بانوی کارآفرین کرمانشاهی که دانشآموخته رشته «حفاظت از محیط زیست» است توانسته با دانش و علمی حاصل از پژوهش و مطالعه در حوزه مدیریت و بازیافت پسماند دست به کارآفرینی بزند و از این نظر تجربهای کمنظیر، به ویژه برای سایر بانوان کشورمان که سودای کارآفرینی دارند در معرض نمایش قرار دهد.
به گزارش خبرنگار کارآفریننیوز، دومین نشست انتقال تجربه کانون کارآفرینی استان تهران با عنوان چهار کارآفرین؛ چهار تجربه در این کانون برگزار شد. در این نشست، «هایده شیرازی»، بنیان گذار و مدیرعامل شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه به بیان برخی از تجربههای خود پرداخت. در ادامه تجربه زیسته این کارآفرین محیطزیستی را از زبان خود او میخوانیم
ما دیگر به مرحلهای رسیدیم که در جلسات مختلف شرکت نمیکنیم؛ زیرا همه چیز، تکرار مکررات است. دوست دارم به همه بگویم که محدودیتها نمیتوانند مانع انسان باشد. من یکی از کسانی هستم که در محرومترین نقطه ایران، یعنی گیلان غرب، بزرگ شدم. تصور کنید که در آن سالها حتی آسفالت نیز در این شهر وجود نداشت. من اوایل انقلاب معلم شدم و در آن زمان جوان بودم. آن موقع عملکرد بسیاری از افراد، عملکرد طالبانی بود؛ آنان در نهایت مرا از کار و تحصیل محروم کردند. البته زمان بسیاری از مسائل را حل میکند. من هم تصمیم گرفتم درسم را ادامه دهم که بتوانم برای خودم کار کنم، آن هم در دنیایی که جنگ شده بود و همه چیز بهم ریخته بود. تصمیم گرفتم کشاورزی بخوانم تا کشاورزی علمینوین را در ایران انجام دهم. من همه این اقدامات را در آن دنیا انجام دادم. من به آلمان رفتم و کشاورزی بینالمللی خواندم. آنجا را که دیدم، به خود تعهد دادم به ایران برگردم. من یک شعار دارم و آن هم این است که با پول نفت ایران میتوان هر کالایی را وارد کرد؛ اما نمیتوان محیط زیست را دوباره به چرخه کشور بازگرداند. ما برای شعرهایی مانند «چو ایران نباشد تن من مباد» احساسی میشویم اما خود ما و رفتارهای ما، چنین به کشور توجه نداریم.
من حتی درخواست دارم که در چنین سمینارهایی از لیوان و استکان شیشهای استفاده کنیم و نه لیوان یک بار مصرف. من رشته حفاظت از محیط زیست خواندم. در آن زمان، در دانشگاهی بودم که اولین دانشگاه محیط زیست اروپا بود. مسائل محیط زیستی بعد از شکوفایی اقتصاد اروپا مهم شده بود و آلایندههایی که نتیجه این شکوفایی اقتصادی بودند، تبدیل به مشکل شدند.
همه کارها باید با دانش همراهی باشد. ابتدا من اصلا نمیدانستم کارآفرینی یعنی چه اما همین که به ایران بازگشتم، یک پیشنهاد به شهرداری ارائه دادم. همه شهرهای تهران، شمال و مناطقی که بیشتر در خطر بودند را بررسی کردم. سطح آب در شمال بسیار بالاست و الان هم دیگر تبدیل به مکانی برای همه ایرانیها شده تا در آن بدون کمترین توجه به محیط زیست، تفریح و فعالیت کنند. از سال ۷۱ پیگیر مسائل محیط زیستی بودم. من در آن زمان متوجه شدم که مطالعه کردهام اما تسلط کافی بر مدیریت پسماند ندارم. به همین دلیل رفتم و رشته محیط زیستی خواندم. فهمیدم باید سریع دست به کار شوم.
متاسفانه در آن زمان، دچار مشکلاتی مانند ناکامی در دانشگاه شدم. فکر کنید که دختر بچهای میرود و درس بخواند که دوباره برگردد اما در این مسیر دچار مشکل میشود. اینها همه چیزی است که بعدها ثابت شده که هوش اجتماعی برای حل آن بسیار کمک کننده است.
با تنها با درس نمیشود کارافرینی کرد. من هوش هیجانی داشتم و هر چالش را یک فرصت میدیدم. من در دانشگاه اخراج شدم؛ برخی از افراد با شرایط مشابه من افسردگی گرفتند یا خودکشی کردند اما من با خودم گفتم من جایی دیگر و در کشورم به اهدافم میرسم. این راه سختی است و اکنون هم باید به آن ادامه دهم. مشکلات زیست محیطی، به همه ما مربوط میشود؛ زیرا ما از بدو تولد زباله تولید میکنیم. جنینی که هنوز حتی از شکم مادر بیرون نیامده هم زباله تولید میکند. زمانی که دفن میشویم، خودمان زبالههای دفنشده هستیم. به عنوان یک کارآفرین ایرانی که جزو ۱۴ کارآفرین برتر دیدهبان جهانی کارآفرینی در ۲۰۲۰ بین ۱۴ هزار کارآفرین شدم. اما من زنم؛ وقتی کمیته المپیک مرا دعوت میکند تا به عنوان یک فعال محیطزیست، مشعل المپیک را روشن کنم، باز هم یک زنم. هیچ صدایی از من نیست. کسی هم نمیخواهد من را تشویق کند. اینها مسائلی است که در همه جا موجب آزار است.
من از دانشگاه اخراج شدم؛ برخی از افراد با شرایط مشابه من افسردگی گرفتند یا خودکشی کردند اما من با خودم گفتم من جایی دیگر و در کشورم به اهدافم میرسم. این راه سختی است و اکنون هم باید به آن ادامه دهم. مشکلات زیست محیطی، به همه ما مربوط میشود؛ زیرا ما از بدو تولید زباله تولید میکنیم. جنینی که هنوز حتی از شکم مادر بیرون نیامده هم زباله تولید میکنه.
۳۰ سال تلاش برای ایران
چند ماه پیش، مطالعهای برای شهرداری تهران دادم و قرار بود وضعیت مدیریت پسماند تهران را بررسی کنم. هدف این بود که بخشی از پسماندها که قابل بازیافت نیست و ارزش حرارتی دارد را مدیریت کنیم. از سوی دیگر هزینه سوخت هم بسیار گران است. میتوان کارهای زیادی انجام داد برای مثال در صنعت سیمان برای تامین سوخت سیمان به جای نفت و گاز از زباله استفاده کنیم. کشورهای اروپایی به این مسائل توجه زیادی دارند. چنان که از سال ۱۹۹۵ در آلمان، دفن زباله کاملا تعطیل شد. بعد از آن هم بقیه کشورهای اتحادیه اروپا و حتی کشورهای اماراتی نیز به این دستورالعملها توجه کردند. اتریش ۶۵ درصد از سوخت کارخانههای سیمان خود را این گونه تامین میکند.
۳۰ سال است که تلاش میکنم؛ همسر من آلمانی است وقتی به او گفتم میخواهم به ایران برگردم، گفت من نمیآیم. هدفم یک الگوی مناسب برای مشکل پسماند در ایران بود که آن را اثبات کردم. برنامه داشتم که از هر استان گروهی چهارنفره دوره آموزش پیش ما ببیند و بعد به استان خود برود و پروژه ها رو شروع کند. سربرگ کتابهای آموزشی ما در دبستان، شعر فردوسی بود. از همان کودکی، فهمیدم هرکس که داناست، توانا هم هست.
در ایران بالغ بر ۶۰ میلیون تن پسماند تولید میشود. از یک تن مواد زباله ما به اندازه ۴۰۰ متر مکعب آلاینده تولید میکند. ۶۵ درصد زبالههای ما مواد غذایی است. ایران زمینهای زراعتی کمتری از آلمان دارد که یک ششم آن است. این ظرفیت هر روز کمتر هم میشود. ۵۷ درصد خاک زراعی ایران ماده آلی کمتر از یک درصد دارند. ما باید ماده آلی را به خاک برگردانیم و بهترین راه هم همین مادههای پسماند است. بخشی از پسماندهای ما که حدود ۴ میلیون تن است قابل بازیافت نیست. ۲.۵ میلیارد مترمکعب گاز از این پسماندها به وجود میآید. این میزان میتواند حدود ۲۰ درصد از انرژی کارخانههای سیمان را تامین میکند.
منِ کارآفرین نمیتوانم با دست خالی و تنهایی کاری از پیش ببرم. رتبه جهانی ما بین کشورهایی که محیط زیست خود را از بین بردهاند و در نابودی محیط زیست ۱۸۰ است. همچنین رتبه ایران در پذیرش تکنولوژی ۸۴ است؛ البته در این زمینه رشد کردهایم. از سوی دیگر هم کارایی نیروی کار ۱۴۰ از میان ۱۴۱ کشور است؛ یعنی ما نیروی کار زن را در کشور جدی نگرفتیم. شعارهای هر ساله بدون توجه به این آمار و عددها نمیتواند کاری از پیش ببرد.
چرا اقتصاد ما هنوز مبتنی بر فروش منابع است؟ چون ما دچار نفرین منابع هستیم و برای سرپا ماندن دست به فروش منابع خود میزنیم، بی آنکه اقدامی برای ایجاد ارزش افزوده کنیم. سرمایههای ما به خارج میروند و سالی هزار هکتار برای محل دفن مردگان از بین میرود. ما برای دفاع از خاک میلیاردها خرج میکنیم اما به این مسائل توجه نمیکنیم. من در آن زمان توانستم با شهرداری کرمانشاه در شهری کوچک پروژهام را شروع کنم و سالانه ۱۰۰ هزار متر مربع شیرابه را کاهش دادیم. میخواستم این مدل را به کل کشور تعمیم دهم اما حفظ محیط زیست نیاز به خرد جمعی و عزم ملی دارد. محیط زیست نه وارداتی است و نه صادراتی. وقتی برگشتم توانستم با کارکردم در سال ۷۷ با شهرداری کرمانشاه یک شرکت تاسیس کنم.
شیرازی گفت: هدف اصلی من تفکیک در مبدا بود و من ۴۰ نفر استخدام کردم که به افراد آموزش دهند. موفق بودیم اما بودجه نیاز داشتیم. به همین دلیل از تجربههای جهانی استفاده کردم. در آلمان از چند واحد بازدید کردم که یک روش برای همه ایران پیدا کنم. با چند دستگاه کوچک شروع کردم و در سال ۸۳، مخزن وارد کردیم و برای هر واحدی، از همین مخزنهای زباله گذاشتیم. مخزنی که کارگر برای حمل آن به زحمت نیفتد. در تهران این مشکل حل شد، اما در کرمانشاه پروژه تمام شد.
منبع : کارآفریننیوز،
- منبع خبر : کار آفرین نیوز