«میرزا محمد تقی بِیک ارباب قمی» (م. ۱۳۱۱ق.) معروف به «ارباب جان بابا»، جدّ اعلای خاندان «اشراقی»، پدر داماد امام خمینی (ره)، از ادیبان و تاریخ نگاران شناخته شدۀ اهل قم، در عصر سلسلۀ «قاجار» و عهد سلطنت «ناصرالدین شاه» (م. ۱۳۱۳ق.) بود که در کتاب با ارزش خویش که مختص به تاریخ «شهر […]

 

«میرزا محمد تقی بِیک ارباب قمی» (م. ۱۳۱۱ق.) معروف به «ارباب جان بابا»، جدّ اعلای خاندان «اشراقی»، پدر داماد امام خمینی (ره)، از ادیبان و تاریخ نگاران شناخته شدۀ اهل قم، در عصر سلسلۀ «قاجار» و عهد سلطنت «ناصرالدین شاه» (م. ۱۳۱۳ق.) بود که در کتاب با ارزش خویش که مختص به تاریخ «شهر مقدس قم»، به سال ۱۲۹۵ قمری نگاشته، در بخشی از آن به دوران «قحطی» و خشکسالی عظیم در این شهر و در عصر ناصری، به تاریخ ۱۲۸۸ هجری، یعنی حدود ۱۵۷ سال پیش به تاریخ امروز، پرداخته است که با عنایت به این مسأله که آن اتفاقاتِ ناگوار، در زمان شخص مؤلف واقع شده و او از نزدیک، شاهد آن بلایا و بی واسطه در جریان مُصیبت ها و فجایع ترسناک آن ایام بوده است؛ از نظر اعتبار و صحت نقل خبر و همچنین گواه تاریخی، بسیار کلیدی و قابل ملاحظه برای پژوهشگران و دانشوران در زمان های بعد می باشد.

با این وصف، او قحطی و روزگار وحشتناک آن دوران و همین طور ابعاد متفاوت تأثر برانگیز و آزاردهندۀ قحطی، مانند «خوردن آدم ها» را که اتفاقاً خودش جزء خانواده هایی بوده که قربانی مسألۀ «آدمخواری» شده، این گونه در تاریخ همیشه پر حادثۀ قم، ثبت کرده است: «در سَنَۀ (سال) هزار و دویست و هشتاد و هشت [قمری]، تا سه سال، آسمان بخیل شد و باران نبارید. اکثر چشمه سارها خشک شد و آب رودخانه ها سراب. علت غَلا (گرانی) بالا گرفت. گرانی در «مَمالِک مَحروسَه» (کشور پادشاهیِ ایران) شایع شد. مردم جان دادند و «نان» نیافتند. مادر، اولاد خود را کشت و خورد!

زنان آدمخوار قمی

در شهرها «سگ» و «گربه» نماند. [مردم] سوراخِ (لانۀ) موران (مورچگان) را شکافتند و اندوختۀ آن ها را معاش (وسیلۀ خوردن) خود قرار دادند. موش ها از بیم، از خانه بیرون نمی آمدند. مردم تنها جرأت نداشتند از خانه بیرون روند. هر کس تنها در کوچه به دست آمده، او را گرفته و قُوتِ (غذا) خود می ساختند.

تا آن که این بندۀ درگاه (مقصود خود نویسندۀ کتاب، یعنی «محمد تقی بِیک ارباب قمی» است)، خواهر زنی داشتم؛ از خانه بیرون رفته، بازنگشت؛ معلوم شد که [آدمخوارها] او را خورده اند.

زنان آدمخوار قمی

در یکی از برُج هایِ بارۀ (دیوار شهر) قم، چند زنِبُلوکی (روستایی)، منزل گرفته بودند؛ زن های شهر را فریفته که در این باغ، گیاه خوراکی هست؛ [آن ها را] می بردند و کشته، می خوردند. بعد از چندی معلوم شد که این زنان آدمخوار بسیار کس را کشته و خورده بودند.» [۱]

پی نوشت

[۱] تاریخ دارالایمان قم، ص۶۰.

دکتر سید مرتضی میرسراجی، مدرس دانشگاه

+