این مدیران به هیچ کار نمی‌آیند
این مدیران به هیچ کار نمی‌آیند

مسعود کوثری: یکی از مسائلی که هنوز پس از بیش از چهاردهه انقلاب اسلامی تکلیف آن در کشور روشن نشده است، تکنوکراسی است. تکنوکرات ها خیلی ساده کسانی هستند که شیوه های عقلانی انجام امور را دنبال می کنند و اگرچه در ابتدا به معنای کسانی بوده است که در زمینه های فنی مهارت داشته […]

- این مدیران به هیچ کار نمی‌آیند

مسعود کوثری: یکی از مسائلی که هنوز پس از بیش از چهاردهه انقلاب اسلامی تکلیف آن در کشور روشن نشده است، تکنوکراسی است. تکنوکرات ها خیلی ساده کسانی هستند که شیوه های عقلانی انجام امور را دنبال می کنند و اگرچه در ابتدا به معنای کسانی بوده است که در زمینه های فنی مهارت داشته اند، می توان گفت که دایره ای وسیع تر از زمینه های فنی پیدا کرده است.

هرچه هست، مهم ترین نکته پنهان در مفهوم تکنوکراسی مفهوم توسعه است؛ یعنی تکنوکراتها در بستر توسعه نقش پیدا می کنند. سرانجام، تکنوکرات ها کسانی هستند که صرف نظر از ایدئولوژی کار خود را به صورت حرفه ای انجام می دهند.

تکنوکراتها کاری به این ندارند که رؤسایشان به چه ایدئولوژی پایبندی دارند، آنها می کوشند که عقلانی ترین و درست ترین راه را برای انجام امور پیدا کنند. شاید بتوان آنان را مؤمنان عقل ابزاری دانست.

حال، برگردیم به انقلاب اسلامی که هم با مفهوم توسعه مشکل داشته است و هم با مفهوم تکنوکراسی. اما، با گذشت یک دهه از انقلاب و احساس نیاز به برنامه های توسعه، به تکنوکراتها روی آورد.

این اولین دسته از تکنوکرات ها بودند که شروع به برنامه های توسعه، ساختن سد و جاده و کارخانه و در یک کلام برنامه های نوسازی کردند. اما، بزودی نگرانی ها از عملکرد این تکنوکراتها شروع شد و ریشه دواندن اشراف سالاری، غربگرایی، مصرف گرایی و چیزهای دیگر به آنها نسبت داده شد.

این بار، به جای این تکنوکراتهای اداری دسته دومی از تکنوکرات ها ظهور یافتند: تکنوکرات های نظامی. این بار دیگر تصور می شد که این تکنوکرات ها بهتر از تکنوکراتهای قبلی هستند، هم وفادارند، هم ضدغرب و هم جنگ دیده و خاک خورده و زجرکشیده. مشکلی که برای این تکنوکرات ها پیش آمد، درگیر کردن سازمان های نظامی به امور اقتصادی بود و از همه جالب تر، بازگشت همان تصورات زیبا و فریبنده و مسحورکننده ساختن و ساختن و ساختن.

علاوه بر این که اگر تکنوکرات های قبلی قدری حرفه ای تر، متخصص تر و دانشگاه دیده تر بودند، این گروه بیشتر جنگ و نظامی گری دیده بودند و کمتر دانشگاه و تخصص. اگرچه، همه یا اکثر آنها مدرک دانشگاهی هم داشتند.

اما، به دلیل روشن نبودن توسعه، مرز آن با رشد و این که چگونه باید در عمل و برنامه ها و اقدامات دولتی این دو را از یکدیگر تفکیک کرد، نتیجه اگرچه به ظاهر متفاوت با گذشته بود، اما با آرمان های انقلاب فاصله داشت. شکلی دیگر از تفکر مدرن سازی، شکل دیگری از رانت و فساد اداری و بوروکراسی ظهور یافت. به رغم ظاهر متفاوت اما این تکنوکرات ها هم گره ای از مشکل نگشودند.

سرانجام، به دسته سومی از تکنوکرات ها می رسیم که می توان آنها را تکنوکرات های گلخانه ای نامید. این تکنوکرات ها، نه تخصص دسته اول را دارند و در جریان چند دهه انقلابیگری بوده اند، نه چندان تجربه جنگ و سالهای دفاع مقدس را دارند، بلکه فقط شمایل تکنوکرات را دارند. تکنوکرات هایی که در محیط گلخانه ای ایدئولوژی رشد کرده اند، کسی را قبول ندارند، خود را از همه انقلابی تر می دانند، خاطره های جعلی از انقلاب و دفاع مقدس دارند، اما به هیچ کار نمی آیند.

آینده انقلاب اسلامی و کشور و در جا زدن و یا رشد و تعالی آن بسته به این است که این تکنوکرات های گلخانه ای تا کجا می توانند، در سازمان اداری و علمی کشور رشد کنند و مهار برنامه ریزی برای رشد و تعالی کشور را به دست بگیریند.

منبع: اطلاعات انلاین