تاریخ ورزش ایران همیشه پر بوده از یک اتفاق تکراری اتفاقی که شاید در لحظه وقوع بر آن نام اشتباه، سوء مدیریت یا هر چیز دیگر گذاشته‌اند اما وقتی در دراز مدت به شکل یک الگو مدام تکرار می‌شود، دیگر مشکلی ریشه‌دار است که باید بررسی و از اساس درمان شود. تا به حال به […]

- فوتبال ایران هم یک «محمد بنا» می‌خواهد/ با این فرهنگ باید خواب موفقیت تیم ملی را ببینیم

تاریخ ورزش ایران همیشه پر بوده از یک اتفاق تکراری اتفاقی که شاید در لحظه وقوع بر آن نام اشتباه، سوء مدیریت یا هر چیز دیگر گذاشته‌اند اما وقتی در دراز مدت به شکل یک الگو مدام تکرار می‌شود، دیگر مشکلی ریشه‌دار است که باید بررسی و از اساس درمان شود. تا به حال به این فکر کرده‌اید چرا هر وقت تیم‌های ایرانی گل اول را می زنند، تن و بدنمان می لرزد چون می دانیم در ادامه وا می دهند و می بازیم؟ چرا همیشه بعد یک بازی خوب و برد خوب، خراب می کنیم و توان ادامه مسیر را با همان کیفیت نداریم؟ بقول عوام جنبه نداریم؟ در همین جام ملتها و بازی برابر ژاپن چون گل اول را خوردیم خیال خیلی ها از بازگشت تیم به بازی راحت بود اما برابر قطر گل اول را ما زدیم، قطر عقب افتاد، کامبک زد ، مساوی شد اما باز هم امد و ما را برد، آنها چه دارند و ما چه نداریم که همیشه بازنده چنین بازی‌هایی هستیم؟ چرا؟

زمانی کشتی‌گیران ما – به عنوان تنها رشته مدال‌آور در دنیا – تنها به رسیدن به فینال مسابقات جهانی قانع بودند، چرا که مطمئن می‌شدند دست خالی برنمی‌گردند و همان مدال نقره آنها را در تاریخ جاودانه می‌کند! تا اینکه محمد بنا آمد و به شاگردانی که خود از نوجوانی پرورش داده بود، این راه را نشان داد. حالا اسطوره‌ای مثل حمید سوریان را داشتیم که تنها هفت مدال گرفت و همگی طلا! سوریان حتی در بازی‌های آسیایی و مسابقات سطح پایین هم اگر بر اثر اتفاقی می‌باخت، دیگر انگیزه‌ای برای رفتن روی سکو و کسب مدال برنز نداشت.

در حقیقت این افراط و تفریط، این افتادن از دو سوی بام، مشکلی ریشه‌دار در فرهنگ ماست و خیلی ربطی به رشته ورزشی یا رئیس فدراسیون یا سرمربی تیم ملی ندارد. ایرانی‌ها خیلی زود اشباع می‌شوند همیشه از این ناحیه ضربه خورده‌ایم. به فوتبالمان در همین دو سه دهه اخیر نگاه کنید؛ به گذشته دور کاری نداریم چرا که فوتبال دوستان بیشتر جوان هستند و شاید آن زمان‌ها را به یاد نیاورند، تیم ملی بعد از پیروزی مقابل آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ چمدان بست و آماده بازگشت به کشور شد! هتل تسویه و بلیط هواپیما رزرو شد، انگار نه انگار که با پیروزی برابر آلمان شانس صعود به مرحله بعد داشتیم! ماموریت ما فقط بردن همان بازی بود و کاری به بقیه تورنمنت نداشتیم.

در همین جام جهانی قبلی پیروزی برابر ولز چنان ما را از خود بیخود کرد که در برابر آمریکا آن نمایش و نتیجه بد به یادگار ماند. در جام ملت‌ها وقتی ژاپن را بردیم، انگار وظیفه و ماموریت بچه‌ها تمام شده بود! انگار جام را پشت در اتاق هتل گذاشته بودند تا هر وقت دلمان خواست در را باز کنیم و آن را برداریم. انگار نه انگار که سایر رقبا زحمت کشیده‌اند، مادر جا زده‌ایم و آنها کار کرده‌اند و دیگر تیم درجه ۲ و درجه ۳ در فوتبال آسیا نداریم. انگار حتی اگر قطر را می‌بردیم، اردن در فینال تنها می‌آید تا به ما ببازد و خسته نباشید بگوید! و دیدیم که چطور یک اکرم عفیف ما را تنبیه کرد! شک نکنید اگر به فینال می‌رفتیم «یزن النعیمات» یا «موسی التمام» ما را تنبیه می‌کردند.

تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا ایرانی‌ها در هر تخصص و میدانی همیشه مقابل نام‌ها و تیم‌های بزرگ خوش می‌درخشند و کاری می‌کنند کارستان که در تاریخ به یادگار می‌ماند اما مقابل تیم‌هایی که فکر می‌کنند از آنها ضعیف‌ترند، اغلب کارمان گره خورده و خیلی وقت‌ها شکست خورده‌ایم؟! اسمش را هرچه دوست دارید بگذارید، غرور یا دست کم گرفتن حریف، خود بزرگ بینی یا رقیب را کوچک دیدن، اسمش مهم نیست و مهم این است که هرچه هست در طول تاریخ همیشه به ما لطمه زده و تا زمانی که این مشکل را حل نکنیم، باز هم به ما ضربه خواهد زد و باید خواب موفقیت در میادین بزرگ را ببینیم.

در جام جهانی مراکش آمد و یقه بزرگان را گرفت. در جام ملت‌ها هم اردن و قطر ثابت کردند که لااقل در فوتبال، کاری از اسم و رسم تیم‌ها و بازیکنان بر نمی‌آید. مهم خواستن و انگیزه است، روح تیمی و اتحاد و یکدلی برای قهرمانی تا قدم آخر و سوت پایان فینال، نه تا پایان بازی با ژاپن!

منبع: خبـر ورزشی