به گزارش زیرنویس ، طولانی ترین شب سال چتر سیاه خود را برآسمان مشهد گسترانیده بود که زنی اشک ریزان وارد کلانتری معراج شد و درمیان ناله هایش به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: همسرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدرصنعتی دارد و به همین دلیل من به سختی هزینه های زندگی را تامین می کنم. […]

به گزارش زیرنویس ، طولانی ترین شب سال چتر سیاه خود را برآسمان مشهد گسترانیده بود که زنی اشک ریزان وارد کلانتری معراج شد و درمیان ناله هایش به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: همسرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدرصنعتی دارد و به همین دلیل من به سختی هزینه های زندگی را تامین می کنم.

بارها با پس اندازهای ناچیزم او را به مرکز ترک اعتیاد سپردم، اما فایده ای نداشت و روزگار من و ۳ فرزندم هر روز سیاه تر می شد تا این که بالاخره یکی از مراکز خیریه زیر نظر کمیته امداد امام خمینی(ره) یک دستگاه چرخ خیاطی برایم تهیه کردند تا با دوخت و دوز مخارج زندگی ام را تامین کنم. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم و از این که دست نیاز به سوی کسی دراز نمی کنم بسیار شادمان بودم.

در این میان اما شوهرم به زور بخشی از همان درآمد اندکم را می گرفت و صرف مواد مخدر می کرد. از سوی دیگر و با آن که به بیماری های خاص هم مبتلا بودم، ولی ساعات بیشتری کار می کردم تا از عهده هزینه ها برآیم. به خاطر فرزندانم مجبور بودم به زندگی مشترک با همسرم ادامه بدهم تا از برخی مشکلات طلاق هم فرار کنم. در این شرایط اگر پولی به همسرم نمی دادم باید ضربات مشت و لگد بی رحمانه او را تحمل می کردم، به همین دلیل از شهریور گذشته که چرخ خیاطی را تحویل گرفتم شب ها را نیز به آرامی کار می کردم تا مزاحمتی برای همسایگان ایجاد نکنم، اما شوهرم فقط چشم به همین چرخ خیاطی دوخته بود تا آن را بفروشد و صرف خرید مواد مخدر بکند، ولی من نمی توانستم تنها منبع درآمدم را از دست بدهم ! و در برابر خواسته ناگفته او مقاومت می کردم تا این که مدتی قبل وقتی به همراه فرزندانم درخانه بودم ناگهان شوهرم بطری حاوی بنزین را روی بخاری ریخت و خانه ام را به آتش کشید به طوری که فرش،تلویزیون،پرده ها و … طعمه حریق شد.

اگرچه با کمک همسایه ها شعله های آتش فرو نشست، اما همه زندگی ام درآتش سوخته بود. این وضعیت موجب شد تا برای جبران این خسارت ها بیشتر کار کنم، ولی در شب یلدا فرصتی برای دیدار مادرم یافتم و به خانه پدرم رفتم. چند ساعت  بعد زمانی که به خانه بازگشتم درکمال تعجب دیدم چرخ خیاطی ام نیست! غم سنگینی قلبم را فشرد و اشک هایم سرازیر شد؛ چراکه می دانستم کسی جز همسرم وارد خانه نشده است، این بود که به کلانتری آمدم تا تنها روزنه امیدم را با شما در میان بگذارم…

 طولی نکشید که با شکایت این زن ۴۰ ساله ،پرونده ای در مرکز انتظامی تشکیل شد و گروهی از افسران زبده دایره تجسس با دستورات ویژه سرگرد امیررضا فعال(رئیس کلانتری معراج) ماموریت یافتند ماجرای سرقت چرخ خیاطی را پیگیری کنند. دقایقی بعد با هماهنگی قاضی واحدیان(بازپرس شعبه۹۰۱ دادسرای انقلاب مشهد) تحقیقات گسترده ای در پاتوق های استعمال مواد مخدر آغاز و پس از ساعت ها تلاش بالاخره شوهر معتاد این زن دستگیر شد و به کلانتری انتقال یافت. او اعتراف کرد که چرخ خیاطی را به مبلغ ۹ میلیون  و ۵۰۰ هزارتومان به متصدی یک فروشگاه چرخ خیاطی در اطراف میدان شهدا فروخته است.بنابراین گروهی از عوامل انتظامی با کسب مجوزهای قضایی عازم فروشگاه مذکور شدند و مالخر اموال سرقتی را در حالی دستگیر کردند که بررسی ها نشان داد چرخ خیاطی مذکور ۱۶ میلیون تومان ارزش داشته است …

از سوی دیگر زن جوان با دیدن چرخ خیاطی خود که هنوز روی میز کار قرار داشت،لب به دعا گشود و اشک ریزان خدا را شکر کرد. درخور یادآوری است بررسی های بیشتر درباره این ماجرای تاسف بار در حالی ادامه دارد که مرد ۴۱ ساله نیز روانه زندان شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع خبر: رکنـا