اندیشه مولانا همچنان بر فراز کهکشان ملیت و مذهب این کشور پرواز می‌کند
اندیشه مولانا همچنان بر فراز کهکشان ملیت و مذهب این کشور پرواز می‌کند

جلال رفیع در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: «مهر» ـ هم به معنای خورشیدی و هم به معنای مهربانی‌اش ـ با جلال‌الدین محمد مولوی تناسب تام و تمام دارد.  خورشید اشارتی است به شمس تبریزی و نقش نورافشان و نیرومندی که در بر آفتاب‌افکندن زوایای زندگی مولوی داشته است. و مهربانی نیز بشارتی است برای […]

- اندیشه مولانا همچنان بر فراز کهکشان ملیت و مذهب این کشور پرواز می‌کند

جلال رفیع در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: «مهر» ـ هم به معنای خورشیدی و هم به معنای مهربانی‌اش ـ با جلال‌الدین محمد مولوی تناسب تام و تمام دارد. 

خورشید اشارتی است به شمس تبریزی و نقش نورافشان و نیرومندی که در بر آفتاب‌افکندن زوایای زندگی مولوی داشته است. و مهربانی نیز بشارتی است برای دنیای عشق‌های شگفت‌آور و شورانگیزی که در احوال مواج و متلاطم مولانا مشاهده می‌شود. همان شاعر بلند اقبال که درباره «مارکس» گفته است: 
دین آن پیغمبر حق ناشناس 
                            بر مساوات شکم دارد اساس! 

هنگامی که پای به پایاب اقیانوس مثنوی و شمس می‌گذارد و از پایاب می‌گذرد و ژرفای پایان‌ناپذیر آن را حیرت‌زده احساس می‌کند، شگفتی‌اش را در این بیت تجلی می‌دهد: 
شاعری کاو همچو آن عالی جناب 
                              هست پیغمبر ولی دارد کتاب! 

امروز متأسفانه بعضی از اهل نقد و نظر در سرزمین‌های دیگر به جای آنکه اندیشه و احساس آن بزرگمرد اهل درد را به دایرۀ درک و دریافت ذهن آدمی ـ آدمی زیست‌کننده در عصر جدید ـ وارد کنند؛ بر سر این موضوع که او کجایی بوده است و کجایی نبوده است، به نزاع و جدال برخاسته‌اند.

البته در دنیای ما آدم‌ها، گاه برخی موضوعات از شدّت سادگی و وضوح، ابتدا در پیلۀ ابهام و پیچیدگی فرو می‌غلتد و سپس حتی انکار می‌شود.

روشن است که نهال وجود مولانا در باغ خراسان بزرگ، نشو و نما یافته است. خراسان بزرگ، هم در همان روزگار و هم در این روزگار، جزئی از کل بوده، نه جزئی از جزء؛ و به طریق اولی نه کلّی از جزء!

چه در آن زمان (قرن هفتم) و چه در این زمان‌که قرن‌ها سپری شده است، اگر از آسیانشینان پرسیده می‌شد و پرسیده شود که خراسان بزرگ در تاریخ و جغرافیای آنان، جزئی از کل است و اگر به قیاس پرسش و پاسخ‌های آزمون دانشگاه (کنکور)، چهار جواب یعنی نام چهار کشور در برابر پاسخ‌دهنده قرار می‌گرفت و قرار گیرد؛ به راستی و درستی و (به قول اهل کوچه و بازار) خدا وکیلی و حضرت عباسی، چند درصد از اهل اطلاع و انصاف و اعتدال در مقام پاسخ‌دادن، به گزینۀ «ایران» روی می‌آوردند و می‌آورند؟ 

تمامی اقوام و ملیّت‌های مهاجر یا حتی مهاجم، صرف‌نظر از تأثیرگذاری‌های شان بر فرهنگ و تمدّن ایرانی و اسلامی که به جای خود قابل قبول است(اگر نگوییم در این فرهنگ و در این تمدّن حلّ و هضم شدند)؛ باری با جاری‌شدن در بستر زمان و مکان، دیر یا زود، به دریای فرهنگ و تمدن ایرانی پیوستند.

 شاید اقوام عرب، از آن حیث که واسطۀ انتقال دین بودند، در تأثیرگذاری بر مُلک و ملت ایرانی، بیشترین سهم را داشته‌اند؛ اما حتی آنان نیز نه تنها متقابلاً از بستر زمان و مکان در این سرزمین خداگر‌ای کهن سال تأثیر بسیار پذیرفتند، بلکه در برابر حاکمیّت زبان و منتخب ایرانیان (پارسی‌دری)، به جبر زمینه و زمانه تسلیم شدند. 

در حالی که حاکمیت زبان عربی در سرزمین دیرپای مصر، با وجود فرهنگ و تمدنی که اهرام شگفت‌‌انگیز سه‌گانه‌اش گوشه‌ای از آن فرهنگ و تمدن باستانی را آینه‌گردانی می‌کند، استمرار یافت. 

آری، زبان به تنهایی، نژاد به تنهایی، جغرافیا به تنهایی، تاریخ به تنهایی، و حتی تمدن به تنهایی، ملاک منحصر برای افتخارکردن و انسان‌بودن و کمال داشتن نیست.

علم و فن‌آوری (تکنولوژی) قطعاً در ارتفاع گرفتن و ارتقاء یافتن بنای زندگی انسانی، به وضوح و به شدّت مؤثر است و تأثیر اساسی و بنیادی دارد؛ اما علم و فن‌آوری هم به تنهایی کار را تمام نمی‌کند و شعور و شخصیت انسانی را به والاترین درجه نمی‌رساند. چه بسا گاهی نتیجۀ معکوس هم بر این مقدّمه سوار شده باشد. چنان که حکیم سنایی گفته است:
چرا علم آموختی از حرص، آنگه ترس کاندر شب 
چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا!

عمق و عظمت پدیدۀ مولانا، از جمله در این است که شاهباز بلند پرواز احساس و اعتقاد و اندیشه‌اش بر فراز کهکشان جغرافیا و تاریخ و زبان و نژاد و ملک و ملیّت و حتی مذهب پرواز می‌کند. او ما را و همه را از پیلۀ پندار خودگنده‌بینی و خودبرتربینی و نژاد‌پرستی و نفس‌پرستی و جغرافیاپرستی و تاریخ‌پرستی و انواع بت‌پرستی‌های پنهان و پیچیده‌، فراتر می‌کشاند. 

پس به قول اهل کوچه و بازار: «به ما پیله نمی‌کند»! برگِرد ما پیله نمی‌‌تند، بلکه پیله‌های گوناگون را پاره می‌کند و پروانه درون ما آدمیان را تا سمت و سوی قله‌های سیمرغ‌پذیر، ذوق و شوق پرواز می‌دهد. او خود از قله تا اعماق، همه را زیر برگرفته است. 

با این همه، پژوهشگر انصاف‌شناس و جامع‌نگر و واقعیت‌سنج، نه در مقام فخرفروشی‌های فاشیست مآبانه، بلکه در مقام پژوهشگری‌های عالمانه، می‌داند که حتی مولانای «قونیه» نیز تنفس در هوای بلخ را ادامه داده است.

 البته بی‌تعصب و بدون حمیّت جاهلیت باید گفت که او از عراق و حجاز و ترکستان و فرغانه و بلخ و یونان و هند و روم هم تأثیر پذیرفته بود، ولی خراسان بزرگ را که پاره‌ای پربها از پیکر ایران بزرگ و اسلام بزرگ بود، در بلخستان قونیه به رتبۀ بازتولید و بازسازی و بازآفرینی رساند.

 آموزگاران اصلی او هم در همان هوای بلخ خراسان ایران بزرگ تنفس می‌کردند. اگر جز این بود، درخشان‌ترین و بنیادی‌ترین گوهر وجودی‌اش که همان «مثنوی» و «کلیات شمس» است، در صدف زبان دری (پارسی پس از اسلام) و به قول ناصر خسرو: «در دری»، نطفه نمی‌بست و نقش و نگار نمی‌گرفت و نمی‌گفت: 

عطار بود شیخ و سنایی ست پیشرو 
                              ما از پی سنایی و عطار آمدیم!  

منبع: اطلاعات انلاین

27 اردیبهشت 1403

یافته های جدید و مرموز فیزیکدان‌ها!

  این موضوع نویدبخش یک پیشرفت بسیار مهم در فیزیک است. کار اصلی گلوبال‌ها نگه داشتن کوارک‌ها در محل‌شان و پایدار نگه داشتن اتم‌ها است. کوارک‌ها بلوک‌های سازنده پروتون‌ها و نوترون‌ها هستند. این کارکرد باعث می‌شود که گلوبال‌ها را بخشی از نیروی هسته‌ای «قوی» محسوب کنیم که یکی از چهار نیروی اساسی همراه با گرانش، […]

26 اردیبهشت 1403

چرا چربی بازو مهم است؟

به گزارش سلام نو آنطور که ایسنا نوشته است دانشمندان یونانی در مطالعه‌ای جدید، ارتباطی بین چربی بازو و کیفیت استخوان ستون فقرات کشف کرده‌اند. این یافته‌ها می‌تواند به روشی جدید برای پیش‌بینی و پیشگیری از شکستگی‌های ستون فقرات در افراد مسن منجر شود. پوکی استخوان، بیماری شایعی که باعث ضعیف شدن و شکننده شدن […]

26 اردیبهشت 1403

جنجالی که یک «موش مُرده» در ژاپن به پا کرد!

 یک شرکت تولید نان ژاپنی به خاطر پیدا شدن بقایای موش مرده در محصولات توزیع شده خود، بسته های نان را از بازار جمع کرد و عذرخواهی کرد.      به نقل از اسوشیتیدپرس، شرکت پاسکو پس پیدا شدن بقایای موش مرده در دو بسته نان حدود ۱۰۴ هزار بسته نان سفید را از قفسه […]