تیم ملی امید ایران در کمتر از یک ماه هم از رسیدن به المپیک پاریس بازماند و هم دستش از مدال بازیهای هانگژو کوتاه ماند تا رضا عنایتی مسبب خلق چنین فاجعه شود. اما نباید تنها عنایتی را مقصر دانست؛ بیتردید میشد مسیر تیم امید این نباشد. میشد که روی نیمکت آن ریسک نکرد. البته […]
تیم ملی امید ایران در کمتر از یک ماه هم از رسیدن به المپیک پاریس بازماند و هم دستش از مدال بازیهای هانگژو کوتاه ماند تا رضا عنایتی مسبب خلق چنین فاجعه شود. اما نباید تنها عنایتی را مقصر دانست؛ بیتردید میشد مسیر تیم امید این نباشد. میشد که روی نیمکت آن ریسک نکرد. البته که رضا عنایتی به عنوان یک مربی دوست دارد کار کند و حالا اگر نیمکت ملی به او برسد، چهبهتر. مسوول مستقیم این شکست آنها هستند که در این باره تصمیم گرفتند. از مهدی تاج گرفته تا خیلیهای دیگر.
از کمیته فنی که روی رضا عنایتی به عنوان یک گزینه به اجماع رسیده و به او این فرصت را دادند تا یکی از طلاییترین نسلهای فوتبال امید ایران را در اختیار داشته باشد تا کمیته جوانانی که برای این تیمها هیچ برنامهای در نظر نگرفته است و خیلیهای دیگر که برای فوتبال ایران هیچ برنامهای تدارک ندیدهاند. کمی به عقبتر برگردیم؛ به آنها روزهایی که کشمکش بین مدیران فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک برای انتخاب سرمربی تیم امید به حداکثر رسیده بود و در نهایت این بچهسرراهی به رضا عنایتی سپرده شد!
*سؤال اول؛ چرا رضا عنایتی؟ با کدام سابقه؟ با کدام کارنامه؟ بهخاطر صعود با هوادار به لیگ برتر؟ مربی دیگری نبود؟
*سؤال دوم؛ معیار انتخاب سرمربی تیم ملی امید چه بود؟ یک سرمربی باید چه متری و معیاری داشته باشد که هدایت نسل بعدی فوتبالیستها را به او بسپارند؟
نه اشتباه نکنید، ما در حذف تیم امید شاید رضا عنایتی را مقصر بدانیم ولی انگشت اتهاممان را به سمت کسانی میبریم که او را انتخاب کردند. عنایتی هم آمد که فقط باشد؛ او میدانست که این تیم «المپیکبرو» نیست، عنایتی فقط آمده بود بخشی از یک پروژه بزرگ شکست باشد، شکستی تکراری و غیرقابلبخشش. انگار تمام دلخوشیاش این بود که با تیم ملی به بازیهای آسیایی میرود. حالا به آرزویش هم رسیده. اگرچه شکل آمادهسازی تیم امید همیشه با مشکلاتی روبرو است اما حداقل رضا عنایتی نمیتواند گلایهای از امکانات داشته باشد، اول بهخاطر اینکه شکل انتخاب او به عنوان سرمربی تیم امید با کارنامهای نهچندان درخشان انجام شد و این انتخاب برای خیلیها جای سؤال داشت و قطعاً افراد دیگری بودند که برای نشستن روی نیمکت از او شایستهتر باشند.
شاید همان اولش که در عین تعجب و ناباوری به عنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب شد، با خودش گفت: «تیم که المپیک نمیرود، حداقل به عنوان مربی به بازیهای آسیایی میروم». این شد که رزومه رضا عنایتی دربرگیرنده عنوان سرمربی تیم ملی امید هم شد اما او تنها مقصر بزرگ ناکامی تیم ملی امید در راه رسیدن به پاریس نیست. پیش از او هم افرادی بودند که نتوانستند. با این رویه قطعاً در آینده هم افرادی خواهند بود که همانند او و دیگران نخواهند توانست. این تیم کلی مقصر دارد. از بالا تا پایین فدراسیون ۵ ستاره فوتبال ایران، چه برنامهریزی مدونی برای پایهها داشت؟ آیا غیر از این است که این بازیکنان بدون آموزش آکادمیک حرفهای و بر پایه استعدادهای ذاتی خود پرورشیافته و به اینجا رسیدند؟
بیش از ۴ دهه است رویای المپیکی شدن را داریم و هر چهار سال یک بار بعد از اینکه حذف میشویم، میگوییم اشکالی ندارد، انشاالله بماند چهار سال بعد! چهار سال بعدی که هرگز نمیرسد و این چرخه باطل مدام تکرار میشود. حالا هم خلق فاجعه شکست از تیم هنگکنگ دربازیهای آسیایی آن هم در شرایطی که روی تیم امید برای کسب مدال حساب بازکرده بودیم، برای اینکه به بازیهای آسیایی برویم و مدال فوتبال را تصاحب کنیم، لیگ برترمان را تعطیل کردیم.
اینکه آسیاییها روزبهروز پیشرفت میکنند و یقه تیمهای بزرگ دنیا را میگیرند، بیدلیل نیست. آنها سالها برنامهریزی میکنند. همین ژاپنیها اول با کارتونی مثل فوتبالیستها ذهنیت برنده بودن را به نسلهای بعدی فوتبالیستهای خودالقا میکنند و وقتی همان نسل بزرگ میشوند، بردن آلمان که روزی در انیمهها اتفاق افتاده بود را در دنیای واقعی نه یکبار، بلکه دو بار به تصویر میکشند.
محمدرضا رحیمپور| باشگاه خبرنگاران آزاد