رسانه ملی اجازه پوشش اعتراضات مردم را ندارد
رسانه ملی اجازه پوشش اعتراضات مردم را ندارد

انصاف نیوز نوشت: محمد سرافراز، رئیس اسبق صداوسیما با اشاره به دیدارش با رهبری چند ماه پیش از استعفا گفت: موارد متعددی را به رهبری گفتم که یا این مسائل را بپذیرید یا من کنار می‌روم.‌ کار منطقی هم همین بود که تصمیم را به اختیار رهبری بگذاریم که انتخاب کنند کدام مسیر پیش برود. […]

- رسانه ملی اجازه پوشش اعتراضات مردم را ندارد

انصاف نیوز نوشت: محمد سرافراز، رئیس اسبق صداوسیما با اشاره به دیدارش با رهبری چند ماه پیش از استعفا گفت: موارد متعددی را به رهبری گفتم که یا این مسائل را بپذیرید یا من کنار می‌روم.‌ کار منطقی هم همین بود که تصمیم را به اختیار رهبری بگذاریم که انتخاب کنند کدام مسیر پیش برود.

مهمترین محورهای گفت وگوی محمد سرافراز را می خوانید:

*صداوسیما با دو نوع چالش مواجه است. نخست، چالشی که با بیرون از سازمان (با نظام حکمرانی از یک طرف و با مردم از از طرف دیگر) دارد. و چالش دیگر که داخلی است،  پیرامون اینکه رسانه ملی چگونه باید مدیریت شود که کارآمد و مستقل باشد و در آن زد و بند وجود نداشته باشد و در یک کلام «رسانه» باشد.

*رسانه ملی رسانه‌ای مرتبط با حاکمیت است؛ اینکه این رسانه چطور می‌خواهد روابط خود را با نظام حکمرانی که شامل سه قوه (به ویژه دولت)، نهادهای امنیتی، بیت رهبری و شخص رهبری که رئیس صداوسیما از آنجا منصوب می‌شود، نهادهای مذهبی (به جهت اینکه نظام خود را ایدئولوژیک و عقیدتی می‌داند آن نهادها خود را صاحب نظر می‌دانند) تنظیم کند مسئله‌ی مهمی است.

*اگر کسی که راس کار است و مدیریت صداوسیما را برعهده دارد نتواند خودش را به درستی در بین خواسته‌های مردم و نهادهای حاکمیتی تنظیم کند دچار تناقض، فرسودگی و ضعف و مشکلات مختلفی می‌شود و در نهایت هم کسی از صداوسیما راضی نخواهد بود.

*مردمسالاری دو رکن دارد؛ یکی، وجود احزاب آزاد و واقعی نه احزاب فصلی که نزدیک انتخابات دور هم جمع می‌شوند و رسالت خود را در این می‌بینند که لیستی را تهیه کنند و به مردم بگویند به این لیست که ما می‌گوییم رای بدهید.

*اگر رسانه ملی بخواهد اعتراضات مردم را پوشش دهد به دلیل آنکه نگاه امنیتی در نظامات کشور پررنگ‌تر شده مسئولان امر برنمی‌تابند. زیرا می‌گویند وقتی رسانه ملی چنین اخباری را پوشش دهد باعث می‌شود که آن رفتار قانونی شود و ترویج پیدا کند و ادامه داشته باشد.

*اگر می‌خواهیم اعتماد به رسانه ایجاد شود باید مثلا صحبت‌های رئیس جمهور آمریکا را به شکل مستقیم با ترجمه‌ی همزمان پخش کنیم که ما این کار را کردیم. که همین پخش زنده سخنرانی رئیس‌جمهور آمریکا در شبکه‌ی خبر به خبری در cnn و شبکه‌های دیگر تبدیل شد.

*در یک سال اول کار اصلی‌ام این بود که این تشکیلات را به یک رسانه‌ی چابک با مدل رسانه‌ای و تصمیمات مستقل تبدیل کنم. برای نمونه، در دوره‌ی ما هیچ اعتراف تلویزیونی از زندانی‌ها از صداوسیما پخش نشد. زیرا معتقد بودم این مدل روش درستی نیست.

*من معتقد بودم که صداوسیما به اندازه‌ی کافی مدیر دارد که توانایی انجام کار را دارند. به همین خاطر تمامی معاونین مجموعه را از داخل صداوسیما انتخاب کردم نه کسانی از بیرون که «صفر کیلومتر» بودند و تجربه‌ی کار رسانه‌ای یا مدیریتی نداشتند. یا با وجود داشتن این تجارب موفق نبوده باشد. قاعدتاً اگر کسی در حوزه‌ی کار قبلی خود موفق نبوده و کارنامه‌ی قابل قبولی نداشته باشد نباید مسئولیت بالاتری بگیرد.

*البته اتهام نفوذ به من نمی‌چسبید. یک مورد بود که در پاسخم به آقای طائب که در کتاب روایت یک استعفا هم آمده همه‌ی مسائل روشن شده است. خانمی که ۵ سال در آمریکا زندانی بوده و مسئولیت مشخص و محدودی در سازمان صداوسیما به او داده شد. مسئولیت ایشان در سازمان در حوزه‌ی مشخصی بود و با توجه به سابقه‌ی سه پرونده خاص قرار شد این سه پرونده را بررسی کند که هر سه هم همچنان مبهم است و زد و بند و فساد مالی در آن وجود دارد.

*یکی دیگر از پرونده‌هایی که اگر قرار بود رسیدگی شود موضوع مهمی بود به این برمی‌گشت که ۹.۵ میلیون یورو برای پروژه‌ی آی پی تی وی (که در زمان و در جای خودش لازم است) هزینه شده بود. این پروژه که این همه برای آن هزینه شده بود به جایی نرسید و تعطیل و یا نیمه تعطیل بود. 

*پرونده‌ی بعدی هم پیامرسان سروش بود. که هزینه شده بود ولی زیرساخت‌های لازم به شکل درستی بنا نشده بود و چنانچه بعداً در شورایعالی فضای مجازی تأکید داشتند که پیام‌رسان سروش و مانند آن جایگزین اینستاگرام و تلگرام بشوند همانجا گفتم که سرمایه‌گذاری نکنید، زیرساخت‌های آن به شکل درستی بنا نشده است‌. اینها (شورای عالی فضای مجازی) گوش نکردند و هزینه کردند و عملا نتوانستند جایگزین اینستاگرام و تلگرام شوند.

*موارد متعددی را در آن ملاقات به رهبری اشاره کردم و گفتم که یا این مسائل را بپذیرید یا من کنار می‌روم.‌ به دلیل آنکه بحث بر سر این بود که این موضوع باید در مرجع خیلی بالایی بررسی شود و رهبری انتخاب کنند که یا این مسیر را محکم به پیش ببریم یا استعفا کنم. کار منطقی هم همین بود که تصمیم را به اختیار رهبری بگذاریم که انتخاب کنند کدام مسیر پیش برود و  بعد از چند ماه با استعفایم موافقت شد.

*در صد روز اول تمام اقدامات مهمی که لازم بود را انجام دادم. ساختار صداوسیما عوض شد، هشتصد پست مدیریتی را از سازمانی که ۳۵۰۰ پست مدیریتی داشت حذف کردم که در این ساختار، غریب است.

*بسیاری از مجری‌هایی که ممنوع‌الکار شده بودند را برگرداندیم. بسیاری از برنامه‌های پر مخاطب تولید شد. حتی  شبکه‌ی خبر هم با تغییر رویکردی که داشت پر مخاطب شده بود.

*اگر کسی فکر کند به یک‌باره می‌تواند اوضاع اقتصادی یا آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی را به راحتی حل کند کاملا در اشتباه است یا دستی در مدیریت کلان نداشته است.

منبع: اطلاعات انلاین