سالمندی چالش جدید ساختار جمعیتی ایران
سالمندی چالش جدید ساختار جمعیتی ایران

اگر توجه ما به تعداد جمعیت باشد، می‌شود سالمندی جمعیت که معادل population ageing است. در سالمندی جمعیت موضوع مهم جانشینی نسلها است. برای مثال شاخص سالمندی که تعداد سالمندان را نسبت به ۱۰۰ کودک نشان می‌دهد (مثلاً جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر نسبت به ۱۰۰ نفر جمعیت زیر ۲۰ سال) به خوبی نشان خواهد داد که جانشینی سالمندان توسط کودکان در چه وضعیتی است و چه تغییراتی دارد.

مجید کوششی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا: وقتی می‌شود تعداد سالمندان را ذکر کرد که بدانیم این تعداد را می‌خواهیم چگونه تحلیل کنیم و یا به کار ببریم. اگر منظور جمعیت سالمندانی است که باید هدف سیاستگذاری اجتماعی- اقتصادی و سلامت قرار بگیرند، ما باید جمعیت ۶۰ ساله و بالاتر و تغییرات آن را بدانیم.

وی خاطرنشان کرد: این تعداد حدود سال ۱۴۰۰ تقریباً ۹ میلیون نفر است و تا میانه قرن حاضر هجری شمسی به بیش از ۳۰ میلیون نفر می‌رسد. اما اگر برنامه‌های بازنشستگی زودهنگام را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم تغییرات جمعیتی اثر مثبت خود را بر زیست اقتصادی جمعیت بگذارد، در این صورت می‌توان ۶۵ سالگی و حتی بالاتر را مبنای تعداد سالمندان قرار داد.

بنا بر معتبرترین پیش‌بینی‌های جمعیتی دنیا و ایران، جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر کشور تا میانه قرن پانزدهم هجری شمسی به بیش از ۲۵ میلیون نفر خواهد رسید.

تعداد سالمندان در سال‌های ۱۳۴۰، ۱۴۰۰، به ترتیب حدود ۳/۲ میلیون (حدود ۱۰ درصد از کل جمعیت) و حدود ۴/۴ بوده و تا سال ۱۴۵۰ به ۵/۱۷ میلیون افزایش خواهد یافت که نسبتی حدود ۱۵ درصد از کل جمعیت ایران در سال ۱۴۵۰ استمدیر مطالعات اقتصاد نسلی و مجری برنامه مطالعاتی “حساب‌های ملی انتقالات” در ایران ادامه داد: ذکر این ارقام با در نظر گرفتن ۶۰ یا ۶۵ سالگی به عنوان برش سنی مرحله پایانی عمر (سالمندی) به عنوان رقم ایستای سن سالمندی به این معنی است که تا ۵۰ سال بعد که احتمالا شرایط زیست و وضعیت بهداشت و سلامت جمعیت تغییر خواهد کرد، هیچ تغییری در کیفیت زندگی و تندرستی به وجود نخواهد آمد. در مقابل این تعاریف ایستا از سن سالمندی، اگر ما تعریف پویا از سن سالمندی را مبنا بگیریم، یعنی همان سن آتی یا پیش رو، در این صورت تغییرات امیدبخشی در زیست جمعیت و طول عمر در مرحله سالمندی قابل تصور است.

خانم سالمند

سالمندی چالش قرن جدید

کوششی تصریح کرد: برآوردهای ما از سن سالمندی براساس مفهوم پویای سن پیش‌رو یا آتی نشان می‌دهد که این سن در آغاز دهه ۱۳۴۰ حدود ۵۳ سال بوده، در آغاز دهه حاضر (۱۴۰۰) به حدود ۶۷ سال رسیده و تا میانه قرن حاضر هجری شمسی به ۷۴ سال نزدیک می‌شود. اگر ما این سنین را برای تعیین جمعیت سالمندان مبنا بگیریم، در این صورت تعداد سالمندان در سال‌های ۱۳۴۰، ۱۴۰۰، به ترتیب حدود ۳/۲ میلیون (حدود ۱۰ درصد از کل جمعیت) و حدود ۴/۴ بوده و تا سال ۱۴۵۰ به ۵/۱۷ میلیون افزایش خواهد یافت که نسبتی حدود ۱۵ درصد از کل جمعیت ایران در سال ۱۴۵۰ است.

وی یادآور شد: این به معنی این است که به دلیل افزایش سریعی که در طول عمر ایرنیان طی ۶ دهه رخ داده، فشار سالمندی جمعیت به آن میزانی نیست که در تعریف ایستای سن سالمندی ظاهر می‌شود. روند تغییرات حتی نشان می‌دهد که با این تعریف سهم جمعیت سالمند تا سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است. به‌طوری که با این تعریف سهم جمعیت سالمند ایران از کل جمعیت در آغاز دهه ۱۳۴۰ حدود ۱۰ درصد بوده که به کمتر از ۶ درصد در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است. این تعریف از سن سالمندی فقط وقتی باید مورد اشاره باشد که هدف مطالعه و ارزیابی بار تقاضاهای اقتصادی، سلامت و مراقبت سلامت است و بنابراین فراموش نکنیم که این تعریف از سن سالمندی به هیچ وجه نباید جایگزین سنی (۶۰ ساله و بالاتر) شود که برای تعیین تقاضا (نه بار تقاضا) در حوزه خدمات بهداشت و سلامت به کار برده می‌شود.

با افزایش امید زندگی، عمر هم طولانی‌تر می‌شود

عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران گفت: برش سنی برای تعریف هر مرحله از عمر انسان، برای مثال کودکی، مفهومی پویا است که در جریان تغییرات اجتماعی نمی‌تواند ثابت باشد. بحث ما در مورد این شق از گروه‌بندی سنی در تحلیل ساختار سنی و سالمندی، هنوز خام و ناقص است. ما برش سنی در تعریف مرحله کودکی را در بالا شرح دادیم، اما لازم است که به تعاریف و رویکردهای جدید در تعریف سن سالمندی هم بپردازیم. اگر به توضیحات بالا دقت کنیم، تعیین سنی مانند ۱۰، ۱۵ و یا ۲۰ سالگی اگرچه پویا ولی مبتنی بر سن سپری شده یا عمر شده است.

با افزایش امید زندگی، عمر هم طولانی‌تر می‌شود و اتفاقا اگر سن سالمندی را ثابت بگیریم (مثلا ۶۰ سال) افزایش امید زندگی طول مرحله سالمندی را افزایش می‌دهدکوششی با بیان اینکه لازم است به این نکته مهم اشاره شود که برش سنی برای تعریف کودکی با برش سنی برای تعریف سن سالمندی متفاوت است، افزود: تغییرات اجتماعی حد بالای بازه سنی کودکی را تغییر می‌دهد، در حالی که برش سنی سالمندی ثابت یا متغیر به حد پایین بازه سنی سالمندی مربوط می‌شود. به این معنی که با هر برش سنی، بازه سنی کودکی تنها می‌تواند تا زمان تولد یا صفر سالگی بازگردد، در حالی که برش سنی سالمندی حد بالای بازه سنی میانی (سنین فعالیت) را تعریف می‌کند و حد بالای آن بدون داده‌های تجربی (یعنی به‌طور نظری) قابل تشخیص نیست و بسته به طول عمر انسان تغییر می‌کند.

وی اضافه کرد: به عبارت دیگر با افزایش امید زندگی، عمر هم طولانی‌تر می‌شود و اتفاقا اگر سن سالمندی را ثابت بگیریم (مثلا ۶۰ سال) افزایش امید زندگی طول مرحله سالمندی را افزایش می‌دهد. در این صورت یک سوال اساسی پیش خواهد آمد و آن اینکه آیا سن سالمندی در جمعیتی با امید زندگی بالاتر (مانند ژاپن، ایتالیا و سویس با ۸۳ تا ۸۵ سال در حدود سال ۲۰۲۰) و پائینتر (مانند نیجریه، چاد، و سیرالئون با امید زندگی کمتر از ۵۵ سال در حدود سال ۲۰۲۰) برابر است؟ در واقع وقتی شرایط زیست رو به بهبود، و طول عمر انسان در حال افزایش است، آیا منطقی است که سن سالمندی در همه جوامع یکسان تعریف و تعیین شود.

مقایسه امید زندگی ایران با سه کشور پیشرو و سه کشور عقب مانده

عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران گفت: شکل زیر ایران را با سه کشور پیشرو و سه کشور عقب مانده از نظر امید زندگی (معرفی از وضعیت مرگ ومیر و سلامت) مقایسه می‌کند. در این شکل تفاوت شانس زنده ماندن ۱۰۰ نفر سالمندی که به ۶۰ سالگی رسیده اند تا ۸۵ سالگی و از ۸۵ تا ۱۰۰ سالگی در این کشورها در حدود سال ۱۴۰۰ را نشان می‌دهد.

کوششی افزود: این تفاوت ناشی از تفاوت امید زندگی در بدو تولد (یعنی متوسط سال‌هایی که انتظار می‌رود یک فرد متولد شده عمر کند) است، برای جوامعی با بیشترین تفاوت. خوب معلوم است که اگر یک سن مشخص مثلاً ۶۵ سالگی را سن سالمندی تعیین کنیم، به این دلیل ساده که شانس زنده ماندن افراد تا سنین سالمندی و پس از آن تا ۱۰۰ سالگی بسیار متفاوت است، تعداد و سهم سالمندان نیز متفاوت خواهد شد. بنابراین لازم است که برای سن سالمندی مفهومی پویا تعریف شود که به آن سن آتی یا prospective age می‌گویند.

سن تقریبی سالمندی در ایران چقدر است؟

عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سئوال که سن تقریبی سالمندی در ایران چقدر است، گفت: قبل از ارائه توضیح لازم است اشاره کنم که ما چیزی با عنوان سن تقریبی نداریم. تعریف سن براساس معیارهای مختلف (جمعیتی، بهداشتی و سلامت و اقتصادی) مشخص و روش و البته متفاوت است. اگر ما با این موضوع ساده ولی پر از سوء تفاهم بر اساس مطالعات علمی برخورد کنیم، این همه مجادلات بیهوده نخواهیم داشت. شاید کشور ما از معدود کشورهایی باشد که هنوز حتی در میان محققین بحث در مورد سن سالمندی در جریان است. واژه لاتین ageing که در کنار دیگر واژه‌ها مثلا population معنی پیدا می‌کند، یک معنای عمومی دارد و آن تغییر سن و گذر از سنی به سن بالاتر است.

کوششی افزود: حال این تغییر سن در چه زمینه‌ای و برای چه خصوصیتی به کار می‌رود، می‌تواند عدد متفاوتی باشد. در بحث زیستی جمعیت و به ویژه وقتی تمرکز جمعیت‌شناسی معطوف به ترکیب بیماری‌ها و علل مرگ در مراحل مختلف عمر است، این سن می‌تواند ۱۰ یا حتی ۵ سالگی تعریف شود، چرا که تغییر در ترکیب بیماری و علل مرگ پس از مراحل اولیه عمر (نوزادی، طفولیت و کودکی) از این سنین آغاز می‌شود و البته اینکه جمعیت در چه مرحله‌ای از تغییرات اپیدمیولوژیک باشد هم مهم است.

سازمان جهانی بهداشت و بسیاری از نهادهای بین‌المللی و ملی، ۶۰ سالگی را سن سالمندی تعریف کرده‌اندوی اضافه کرد: اما در معنای خاص هم، ageing که غالبا سالمندی تعریف شده است، بسته به چارچوب و هدف، یعنی شناختی یا سیاستی، متفاوت است. در حوزه دیگری از مطالعات و به ویژه مدیریت و سیاستگذاری‌های بهداشتی و مراقبت سلامت، مفهوم دیگری که در تمرکز توجه بر ناتوانی ناشی از تغییر سن پدیدار می‌شود، وقتی است که توجه بخش عمومی و خصوصی معطوف به ارائه خدمات است. این خدمات ممکن است خدمات سلامت، توانبخشی، تأمین رفاه اقتصادی و اجتماعی، تفریحات و سرگرمی، و دیگر موارد باشد. چون در چنین برنامه‌هایی هدف دستیابی همگانی به این خدمات و کاهش نابرابری‌ها به کمترین میزان است، بنابراین سن سالمندی سنی تعریف می‌شود که بیشترین نسبت از افراد متقاضی و ذینفع در دامنه آن قرار بگیرند.

عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران گفت:به همین خاطر است که سازمان جهانی بهداشت و بسیاری از نهادهای بین‌المللی و ملی که در این چارچوب فعالیت می‌کنند، ۶۰ سالگی را سن سالمندی تعریف کرده‌اند. معیار اصلی تعریف این سن، کهولت سلولی است که در مرحله پیشاسالمندی (۵۰-۵۹ سالگی) و مخصوصا از ۶۰ سالگی شتاب می‌گیرد. با این ملاحظه، جمعیت سالمند بالقوه متقاضی خدمات، یعنی ۶۰ ساله و بالاتر که حدود سال ۱۴۰۰ تقریبا ۱۰ میلیون نفر است، ۵۰ سال بعد به حدود ۳۱ میلیون نفر خواهد رسید.

کوششی افزود: در قالب‌های نظری برای سالمندی سن دیگری تعریف شده است. برای مثال در رویکرد کلاسیک و نظریه‌های جمعیتی و اقتصادی، که به دوره‌هایی برمی‌گردد که توزیع سنی جمعیت تنها خصوصیتی بود که می‌شد براساس آن سن سالمندی و جمعیت سالمند را تعیین کرد، این سن را ۶۵ سالگی تعریف می‌کردند. مبنای این تعریف گروه‌بندی سنی براساس جمعیت بالقوه فعال بود. در غیاب آموزش‌های رسمی و انتقال مهارت کار کردن و تولید از طریق نظام استاد- شاگردی سنتی در بخشهای مهم اقتصادی، شامل کشاورزی، دامداری، و صنعت عمدتا غیرمکانیزه، تنها محدودیت ورود به بازار کار، ناتوانی جسمانی بود. بنابراین کودکان حتی از ۱۰ سالگی قادر به مشارکت در تولید یا لااقل آماده کسب مهارت از والدین و یا استادکارهای محیط کوچک شهری و روستایی بودند.

وی ادامه داد: در نتیجه اکثر آنان که مایل به مشارکت در تولید بودند، تا پیش از ۱۵ سالگی مهارت شرکت در تولید و کار کردن را می‌آموختند. این یک بلوغ اجتماعی- اقتصادی زودرس بود و بنابراین مرحله کودکی زیر ۱۵ سالگی و سن فعالیت اقتصادی ۶۴-۱۵ سالگی تعریف می‌شد. تحلیل وضعیت و تغییرات ساختار سنی در جمعیت‌شناسی و اقتصاد هم دهه‌ها با همین گروه‌بندی انجام و بنابراین سن سالمندی ۶۵ سالگی و بالاتر تعریف می‌شد. امروزه همه این معیارها و مبانی تغییر کرده‌اند: نقش نهاد خانواده، و شبکه‌های غیررسمی و بنابراین نظام سنتی استاد- شاگردی در انتقال مهارت تولید بسیار کمرنگ و این نقش به نهاد آموزش رسمی واگذار شده است.

جانشینی نسلها موضوعی مهم در سالمندی جمعیت

عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران گفت: افراد با این تصور که با آموزش بیشتر شانس بیشتری برای یافتن شغل، شغل بهتر و درآمد بیشتر خواهند داشت، سال‌های بیشتری صرف آموزش رسمی می‌کنند. بگذریم که آیا این آموزشها به قدر کافی در انتقال مهارت کار و تولید موفق هستند یا خیر. در نتیجه امروزه در بیشتر مطالعاتی که با رویکرد ذکر شده، توزیع سنی را گروه‌بندی می‌کنند، سن کودکی را زیر ۲۰ و در مواردی حتی زیر ۲۵ سالگی تعریف می‌کنند. حالا ممکن است این پرسش مطرح شود که سن سالمندی مگر با تعریف مرحله کودکی تعریف می‌شود؟

کوششی افزود: اینکه ما نکته بالا را برای تعریف سن سالمندی مطرح کردیم، به این مهم مربوط می‌شود که سالمندی چه در تحلیلها و رویکرد جمعیتی و چه اقتصادی، به معنی بر هم خوردن توازن گروه‌های سنی اصلی است: حال اگر توجه ما به تعداد جمعیت باشد، می‌شود سالمندی جمعیت که معادل population ageing است. در سالمندی جمعیت موضوع مهم جانشینی نسلها است. برای مثال شاخص سالمندی که تعداد سالمندان را نسبت به ۱۰۰ کودک نشان می‌دهد (مثلاً جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر نسبت به ۱۰۰ نفر جمعیت زیر ۲۰ سال) به خوبی نشان خواهد داد که جانشینی سالمندان توسط کودکان در چه وضعیتی است و چه تغییراتی دارد.

شکل زیر روند تغییرات و افزایش پرشتاب شاخص سالمندی به عنوان معرفی از میزان عدم توازن جمعیت سنین عمده، و نسبت جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر را نشان می‌دهد.

عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران گفت: بی‌تردید افزایش جمعیت سالمند در برهم خوردن این توازن سهیم است، اما علت اصلی آن کاهش تعداد و نسبت کودکان به دلیل کاهش باروری است. در تعریفی دیگر، اگر توجه ما معطوف به عدم توازن بین تولیدکننده و مصرف‌کننده یا حمایت‌کننده و حمایت‌شونده اقتصادی باشد، می‌شود اقتصاد سالمندی یا ageing economy که امروزه در دانشی که در بالا توضیح دادم موضوعی اساسی برای مطالعات و سیاستگذاری اجتماعی- اقتصادی است. در این تعریف از سالمندی، به جای تعیین برش سنی ثابت (مانند ۶۵ سالگی) هر سنی که در آن مصرف سرانه بالاتر از درآمد کار یا تولید سرانه باشد، سن سالمندی است. به این معنی که درآمد کار کفاف تأمین هزینه‌های مصرف نمی‌دهد.

مدیر مطالعات اقتصاد نسلی و مجری برنامه مطالعاتی “حساب های ملی انتقالات” در ایران افزود: برای مثال براساس مطالعات “حساب‌های ملی انتقالات” ایران، از حدود ۵۵ سالگی مصرف سرانه از درآمد سرانه پیشی می‌گیرد، که به آن کسری چرخه عمر سالمندی می‌گویند. شکل زیر الگوی سنی درآمد کار (تولید) و مصرف سرانه را نشان می‌دهد.

کوششی ادامه داد: در این الگو، در دو مرحله از عمر مصرف سرانه بالاتر از درآمد کار سرانه است، یکی مرحله کودکی و دوم مرحله سالمندی. یعنی دو کسری وجود دارد که باید از منابع دیگری تأمین شود: یا از درآمد حاصل از دارائی (ملک و سرمایه) و یا دریافت کمک از اعضای دیگر خانوار یا نهادهای غیردولتی، و یا از بخش عمومی و دولت. به این منبع تأمین کسری، انتقالات می‌گویند.

  • منبع خبر : https://irna.ir/xjM