ابعاد راهبردی تقابل آمریکا با انصارالله در دریای سرخ
ابعاد راهبردی تقابل آمریکا با انصارالله در دریای سرخ

ائتلاف دریایی شکل گرفته علیه صنعا به سرکردگی آمریکا در دریای سرخ گرچه تاکنون در حد شعار بوده و این مدعا در ساختار و ماهیت آن و نیز اعضا و اهداف تعریف شده اش عیان است، اما چگونگی و میزان تقابلی که ادعا می‌شود، ازجمله موضوعات مورد توجه کارشناسان و ناظران است. پرسش این است، […]

- ابعاد راهبردی تقابل آمریکا با انصارالله در دریای سرخ

ائتلاف دریایی شکل گرفته علیه صنعا به سرکردگی آمریکا در دریای سرخ گرچه تاکنون در حد شعار بوده و این مدعا در ساختار و ماهیت آن و نیز اعضا و اهداف تعریف شده اش عیان است، اما چگونگی و میزان تقابلی که ادعا می‌شود، ازجمله موضوعات مورد توجه کارشناسان و ناظران است.

پرسش این است، راهکار آمریکا در دریای سرخ برای حفظ امنیت دریایی که مدعی شده، چیست؟ علاوه بر این، صنعا و انصارالله یمن در این مرحله چگونه عمل و از چه راهبردی استفاده خواهند کرد؟

درباره پاسخ پرسش نخست باید چند نکته را مد نظر قرار داد.

نخست، اینکه تاکتیک ائتلاف سازی برای مقابله با صنعا از سوی واشنگتن تنها با هدف مشروعیت بخشی به اقدامات آمریکا برای حمایت از منافع مورد تهدید تل آویو در دریای سرخ است. علاه بر این، واشنگتن درصدد است با ائتلاف سازی تهدید صنعا را در دریای سرخ منطقه‌ای و بین المللی جلوه دهد و صنعا هراسی کند.

دوم، اینکه راهبرد تضعیف صنعا می‌تواند سیاستی در چارچوب مناسبات و تحولات موجود در یمن در سال‌های گذشته باشد. به بیان روشن تر، محدود کردن دامنه فعالیت‌های صنعا در دریای سرخ از سوی واشنگتن فرصتی است که می‌تواند بر تحولات سرزمینی در مختصات جغرافیایی یمن اثرگذار باشد و به نوعی جنبه تکمیلی و هم پوشانی روند دیپلماتیک آن‌ها به وسیله تیموتی لیندرکینگ، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در یمن از سویی و فعالیت‌های مستشاری نظامی و امنیتی آن‌ها در مناطق خارج از دسترس انصارالله در یمن از سوی دیگر باشد.

سوم، اینکه مقابله با صنعا با توجه به شرایط پیش آمده در دریای سرخ و هشدار‌های پی در پی واشنگتن به دولت نجات ملی جنبه حیثیتی یافته است. این یعنی واشنگتن گرچه موضع تهاجمی گرفته، اما واقعیت نشان می‌دهد رویکرد آمریکا در این زمینه تدافعی است و با حفظ اعتبار جایگاهش انجام می‌شود.

درباره پرسش دوم و چگونگی مقابله صنعا با تهدیدات بالقوه واشنگتن باید گفت.

در وهله نخست، آنچه صنعا در دریای سرخ مبادرت به انجام آن دارد، واکنشی است به آنچه تل آویو در غزه انجام می‌دهد. به عبارت بهتر، صنعا به عنوان بخشی از جبهه مقاومت در تلاش است با رویکرد مذکور تل آویو را زیر فشار قرار دهد یا به این وسیله به تل آویو لطماتی وارد کند.

دوم، اینکه آنچه صنعا پیش‌تر در دریای سرخ انجام داده بود، عمدتاً جنبه واکنشی داشت. به بیان روشن‌تر کنش‌های صنعا در دریای سرخ علیه کشتی‌های تجاری واکنشی تنبیهی به اقدامات صهیونیست‌ها در غزه و در مرحله بعد در یمن در سال‌های گذشته است.

سوم، اینکه صنعا در ذیل برآورد‌های میدانی در حوزه یادشده تمام جوانب و ابعاد را در نظر گرفته است؛ به طوری که تشکیل ائتلاف دریایی و تلاش‌های واشنگتن برای ضربه زدن به صنعا غافلگیرانه نیست و انصارالله در این زمینه برنامه‌های از پیش تعیین شده دارد.

چهارم، اینکه دریای سرخ و باب المندب به عنوان آبراه بین المللی از حیث جغرافیایی و شناخت محیطی در قلمرو سرزمینی یمن قرار دارد و وجود این مزیت ژئوپلیتیکی به دامنه کنشگری صنعا در تقابل با بیگانگان خواهد افزود و این به نوبه خود کارت ویژه‌ای برای برتری به شمار می‌رود.

بهره سخن

تکامل ائتلافی به معنای تکامل زمینه‌های نبرد و درگیری مستقیم میان واشنگتن و ائتلاف دریایی نوپایش با صنعا نخواهد بود. در واقع واشنگتن برای کنترل شرایط و برقراری توازنی که در دریای سرخ به واسطه میدان داری صنعا به هم خورده، در تلاش است به نوعی وضعیت بی ثبات موجود را مدیریت کند. از این رو به نظر می‌آید عمده تلاش‌های واشنگتن در این زمینه و ایده تشکیل ائتلاف دریایی در شرایط موجود محدود به حفظ امنیت کشتی‌هایی باشد که آسیب پذیر هستند.

اقدامات آمریکا به معنای جلوگیری از قدرت گیری صنعا در حوزه دریایی در دریای سرخ است. همچنین صنعا با توجه به محدودیت‌های تحمیل شده بر واشنگتن در این عرصه و شناخت محذوریت‌های آن‌ها و با عنایت به داشتن برنامه‌های مختلف نبرد میدانی در دریای سرخ را مدیریت می‌کند و از آمادگی تمام عیارش در این عرصه سخن می‌گوید.

از منظر صنعا، نبرد در دریای سرخ به معنای نبرد تنوع تاکتیک ها، چندگانگی راهبرد‌ها و سرعت عمل در ضربه زدن است و این یعنی پیشدستی در میدان و خلق اتفاقات؛ در حالی که واشنگتن به دنبال پیشگیری از وقوع اتفاقات است

منبع: راهبرد معاصر

+