قدم زدن با اسطوره‌های نامرئی در خیابان
قدم زدن با اسطوره‌های نامرئی در خیابان

فرهنگ هر جامعه به‌ صورت مستقیم و غیرمستقیم ریشه در آبشخور اسطوره‌های آن جامعه دارد. فرهنگ ما ایرانیان نیز از این موضوع جدا افتاده نیست. اسطوره‌ها همواره در تاریخ ادبیات و گفت‌وگوی روزانه ما حضوری مؤثر داشته و دارند. بهره گیری از این عناصر به دو دسته تقسیم می‌شود: دسته اول اسطوره‌هایی هستند که از […]

- قدم زدن با اسطوره‌های نامرئی در خیابان

فرهنگ هر جامعه به‌ صورت مستقیم و غیرمستقیم ریشه در آبشخور اسطوره‌های آن جامعه دارد. فرهنگ ما ایرانیان نیز از این موضوع جدا افتاده نیست. اسطوره‌ها همواره در تاریخ ادبیات و گفت‌وگوی روزانه ما حضوری مؤثر داشته و دارند. بهره گیری از این عناصر به دو دسته تقسیم می‌شود: دسته اول اسطوره‌هایی هستند که از ریشه باستانی آن آگاهی داریم و دسته دوم اسطوره‌هایی که از بن و ریشه آن را در پهنه تاریخ بی‌خبریم. این‌یک واقعیت است که اسطوره‌ها هر لحظه از تاریخ با ما همراه بوده‌اند و زندگی کرده‌اند حتی اگر ما با آن‌ها آشنا نباشیم. در ادامه چند نمونه از این اسطوره‌ها را باهم مرور می‌کنیم.

دیو دوروج (دروغ)

در فرهنگ گذشته ما دروغ را بسیار ناپسند می‌دانستند. وقتی به ریشه‌های باستانی این تفکر برمی‌گردیم به این نکته جالب‌توجه برمی‌خوریم، پیشینیان ما بر این عقیده بودند که دیوی به نام «دوروج» وجود دارد. ریشه این کلمه به دورو (یعنی دو + روج) بودن برمی‌گردد. روج درگذشته به معنای رخ بوده پس معنای این کلمه می‌شود دورخ یعنی دیوی که دورخ دارد. کلمه دروغ نیز تغییریافته همین کلمه است. در لهجه مشهدی البته شکل این کلمه با فرسایش زبانی کمتری در آوا‌ها مشاهده می‌شود .

پس در فرهنگ باستانی ما دیوی به نام دیو دروغ وجود داشته و اگر فردی دروغ می‌گفته وارد دسته دیو‌ها می‌شده و این به معنی دشمنی با امشاسپندان و اهورامزدا بوده است. پس می‌بینیم که امروز ما از کلمه دروغ در گفتار روزانه‌مان بهره می‌گیریم بدون این که ریشه‌اش را بدانیم.

دیوانه

این کلمه نیز از اعماق تاریخ باستان به دست ما رسیده و از ترکیب دو کلمه «دیو» و «آنه» تشکیل‌شده است به این معنی که فردی که رفتارش مانند دیو‌ها شده است و رفتار انسانی معمولی ندارد.

خروش یا خروس

یکی از کلمات دیگری که ما از آن به‌عنوان یک حیوان یاد می‌کنیم و آن را خروس می‌نامیم نیز در رسته کلمات و موجودات اسطوره‌ای است. البته این کلمه درگذشته شکل ظاهری متفاوتی داشته است و به‌جای خروس از کلمه خروش استفاده می‌کردند. خروش به معنی فریاد و بانگ زدن است. خروس (خروش) برگرفته از ایزد سروش است که فرشته‌ای آسمانی است. سروش یکی از ایزد‌های مهم ایران باستان است که یکی از مهم‌ترین وظیفه‌های او این است که به هنگام سر زدن سپیده‌دم مردم را از رسیدن روشنی آگاه کند و اجازه ندهد مردم در این زمان به خواب غفلت فروروند، زیرا بیدار بودن در صبحگاه در فرهنگ باستانی ما دارای اهمیت فراوانی است. حیوان خروس که نماینده ایزد سروش در زمین به شمار می‌آید هر صبح برای انجام این وظیفه، بانگ می‌زند تا مردم را از غفلت رها کرده و آن‌ها را از آمدن صبح دم و پیروزی روشنی بر تیرگی آگاه کند.

نام‌های اسطوره‌ای افراد

تعداد زیادی از نام‌هایی که برای فرزندانمان انتخاب می‌کنیم نیز ریشه در اسطوره‌های باستانی دارد. همه می‌دانیم که تاریخ مهرپرستی ایرانیان به‌پیش از زردشت برمی‌گردد نام‌هایی مانند مهرداد، مهرتاش، جمشید، بهرام، مهرنوش، میترا، ناهید آناهیتا یادگار این زمانه‌اند. مهرداد به معنی فرزند مهر (خورشید) است. آیین مهرپرستی از ایران به اروپا نیز رسیده و برخی مردم این نقطه از جهان نیز نام هایشان را از همین اسطوره ایرانی گرفته‌اند.

بهرام

درباره ریشه نام اسطوره‌ای بهرام باید بگوییم که بهرام، خدای پیروزی و جنگاوری بوده و در اسطوره‌های قدیم ایران نقشی محوری داشته است. درگذشته‌های دور وقتی جنگی در می‌گرفت جنگاوران برای رسیدن به پیروزی برای خدای بهرام قربانی می‌کردند تا او پیروزی را نصیب آن‌ها کند. خدای بهرام ده چهره داشت و در چهره‌های متفاوتی ظهور می‌کرد.

جمشید

یکی از دیگر نام‌های اسطوره‌ای ایران‌زمین، جمشید است. او اولین پادشاه هستی بوده است. زمانی که اهورامزدا قصد داشت جمشید را به‌جای زردشت پیامبر خود قرار دهد، ولی جمشید این مسئولیت سنگین را نپذیرفت و ترجیح داد در مقام پادشاه باقی بمانم.

کیومرث و بهمن

کیومرث هم نامی اسطوره‌ای است که از دل تاریخ باستانی ما به این دوران رسیده، بر اساس روایات باستان، اهورامزدا کیومرث ابتدا زمین، آسمان، آب، آتش و گاو را آفریدوسپس کیومرث آفریده شد. کیومرث ۳۰ سال بیشتر عمر نکرد و پس از شکست از اهریمن درگذشت، ولی از نطفه او، گیاه «ریواس» در زمین رویید و پس از او اولین انسان‌ها به نام‌های «مشی» و «مشیانه» به وجود آمدند و به این ترتیب، نسل بشر تا امروز ادامه یافت. البته پیش از کیومرث و چند عنصری که نام بردیم که اهورامزدا «بهمن» را آفریده است. پس اولین مخلوق جهان هستی بر اساس اسطوره‌ها بهمن است که هم به‌عنوان نام فرزندان و هم نام یکی از ماه‌های سال ما ایرانیان شناخته می‌شود. در ایران باستان او را یک امشاسپند و پسر اهورامزدا می‌دانستند و همیشه در سمت راست اهورامزدا قرار می‌گرفت و یکی از مهم‌ترین امشاسپندان ماست. بهمن به معنی اندیشه نیک است پس اهورامزدا اولین چیزی که خلق کرده اندیشه نیک است.

آناهیتا و ناهید

از دیگر نام‌های اسطوره‌ای آناهیتا و ناهید است. امروزه در گناباد محلی به نام بیدخت داریم که در اصل نام این محل آناهیتا بوده که بعد از اسلام به نام عربی بیدخت تغییریافته است. هر مکانی در کشورمان وجود دارد و کلمه دختر یا دخت در آن به‌کار رفته در اصل درگذشته‌های دور محلی نزدیک به پرستشگاه آناهیتا بوده است مثل پل دختر، بیدخت، قلعه دختر و…

خداوندگار «وای»

امروز ما وقتی با رنج و دردی روبه‌رو می‌شویم ناخودآگاه می‌گوییم «ای وای»، اما نمی‌دانیم چرا این واژه‌ها را به کار می‌بریم. ماجرا از این قرار است که در دوران باستان «وای» نام خدایی بوده که مردم زمانی که دچار رنجی می‌شدند از او کمک می‌گرفتند و او را یاد می‌کردند و می‌گفتند «ای وای» یعنی «ای خدا». امروز نیز این واژه را به کار می‌بریم بدون این که معنی آن را بدانیم.

منبع: روزنامه خراسان

+