به گزارش زیرنویس به نقل از خراسان، زن ۲۲ ساله‌ای که فقط ۴ ماه از ازدواجش می‌گذرد، پس ۳ بار کشیدن کارش به بیمارستان، به پلیس پناه برد. او گفت: حدود یک هفته بعد، در حالی که دستم در گچ بود، خواهرم مرا به منزل «اردشیر» برد که قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند. آن […]

به گزارش زیرنویس به نقل از خراسان، زن ۲۲ ساله‌ای که فقط ۴ ماه از ازدواجش می‌گذرد، پس ۳ بار کشیدن کارش به بیمارستان، به پلیس پناه برد.

او گفت: حدود یک هفته بعد، در حالی که دستم در گچ بود، خواهرم مرا به منزل «اردشیر» برد که قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند. آن شب نازیلا و اردشیر در کنار یکدیگر قلیان کشیدند و مشروبات الکلی مصرف کردند.

اما وقتی خواهرم برای دقایقی به بیرون از خانه رفت، اردشیر به سمت من آمد و با رفتارهای محبت‌آمیز ابراز علاقه کرد. او گفت نازیلا را دوست ندارد و زیبایی چهره من به دلش نشسته است، به همین دلیل هم قصد ازدواج با مرا دارد!

اگرچه مادر و خواهرم نازیلا به شدت مخالف این ازدواج بودند اما من توجهی نکردم و با اردشیر ازدواج کردم. وقتی از محضر به خانه بازگشتیم ناگهان به پرخاشگری پرداخت و با کتک مرا به خلوتگاه خودش برد. از رفتارهای وحشتناک او می‌ترسیدم اما چاره‌ای جز تحمل نداشتم.