بحران انرژی در ایران به فصل های پایانی رسیده است و کشور در شرایط ناترازی در تمام حوزه ها به سر می برد. نه اینکه منابع لازم را نداریم و نه اینکه افراد متخصص و دلسوز نداریم، بلکه مشکل کشور این است که در حال حاضر کارهای بزرگ به دست آدم های کوچک سپرده شده است.

به گزارش زیرنویس، از آنجایی که مصرف انرژی از سال ۵۷ تا امروز ۱۱ برابر شده است اما اقتصاد ایران ۱۱ برابر نشده است، «در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز»، در شرایطی که کشور نیاز به توسعه دارد گاز و برق صنایع و کارخانه ها قطع می شود، نیروگاه‌ ها و صنایع به مازوت سوزی و گازوئیل سوزی افتاده اند، نفت، بنزین و گاز بی کیفیت در نیروگاه هایی که نیاز به اورهال و تجهیزات به روز دارند، تولید می شود، اینکه ایران جایگاه خود را در بازار نفت جهان از دست داده است، روزانه بین ۵ تا ۱۵ میلیون لیتر بنزین از کشور قاچاق می شود، اینکه صنعت خودروسازی در ایران رها شده است و زور هیچ کس به تولید محصولات بی کیفیت خودروسازان نمی رسد، سالانه ۱۸ میلیارد متر مکعب گاز فقط سر چاه ها سوزانده می شود، ارزش انرژی در کشور ما از ارزش زباله کمتر است، در ایران سالانه حدود ۱۶۰ میلیارد دلار انرژی و معادل مجموع ۱۲ کشور ثروتمند اروپا گاز مصرف می شود، اینکه چهارمین مصرف کننده گاز جهان شده ایم و روزانه بیش از ۱۱۰ میلیون لیتر بنزین مصرف می کنیم، اینکه مصرف برق در کشور به حد بحران رسیده است و نه گاز داریم و نه آب، ظرفیت انرژی تجدیدپذیر کشور با توجه به منابع موجود ناچیز است، اینکه در حالی چهارمین دارنده نفت و دومین دارنده گاز جهان هستیم که به واردکننده گاز و بنزین تبدیل شده ایم … همه و همه وضعیت انرژی در کشور را به نقطه بی بازگشت رسانده است.

پرسش مهم این است که چرا به این نقطه رسیدیم؟

در این خصوص و برای یافتن چرایی این مشکلات گفتگوی زیرنویس با دکتر سیدهاشم اورعی، استاد برجسته دانشگاه صنعتی شریف و رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران را بخوانید:

دکتر سیدهاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران

وضعیت انرژی تجدیدپذیر در کشور خوب نیست / نرود میخ آهنین بر سنگ!

سیدهاشم اورعی ابتدا با بیان اینکه وضعیت انرژی تجدیدپذیر به صورت عام و انرژی بادی به صورت خاص در کشور خوب نیست، گفت: حدود ۱۲ سال از عمر انجمن انرژی بادی می گذرد و من این افتخار را داشتم که از ابتدا در خدمت دوستان باشم و این شهامت را دارم که به شکست خود اقرار کنم و به عنوان متهم ردیف اول هیچ دفاعی از خود ندارم اما دو موضوع است که من را تسکین می دهد. نخست اینکه کم فروشی نکردم و در این مدت با هرکس و ناکسی در رابطه با اهمیت و لزوم انرژی تجدیدپذیر، صحبت کردم و با هر جایی که لازم بود، مکاتبات و جلسات مکرر داشتم. لذا عدم موفقیت من ناشی از کم کاری نبوده است. ظاهرا به درستی گفته اند که «نرود میخ آهنین بر سنگ!».

موضوع دوم این است که درس های بزرگی گرفتم و در این دوران با افراد مختلف آشنا شدم. افرادی که امروز بهترین دوستان من هستند و با هم تمرین همدلی کردیم. این می تواند یک الگو برای کشور باشد.

باید برای همیشه با انرژی تجدیدپذیر خداحافظی کنیم

استاد دانشگاه صنعتی شریف گفت: حدود ۲۰ سال است که کشور در زمینه انرژی بادی فعالیت دارد و امروز آخرین آمار می گوید که کل انرژی تجدیدپذیر کشور ۱۰۸۰ مگاوات و انرژی بادی حدود ۳۰۰ مگاوات است. وقتی این اعداد را کنار هم قرار می دهیم، اگر قرار است این وضع ادامه دار باشد، با اعتقاد کامل می گویم که باید برای همیشه با انرژی تجدیدپذیر خداحافظی کنیم چون با این روش اقتصادی نیست.

وی با بیان اینکه در دو سال اخیر ۲۲۵ مگاوات به انرژی تجدیدپذیر افزوده شده است، گفت: مدیرعامل ساتبا به تازگی از دستور ویژه رئیس جمهور مبنی بر افزایش ۴۵۰۰ مگاوات انرژی تجدیدپذیر تا تابستان سال آینده خبر داد. به قول دکتر غنی نژاد برخی چیزها به علم نیاز ندارد و کمی عقل کافی است. واقعیت این است که وقتی گفته می شود ۴۵۰۰ مگاوات باید تا تابستان سال آینده به ظرفیت انرژی تجدیدپذیر افزوده شود و با مشاهده روند فعلی، متوجه می شویم که این وعده دست نیافتنی است.

اورعی با بیان اینکه وزارت نیرو در دولت سیزدهم اعلام کرد که ۱۰ هزار مگاوات به ظرفیت انرژی تجدیدپذیر اضافه خواهد شد، گفت: دو ماه پیش شورای عالی انرژی اعلام کرد که باید ۲۰ هزار مگاوات دیگر به این ظرفیت افزود اما در نیمه اول دولت سیزدهم فقط ۲ درصد به ظرفیت منصوبه انرژی تجدیدپذیر افزوده شده است. البته آرزو بر جوانان عیب نیست و شاید ۹۸ درصد دیگر قرار است در نیمه دوم عمر دولت افزایش یابد.

ما عقلانیت را کنار گذاشته ایم / با کدام انرژی قرار است به رشد اقتصادی دست یابیم؟

رئیس اتحادیه انجمن های علمی انرژی ایران با بیان اینکه مساله ما به انرژی تجدیدپذیر ختم نمی شود، گفت: این تنها یک مثال است که نشان می دهد ما در بحث توسعه، هنوز به عقلانیت دست نیافته ایم و به تعبیر دیگر عقلانیت را به حالت تعلیق درآورده ایم و آن را کنار گذاشته ایم.

وی با بیان اینکه برنامه هفتم توسعه را مطالعه و اعداد را بررسی کرده ام، گفت: در برنامه هفتم آمده است سالانه ۸ درصد رشد اقتصادی، ۸/۵ درصد رشد در بخش صنعت، ۲۳ درصد رشد در صادرات غیرنفتی و غیره. یک سوال ساده این است که باتوجه به این که صنعت انرژی را می بلعد، انرژی مورد نیاز این بخش از کجا قرار است تامین شود؟ با کدام انرژی قرار است به رشد اقتصادی دست یابیم؟ ما تقریبا در تمام بخش های انرژی در مقاطعی از سال با ناترازی مواجه ایم. آیا کسی به این پرسش ها پاسخ داده است؟

اورعی در ادامه گفت: مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده‌ های نفتی ایران خبر داد که در ۶ ماهه اول سال جاری متوسط مصرف بنزین روزانه ۱۱۶ میلیون لیتر و متوسط تولید بنزین روزانه ۱۱۵ میلیون لیتر بوده است. مشکل بزرگتر این است که مصرف بنزین در ۶ ماه اول سال جاری ۱۳/۵ درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل افزایش پیدا کرده است. چه کسی می خواهد با این بحران مواجه شود؟ آیا ۱۳/۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور هم افزایش یافته است؟

برنامه هفتم توسعه را باید کنار بگذاریم

استاد دانشگاه صنعتی شریف افزود: برنامه هفتم توسعه را باید کنار بگذاریم زیرا هنوز پیش شرط توسعه در کشور فراهم نیست. نخستین پیش شرط توسعه، گفتگو و همدلی است. ایران به همه تعلق دارد و قرار است به دست همه ساخته شود.

وی با بیان اینکه قصد دارم افسانه ای تعریف کنم که وصف حال من است، گفت: پلنگ حیوان مغروری است که در شب های مهتابی و در مناطق کوهستانی بر قله می ایستد و با غرور به ماه نگاه می کند و آن را بلندتر از خود می بیند و نمی تواند قبول کند. به قول حسین منزوی، شاعر:

خیال خام پلنگ من به سوی ماه پریدن بود

و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد

که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری

که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

گل شکفته خداحافظ اگرچه لحظه دیدارت

شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من

فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما

بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود

اورعی گفت: روزی در نهایت ناامیدی تصمیم گرفتم نامه ای به دبیر کمسیون های علمی در وزارت علوم بنویسم که بخشی از آن را در ادامه با شما در میان می گذارم. در این نامه که به تاریخ ۳ تیر ۱۴۰۲ است، شرایط را شرح دادم و با این بیت از شیخ شیراز سخن آغاز کردم که «هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم، نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم».

وی در ادامه گفت: در ادامه نامه نوشتم که «بیش از یک دهه قبل جمعی از دلدادگان این مرز و بوم اقدام به تاسیس انجمن علمی انرژی بادی ایران نمودیم. علیرغم همه تلاش ها و وجود سازمان های متعدد، شرایط انرژی در کشور کاملا ناپایدار و آشفته است و در همه حامل های انرژی با ناترازی فزاینده مواجه ایم. باوجود تاکیدات در سیاست های ابلاغی مبنی بر اصلاح الگوی مصرف، از جمله کاهش مصرف انرژی به میزان ۵۰ درصد تا پایان برنامه ششم، شاهد آن هستیم که در همه ابعاد حرکت در خلاف جهت مورد نظر بوده و در حال حاضر طبق اعلام آژانس بین المللی انرژی، ۴۶ درصد از کل یارانه پرداختی به بخش انرژی در جهان متعلق به ایران است.

از سال ۱۴۰۴ هر سال معادل یک فاز میدان پارس جنوبی را از دست خواهیم داد

استاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه شرح نامه گفت: افزایش مصرف حامل های انرژی کار را به جایی رسانده که طبق پیش بینی کارشناسان به دلیل کاهش فشار از سال ۱۴۰۴ هر سال معادل یک فاز میدان پارس جنوبی را از دست خواهیم داد. لذا از هم اکنون شاهد تبدیل انرژی از کالایی اقتصادی به سیاسی و امنیتی هستیم و متاسفانه دولت ها یکی پس از دیگری با انداختن تقصیر به گردن مردم و دولت های قبل به دنبال پاک کردن صورت مساله بوده و بر دلالی انرژی اصرار می ورزند.

باتوجه به شرایط اسفبار انرژی در کشور و بحران های قطعی پیش رو باید اعلام کنم که علیرغم تلاش بی وقفه در این دوران طولانی هیچ امیدی به اصلاح در این بخش نداشته و ابرچالش انرژی کشور با سرعت تمام به طرف انفجار در حال حرکت است. لیک به قول یغما: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است».

سیاست های انرژی کشور فراتر از جهالت است

اورعی در ادامه شرح نامه گفت: لازم می دانم با صراحت تمام و اندوه فراوان اعلام کنم که سیاست های انرژی کشور قطعا در راستای منافع ملی نبوده و فراتر از جهالت است. مقایسه عملکرد کشورهای منطقه با ایران که از ۹ درصد ذخایر نفت و ۱۷ درصد گاز جهان برخوردار است، تصویری از وضعیت انرژی کشور ترسیم می کند که دل هر ایرانی وطن پرست را به درد می آورد. مسئولین کشور در دهه های اخیر باید جوابگوی ملت باشند و به سوالات بسیاری از جمله موارد زیر پاسخ دهند:

آیا اصرار بر استفاده از انرژی هسته ای برای تولید برق و زیان های مستقیم و غیرمستقیم چند هزار میلیارد دلاری آن ارزش تامین یک درصد برق کشور را دارد؟

وابستگی بالغ بر ۹۰ درصد تولید برق کشور به گاز و به فراموشی سپردن انرژی تجدیدپذیر و عدم امکان تامین گاز به نیروگاه ها در فصل سرما، در راستای کدام برنامه ریزی منطقی و عاقلانه بوده است؟

«دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند»

حال که دیگر توانی در گلو نمانده تا فریادی برآورم با دلی آکنده از اندوه برای خود، ملت و کشور ایران به ناچار بدین وسیله استعفای خود را از ریاست هیئت مدیره انجمن اعلام می دارم تا حداقل جوابگوی وجدان خویش باشم. کاش مسئولین نیز در خلوت خود به کارنامه خویش نگاهی بیافکنند که چنانچه با کمی انصاف عملکرد خود را ارزیابی نمایند، باید جملگی در این مسیر گام نهند. در خاتمه به عنوان یک ایرانی که طی ۳۸ سال تمام توان خود را هرچند اندک، در راه سربلندی کشور صرف کرده و توفیقی حاصل نشده است، استدعا دارم پیام بنده را به مسئولین کشور منتقل نمایید که بخش بزرگی از ملت ایران در اوج ناامیدی بر این باور است که به قول سایه: «دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند» و به قول شهریار: «دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن، چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم»

اورعی در آخر و با پایان بردن نامه، گفت: تا نفس دارم به عنوان سرباز وطن با افتخار تلاش می کنم. به امید روزهای بهتر برای ملت و کشور ایران.

منبع خبر: رکنـا