه مسلحانه” این کار را انجام دهند.

در واقع آغاز عملیات طوفان الاقصی از غزه که محل رویش سبک جدید مبارزات فلسطینی به ویژه در قالب “انتفاظه اول” بود، بخشی از مبارزه مسلحانه صاحبان مستاصل این سرزمین است که در اثر اشغال و استعمار اسرائیل تحریک شده اند، پس براساس حقوق و قوانین بین الملل، “حق دفاع از خود” در اینجا نه برای صهیونیست ها، بلکه برای فلسطینی‌هایی است که همواره با صبر و شکیبایی این حق را برای خود حفظ کرده و امروز سعی دارند از آن استفاده کنند.

باید از غربی‌ها پرسید که آیا ۱۶ سال محاصره شدید غزه در ابعاد بسیار غیر انسانی آن کافی نبود که شهروندان فلسطین نخواهند سرانجام از این حق طبیعی خود استفاده کرده و نوید بخش رنسانس و یا تولد جدیدی برای ملت خود باشند؟ شهروندان خسته در شهری که زمانی “ادوارد سعید” دانشمند فقید فلسطینی-آمریکایی، آن را “هسته اصلی” مبارزه فلسطینیان خوانده بود و حتی در طول این ۱۶ سال محاصره مورد بی مهری سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و یا تشکیلات خودگردان فلسطین “الفتح” به رهبری “محمود عباس” و همچنین دولت کشور همسایه “مصر” نیز قرار گرفته بودند.

در واقع دردی که “مام میهمن” فلیسطینی در کل کالبد خود و به ویژه در بطن آن در غزه احساس می‌کرد دیگر طاقت را بر همه شهروندان آن و همچنین حامیان جهانی آن تنگ کرده بود و به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران بهترین دارو و تنها درمان این درد کهن چیزی جز “طوفان الاقصی” نبوده و نیست.

در واقع، آنچه که به نظر می‌رسد بزرگترین واکنش نظامی فلسطینیان در دهه‌های اخیر باشد، یک فرآیند طبیعی و تحول اجتناب ناپذیر، یک عمل مقاومت و واکنشی به رنج مردم مظلوم و تحت محاصره و اشغال وحشیانه صهیونیست‌های غاصبی است که در اوج ناامیدی ها، می‌تواند امید بخش رهایی این ملت مظلوم از چنگال اختاپوسی غاصبان و حامیان آن‌ها برای پیمودن مسیر‌های توسعه همه جانبه باشد.

منبع: ایرنا

+