وحشت اسرائیل از ضربه نهایی حماس
وحشت اسرائیل از ضربه نهایی حماس

منصور براتی پژوهشگر مسائل اسرائیل در ضمیمه طوفان الاقصی روزنامه اطلاعات نوشت: از همان روزهای نخستین جنگ میان اسرائیل و گروه‌های مقاومت فلسطین در غزه، این سوال ذهن بسیاری از ناظران را به خود معطوف کرده که اسرائیل در این جنگ دقیقاً چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ و تا چه حد می تواند به اهداف […]

- وحشت اسرائیل از ضربه نهایی حماس

منصور براتی پژوهشگر مسائل اسرائیل در ضمیمه طوفان الاقصی روزنامه اطلاعات نوشت: از همان روزهای نخستین جنگ میان اسرائیل و گروه‌های مقاومت فلسطین در غزه، این سوال ذهن بسیاری از ناظران را به خود معطوف کرده که اسرائیل در این جنگ دقیقاً چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ و تا چه حد می تواند به اهداف تعیین شده خود دست پیدا کند؟ اگرچه هنوز و با گذشت بیش از دو ماه از جنگ، نمی‌توان به صورت دقیق و کامل از سناریوهای پس از جنگ برای غزه صحبت کرد، اما به نظر می‌‎رسد این جنگ به سوی چند سناریوی اصلی در حرکت است.

از ۲۸ اکتبر تا پایان آتش بس موقت

از روز ۲۸ اکتبر اسرائیل تهاجم زمینی خود علیه غزه را آغاز کرد. از زمان آغاز جنگ در روز هفتم اکتبر تا آغاز شدن عملیات زمینی ۲۱ روز طول کشید. این تأخیر برخی تحلیلگران را به این تصور رهنمون ساخت که اسرائیل قصد حمله زمینی به غزه را ندارد و یا اساساً اسرائیل چنین توانایی را در خود نمی‌بیند. اما در گذشته نیز سابقه اعمال چنین تصمیمی در جریان درگیری های اسرائیل و حماس دیده شده بود. در جنگ ۵۱ روزه سال ۲۰۱۴ نیز اسرائیلی ها ۲۱ روز بعد از شروع جنگ حمله زمینی را آغاز کردند.در پی شروع عملیات زمینی در روز ۲۸، ارتش اسرائیل از سه محور شمال غربی (بیت لاهیا)، شمال شرقی (بیت حانون) و یک محور شرقی (جحر الدیک) به غزه حمله کرد. پیشروی در بیت حانون با مقاومت شدیدتری روبه‌رو شد ولی نیروهای ارتش رژیم اسرائیل موفق شدند در دو محور شرقی و شمال شرقی پیشروی کرده و این دو محور را در حاشیه منطقه ساحلی غزه به یکدیگر متصل کنند. در ۴۸ روز نخست جنگ، یعنی تا آتش بس هفت روزه  از ۲۴ نوامبر تا اول دسامبر ۲۰۲۳ ، حمله زمینی اسرائیل تنها به همین منطقه شمالی تعیین شده محدود شده بود. همین امر باعث شد بار دیگر این برداشت نادرست در ذهن برخی تحلیلگران ایرانی شکل بگیرد که اسرائیل عملیات زمینی خود را به همین منطقه شمالی محدود نگه خواهد داشت.در پی توافق بر سر یک وقفه بشردوستانه در جنگ و سپس دو مرحله تمدید آن بار دیگر خوش‌بینی برخی تحلیلگران صفرا فزود و برخی رسانه های داخلی از پایان یافتن قدرت آتش اسرائیل و تبدیل شدن این آتش بس موقت به یک آتش بس طولانی سخن به میان آوردند! 

حمله به جنوب غزه

پس از اینکه آتش بس موقت در بامداد دوم دسامبر به پایان رسید و درگیری‌ها از سر گرفته شد، ارتش اسرائیل مناطقی از جنوب غزه را مورد حمله قرار داد. ظرف حدود چهار روز صهیونیست ها موفق شدند معبری به سوی خیابان سراسری صلاح الدین در شمال شهر خان یونس باز کنند و با رسیدن به این خیابان، به سوی مرکز شهر خان یونس پیشروی کنند و چند روز بعد معبری شرقی تر نیز به سوی منطقه عبسان گشودند تا خان یونس در محاصره قرار گیرد. اما هجوم به مناطق جنوبی تر نوار غزه تا حد زیادی دست اسرائیل را برای تصرف کامل نوار غزه رو کرد. اسرائیل قصد دارد در این جنگ حماس را از قدرت در غزه خلع کند و ترتیبات امنیتی و سیاسی جدیدی را در این منطقه رقم بزند.

سناریوهای اصلی جنگ در غزه:

۱- تکرار سناریوی کرانه باختری در غزه:

در این سناریو اسرائیل تصرف کامل نوار غزه را در سر می‌پروراند. طبق توافقات اسلو در دهه ۱۹۹۰ کرانه باختری به سه ناحیه A،B و C تقسیم شد. ناحیه اول مراکز جمعیتی و شهرهای بزرگ کرانه باختری را در بر می گیرد، همچون رام الله، طولکرم، اریحا، قلندیا، نابلوس و جنین. در این منطقه که ۱۸ درصد از خاک کرانه باختری را در بر می گیرد، تشکیلات خودگردان هم امور امنیتی را عهده دار است و هم مسائل سیاسی و شهری را مدیریت می کند (البته هماهنگی با اسرائیلی ها وجود دارد و اسرائیل هر زمان اراده کند در این شهرها دست به عملیات می زند).

در منطقه B که ۲۲ درصد از کرانه باختری را شامل می شود، اداره مسائل شهری و سیاسی با تشکیلات خودگردان است و امور امنیتی در اختیار دولت اسرائیل قرار دارد و نهایتاً منطقه C که ۶۰ درصد از خاک کرانه باختری را شامل می شود، عمدتاً در بر گیرنده مناطق بدون جمعیت، بیابان‌ها و مرزهاست که در این منطقه اختیار کلاً با اسرائیل است.به نظر می‌رسد اسرائیلی‎ها سناریویی مشابه با این سناریو را برای نوار غزه نیز ترتیب داده اند. طبق این سناریو ابتدا اسرائیل باید کلیه مناطق نوار غزه (یا بخش اعظم آن ) را به تصرف خود دربیاورد و حماس را از قدرت سیاسی اخراج کند و در سطح اجتماعی ضربات مهلکی به آن وارد کند و همچنین استعداد نظامی این گروه و دیگر گروه‌های مقاومت را تا حد زیادی از میان ببرد.

در این سناریو کنترل نوار غزه کاملاً در اختیار اسرائیل قرار خواهد گرفت و از فردای جنگ، مساله اساسی این خواهد بود که حکمران آینده غزه کیست؟ بعید به نظر می‌رسد اسرائیل بتواند قدرت‌های بین‌المللی از جمله ایالات متحده را به جدا کردن بخشی از نوار غزه راضی کند، اما در عین حال قطعاً می‌تواند دست‌کم بخشی از آن را برای مدتی تحت عنوان منطقه حائل به صورت مستقیم در اختیار خود بگیرد. این منطقه حائل همان کارکرد منطقه C در کرانه باختری را خواهد داشت و باعث خواهد شد گروه‌های فلسطینی برای هدف قرار دادن اسرائیل مجبور به عبور از این حائل شوند و ارتش اسرائیل فرصت دارد با فلسطینی ها پیش از اینکه به قلمرو اسرائیل برسند روبه‌رو شود و حمله را خنثی کند.

در این سناریو احتمالاً با گذشت چند ماه اسرائیل با مکث و تأخیر زیاد و بی میلی بخشی از مناطق تصرف شده را به تشکیلات خودگردان به شرط وجود نظارت بین المللی واگذار خواهد کرد. در این شرایط اسرائیل تلاش خواهد کرد یک ناحیه دارای حاکمیت مختلط اسرائیلی – فلسطینی را نیز ایجاد کندتا از واگذاری کلیه مناطق باقی مانده به تشکیلات خودگردان خودداری کند.به نظر می‌رسد این سناریو شبیه به چیزی مانند نقشه زیر است:
همانطور که در نقشه فرضی فوق نیز دیده می‌شود اسرائیل قصد دارد بخش بزرگی از غزه را به عنوان منطقه حائل در کوتاه مدت و میان مدت در اختیار خود نگه دارد.

مطلوب‌ترین سناریو برای اسرائیلی‌ها به دست گرفتن کلیه مناطق مرزی از مرز مصر گرفته تا تمامی نقاط دارای مرز مشترک بین رژیم اسرائیل و غزه و نیز سواحل غزه است.البته هیچ تضمینی وجود ندارد که اسرائیل بتواند این نقشه را کاملاً عملیاتی کند. ممکن است بخش‌های کمتری از آن قابلیت تحقق پیدا کند. مثلاً شاید اسرائیل نتواند کلیه مناطق مرزی غزه (بجز مناطق تحت اشغال و مناطق مرز مشترک خود با این باریکه) را به عنوان منطقه حائل تعریف کند. یا شاید نتواند منطقه دارای حاکمیت مختلط اسرائیلی – فلسطینی (تشکیلات خودگردان) را محقق سازد و ناچار شود مناطق بیشتری را در اختیار تشکیلات خودگردان قرار دهد.

نوار غزه در مجموع ۳۶۰ کیلومتر مربع است. از این میزان به نظر می‌رسد تا زمان نگارش این سطور (بعد از ظهر ۱۰ دسامبر) حدود ۸۰ تا ۹۰ کیلومتر مربع آن به تصرف اسرائیلی‌ها درآمده است (حدود ۲۵ درصد). اما در منطقه عملیاتی شمالی که از مرز اسرائیل تا رودخانه وادی غزه تعریف شده بود با تصرف محله تل الهوی در جنوب شرق شهر غزه، محاصره شجاعیه و تنگ تر کردن حلقه محاصره بر شهرک بیت لاهیا به نظر می‌رسد اسرائیلی‌ها از محدود حدود ۱۲۰ کیلومتر مربعی تا کنون حدود ۶۰ کیلومتر مربع را به کنترل خود درآورده اند و در نتیجه بین ۵۰ تا ۶۵ درصد این منطقه در اشغال اسرائیلی‌هاست.

در نتیجه به نظر می‌رسد ماشین جنگی اسرائیلی‌‎ها از زمان پایان یافتن آتش بس ۷ روزه با سرعت بیشتری در حال پیشروی است و می‌توان گفت برخلاف ۴۸ روز نخست جنگ (تا پیش از آتش بس موقت) که پیشروی زمینی با دشواری زیاد و تلفات نسبتاً بالایی برای اسرائیل همراه شده، در فاز دوم جنگ وضعیت برای اسرائیلی‌ها در حال بهتر شدن است.در چنین شرایطی روند تحولات نشان می‌دهد اسرائیل به تحقق پاره ای از اهداف استراتژیک خود، یعنی خلع حماس از قدرت (در بخش اعظم نوار غزه) و نیز ایجاد منطقه حائل اصلی نزدیک تر شده و عجالتاً تحولات به این سو حرکت می کند.

۲-سناریوی جنگ فرسایشی بدون نتیجه

سناریوی اصلی دوم که حماس درصدد محقق کردن آن است طولانی کردن جنگ و وارد کردن هزینه و تلفات انسانی، مالی و ادواتی بالا به ارتش اسرائیل است. به گونه‌ای که در طولانی مدت باعث شکل گیری فشار دوجانبه از سوی جامعه اسرائیل و نیز تشدید فشارهای بین المللی بر این رژیم شود و آن را از ادامه جنگ منصرف سازد. این سناریو در واقع مشابه آنچه در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ در جنوب لبنان رخ داد است. در این سناریو حماس بر روی مولفه‌های قدرت خود در جنگ شهری – فرسایشی حساب کرده است.مولفه‌های قدرت حماس عبارتند از: ۱-پیاده نظام و تهور و شجاعت آن؛۲-تک تیر انداز پیاده؛۳-تسلیحات ضد زرهی؛۴-شبکه تردد انحصاری (تونل ها).

این عوامل مجموعاً در فاز نخست جنگ که پیشروی زمینی اسرائیلی ها به شمال نوار غزه منحصر بود، موفقیت نسبی از خود نشان داده بود، به طوری که در چندین منطقه از جمله تل الهوی، بیت لاهیا، بیت حانون، جبالیا و شجاعیه درگیری‌های شدیدی میان مهاجمان و مدافعان درگرفت و ارتش اسرائیل با صرف زمان و تلفات بالا در نهایت موفق شد برخی از این مناطق را به تصرف دربیاورد.

اما با تغییر زمین بازی و حرکت به سوی جنوب نوار غزه، ارتش اسرائیل در مقطع کنونی موفق شده تمرکز نیروهای فلسطینی بر شمال را تا حدی بهم بزند و در خان یونس پیشروی داشته باشد. افزایش پیشروی‌های ارتش اسرائیل در شهر خان یونس ممکن است باعث شود ارتباط نیروهای حماس در مناطق مختلف نوار غزه با یکدیگر قطع شود و در نتیجه این گروه در منطقه شمالی غزه نیز کار دشوارتری برای مقاومت در برابر ارتش مهاجم داشته باشد.

اما اگر ظرف یک ماه دیگر اسرائیل موفق به تصرف کامل شمال غزه نشود و در جنوب نیز کار مهمی از پیش نبرد احتمال پذیرش آتش بس با یک دستاورد ضعیف تر مشابه قطعنامه ۱۷۰۱ که در سال ۲۰۰۶ برای عقب نشینی حزب الله به بالاتر از رودخانه لیطانی تصویب شده بود رفته رفته جدی تر می شود. 

 

منبع: اطلاعات انلاین