گاهی در جمع دوستان، صحبت از «جن»، «روح»، «شبح»، «موجودات فضایی» و کلاً موجودات «غیر اُرگانیک» می شود؛ به این بهانه و در این هنگام، قصد آن را دارم که بحث را با یک نقل تاریخی از دانشمند و تاریخ نگار مشهور جهان اسلام، «مَسعودی» (م. ۳۴۶ق.) داغ تر و مهیج تر کنم. مسعودی از […]

گاهی در جمع دوستان، صحبت از «جن»، «روح»، «شبح»، «موجودات فضایی» و کلاً موجودات «غیر اُرگانیک» می شود؛ به این بهانه و در این هنگام، قصد آن را دارم که بحث را با یک نقل تاریخی از دانشمند و تاریخ نگار مشهور جهان اسلام، «مَسعودی» (م. ۳۴۶ق.) داغ تر و مهیج تر کنم.

مسعودی از موجودی ناشناخته و رُعب آور در دربار شانزدهمین خلیفۀ عباسیان یعنی «مُعتَضِد» (م. ۲۸۹ق.) پرده برداشته که در سال ۲۸۴ هجری یعنی ۱۱۶۱ سال پیش به تاریخ امروز، شخص خلیفۀ مسلمانان، با دو چشم خود موجودی عجیب و غریب را در قصر سلطنتی خود رؤیت و مشاهده نموده و بعد از آن از شدت ترس و وحشت، بسیار بر آشفته است.

موجود ناشناخته وحشتناک در دربار معتضد چه بود؟

مسعودی در این رابطه چنین گزارش داده است؛ «در این سال(یعنی سال ۲۸۴ هجری)، موجودی به صورت های گوناگون در خانه (قصر) «مُعتَضِد» آشکار شد. یک دفعه به شکل راهبی ریش سفید با لباس مخصوص راهبان، دفعه بعد به صورت جوانی زیبا با ریش سیاه و در لباس غیر راهب ها، یک بار دیگر به شکل پیرمردی با ریش سفید در لباس تاجران و یک بار نیز شمشیر برهنه ای بر کف داشت و یکی از خدمتگزاران را با آن زد و به قتل رساند!

موجود ناشناخته وحشتناک در دربار معتضد چه بود؟

[از ترس مواجهه با آن] درها را می بستند ولی هر جا معتضد حاضر بود اعم از اتاق و صحن و جاهای دیگر قصر، این موجود پدیدار می گشت.

مردم در این زمینه، سخن ها گفتند و موضوع میان خواص و عوام شهرت گرفت و همه جا منتشر شد. هر کس مطابق نظر خود چیزی می گفت. یکی می گفت: این موجود، شیطانی (جنی) سرکش است که ظاهر می شود تا معتضد را اذیت کند؛ دیگری می گفت: یکی از مؤمنانِ طایفۀ جن است که رفتار ناپسند و خونریزی های معتضد را دیده و بر او هویدا و نمایان می شود تا او را از کارهای بد باز دارد. دیگری معتقد بود این کار یکی از خدمتکاران است که عاشق یکی از کنیزان شده، «حیلۀ فلسفی» (مواد شیمیایی) ترتیب داده و داروی مخصوص در دهان گذاشته تا با چشم دیده نشود اما همۀ حرف ها ظن و گمان بود.

موجود ناشناخته وحشتناک در دربار معتضد چه بود؟
معتضد به ناچار «طلسم نویسان» را فراخواند؛ چون از این پیشامد سخت در وحشت و اضطراب بود و در کار خود فرو مانده بود و به همین خاطر تعدادی از غلامان و کنیزان خود را به قتل رساند و آن ها را غرق نمود. گروهی را نیز به باد کتک گرفت و زندانی کرد.» [۱]

واقعاً باید گفت که این موجود ناشناختۀ ترسناک در قصر سلطنتی معتضد خلیفۀ مسلمان ها چه موجودی بوده است که حتی یکی از خدمتگزاران معتضد را با شمشیر به قتل رسانده است و در اثر وحشت و هراسی که از رؤیت آن بر معتضد عارض شده بود تعدادی از غلامان و کنیزان را به قتل رساند و غرق کرد و عده ای را نیز کتک زد و روانه زندان نمود و حتی خلیفه از روی ناچاری متوسل به طلسم نویسان شد ولی عاقبت راز این موجود ناشناختۀ وحشتناک برملا نشد… .

پی نوشت

[۱]مروج الذهب، ج۴، ص۱۷۲

دکتر سید مرتضی میرسراجی، مدرس دانشگاه

+