از کنار این مدارس نمی‌توان حتی عبور کرد: ارزیابی پیشکش
از کنار این مدارس نمی‌توان حتی عبور کرد: ارزیابی پیشکش

مینا حیدری خبرنگار اطلاعات نوشت: بیش از ۱۰ سال است که مدارسی با عنوان مسجدمحور در کشور فعالیت می‌کنند و تاکنون مجوزی برای فعالیت نداشته‌اند، اما بر پایۀ مصوبۀ مجلس به تاریخ دهم دی‌ ۱۴۰۲ «وزارت آموزش و پرورش مکلف است به درخواست اشخاص حقیقی و حقوقی که متقاضی ایجاد مدرسه یا مرکز آموزشی و پرورشی […]

- از کنار این مدارس نمی‌توان حتی عبور کرد: ارزیابی پیشکش

مینا حیدری خبرنگار اطلاعات نوشت: بیش از ۱۰ سال است که مدارسی با عنوان مسجدمحور در کشور فعالیت می‌کنند و تاکنون مجوزی برای فعالیت نداشته‌اند، اما بر پایۀ مصوبۀ مجلس به تاریخ دهم دی‌ ۱۴۰۲ «وزارت آموزش و پرورش مکلف است به درخواست اشخاص حقیقی و حقوقی که متقاضی ایجاد مدرسه یا مرکز آموزشی و پرورشی غیردولتی به‌ عنوان بخشی از یک مسجد هستند، مشروط به موافقت هیأت امنای مسجد، رسیدگی کرده و ضمن رعایت ضوابط فنی برای ساختمان مسجد یا ساختمان منظورشده از سوی متقاضی، مجوز ایجاد مدرسۀ مسجدمحور یا مرکز آموزش و پرورشی مسجدمحور را به متقاضی مربوطه بدهد».

با این مصوبه، الگوی مدارس مسجدمحور می‌تواند جنبۀ رسمی به خود بگیرد و تعیین اساسنامۀ آن بر عهدۀ آموزش و پرورش است، اما هنوز خبری از اساسنامه نیست و آنچه این روزها در فضای مجازی بیان می‌شود، تنها در حد گمانه‌زنی‌ است.

در برخی شهرها انگار نیمکت‌های مدارس مثل خوره به جان متولیان آموزش افتاده‌اند که در مدرسه‌ای نیکمت‌ها را جمع کرده‌ و به جای آن فرش پهن کرده‌اند. جالب اینجاست که وقتی هنوز از اساسنامه خبری نیست، محتوا را رها کرده‌ایم و به حواشی چسبیده‌ایم. بسیاری ساده‌انگارانه پنداشته‌اند که آموزش ـ به عنوان یکی تخصصی‌ترین امور ـ را می‌توان در حد مکتبخانه‌های زمان قاجار فرو کاست. 

 مدارس مسجدمحور، در ابتدا باید اساسنامه و آیین‌نامۀ اجرایی روشنی داشته باشند. نکتۀ مهم دیگر، هویت کارکنان این مدارس است؛ یعنی دقیقا باید معین شود معلمان این مدارس چه کسانی هستند، حتی باید تعیین شود دانش‌آموزان این مدارس قرار است چه کسانی باشند. 

برنامۀ درسی این مدارس و ارتباطشان با آموزش و پرورش، بحث بسیار مهمی است که برای آن باید ارزیابی دقیق در نظر گرفته شود و پیش از هرچیز باید تشریح کرد که هر مسجدی امکان درخواست مدرسۀ مسجدمحور را ندارد و مسجد باید فضای مناسبی برای برگزاری کلاس‌ها و سایر امکانات مورد نیاز دانش‌آموزان داشته باشد. اگر این طرح به دنبال افزایش درآمد برای مساجد است، باید روشن شود این مدارس چه کمکی می‌توانند به امر آموزش بکنند.

اساسنامه‌ای که تصویب نشده

ابراهیم سحرخیز، معاون سابق آموزش متوسطۀ وزارت آموزش و پرورش، دربارۀ مدارس مسجدمحور می‌گوید: اساسنامۀ این مدارس هنوز به تصویب آموزش و پرورش نرسیده و دقیقا نمی‌دانیم قرار است چه اتفاقی در این مدارس رخ دهد.

تنوع در مدارس، یکی از اقداماتی است که در جهان صورت می‌گیرد و کار بسیار پسندیده‌ای است، اما باید دقت کرد که تمامی فعالیت‌های آموزشی در جهان زیر نظر دقیق نهادهای تربیتی هستند. 

تعلیم و تربیت در ایران سابقۀ طولانی دارد و همۀ اقدامات آموزشی و تربیتی، به پایبندی به این قوانین و قواعد آموزشی بستگی دارند. از این رو نمی‌توان بدون توجه به دستاوردهای این حوزه، زمینۀ تازه‌ای را در دستور کار قرار داد.

ما حتی دربارۀ ساده‌ترین امکانات مدارس مانند میز و نیکمت، بررسی و تحقیق انجام داده‌ایم. این‌که نیمکت مدارس ابتدایی باید چگونه باشد و نشیمن آن چقدر باشد و نیمکت مدارس دخترانه و پسرانه باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد، همۀ این‌ها به عنوان شاخص آموزش، بررسی شده‌اند. حتی نوع، جنس و وزن کوله‌پشتی‌های بچه‌ها باید استاندارد باشد و این نکات در امر تعلیم و تربیت مؤثر است.

او می‌افزاید: طرح مدارس محله‌محور می‌تواند در راستای تنوع در سیستم آموزشی، بررسی و پیگیری شود. در این شیوه، اهالی متخصص و کارشناس محله، در موارد گوناگون نظرات و امکاناتشان را دربارۀ کمک به برنامۀ آموزشی به مدیر مدرسه ارائه می‌دهند و مدیر از این امکانات در راستای ایجاد کلاس‌های کمک‌درسی، ورزشی و سایر برنامه‌های جانبی مدرسه کمک می‌گیرد. 

اهلیت هیأت امنای مسجد

 سحرخیز می‌افزاید: هر هیأت امنایی اهلیت تأسیس مدرسه را ندارد. مدیر مدرسه حتما باید از جانب آموزش و پرورش تعیین شود و هر برنامه‌ای در این مدارس، نیازمند پایبندی به برنامۀ آموزشی است. حضور روحانی جامع الشرایط که از طریق آزمون وارد مدارس شود، نه‌تنها مشکلی ندارد، بلکه می‌تواند به توسعۀ فردی دانش‌آموزان نیز کمک کند، اما اگر روحانیان بدون در نظر گرفتن ضرورت‌های لازم وارد این مدارس شوند، این امر مشکل‌ساز خواهد شد و می‌تواند باعث تضعیف جایگاه مسجد و آموزش و پرورش شود. 

معاون سابق آموزش متوسطۀ وزارت آموزش و پرورش ادامه می‌دهد: هر مسجدی هم نمی‌تواند درخواست تأسیس مدرسه بدهد. برای تأسیس مدرسه باید فضای آموزشی فراهم باشد؛ زیرا مدرسه صرفا محل آموزش نیست، بلکه محل پرورش کودکان هم هست و باید تخلیۀ هیجانات کودکان و نوجوانان در مدرسه در قالب بازی‌ها و ورزش‌ها صورت گیرد و بسیاری از مدارس فعلی به‌خصوص مدارس غیرانتفاعی، فضای لازم را برای ورزش و بازی بچه‌ها ندارند. کلاس درس باید دارای نور مناسب، تهویه و شرایط سرمایش و گرمایش مناسب باشد و امکاناتی نظیر کتابخانه و آزمایشگاه نیز در کنار کلاس درس، ضروری است.

نقش مهم شورای عالی آموزش و پرورش

 سحرخیز می‌گوید: با طرح‌های موسمی و مقطعی نمی‌شود در زمینۀ آموزش و پرورش کار کرد. 

نمی‌دانم قصد این طرح از آوردن مساجد به حوزۀ تعلیم و تربیت چیست! اگر قرار باشد طرحی در زمینۀ آموزش و پرورش ارائه شود، بهتر است از سوی شورای عالی آموزش و پرورش مطرح شود؛ شورایی که رئیس جمهور، وزیر آموزش و پرورش، معاون وزیر علوم، معاون وزیر بهداشت، رئیس سازمان فنی و حرفه‌ای کشور و بسیاری از متخصصان عضو آنند.

چنین طرح مهمی باید در چنان سطحی مطرح شود و پیشنهاد یک نماینده نباید محوری برای طرح‌های آموزشی شود؛ چنان‌که باید بدانیم سال‌هاست مدارس معارف اسلامی در کشور فعالیت می‌کنند و دانش‌آموزانشان را در دورۀ متوسطه جذب می‌کنند. این سازوکار می‌توانست به سنین و مقطع پایین‌تر نیز منتقل شود. 

در همین زمینه، مدارسی مانند صدرا و امین هم در حال فعالیت هستند که با ارزیابی دقیق آن‌ها می‌توان به کارآیی این مدارس پی برد. چندی پیش یکی از روحانیان مطرح کرده بود که نظام آموزشی، کارآیی ندارد و باید جمع شود. این افراد چشمشان را بر روی سال‌ها فعالیت تخصصی در حوزۀ آموزش و پرورش بسته‌اند.

باید دقت کرد که وضعیت تحصیل در رشته‌ای مانند معارف اسلامی هم چندان صورت مطلوبی ندارد و دانش‌آموزان این رشته که دروس متنوعی از جمله ادبیات عرب و معارف اسلامی را می‌خوانند، نتوانسته‌اند در آزمون‌های نهایی استاندارد، رتبۀ خوبی کسب کنند و معدلشان پایین است. 

کار ویژۀ حاکمیت

 سحرخیز بیان می‌کند: در دنیا، بسیاری از مدارس به کلیسا یا مراکز خیریه وابسته‌اند، اما همۀ آن‌ها بر پایۀ برنامۀ آموزشی کل کشور کار می‌کنند و در عین حال بسیار هم مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. ما زمانی در امارات یک مدرسۀ فارسی‌زبان داشتیم.

این مدرسه در سیستم ارزیابی و نظارت این کشور تأیید نشد و پروانۀ کاری آن تعلیق شد؛ یعنی پایبندی به نظام آموزشی، یکی از ارکان آموزش در هر کشوری است؛ حتی رهبر انقلاب هم در این زمینه تأکید دارند که آموزش و پرورش کار ویژۀ حاکمیت است و آن را واگذار نمی‌کنیم و این نگرش بسیار دقیق و درست است. 

وی می‌افزاید: اگر هدف از مدارس مسجدمحور، کمک به مساجد باشد می‌توان گفت وقتی پای کسب درآمد در میان باشد، همواره کُمِیت کار می‌لنگد.

همان‌طور که آقای رضا امیدی، جامعه‌شناس گفته‌اند، ما اکنون با نظام آموزشی کاملا جداشده‌ای روبه‌روییم که مهم‌ترین کارکرد آموزش را که فضیلت‌های مدنی و همبستگی اجتماعی است نابود می‌کند.

نظام آموزشی نه‌تنها صرفا به بازتولید طبقاتی می‌پردازد بلکه فراتر از آن، در حال قطبی‌سازی اجتماع است. مدارس مذهبی یا مدارس خصوصی فلان وزیر قبلی یا فلان آقازاده دقیقا همین کارکرد را دارند و معلوم نیست در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنند. آیا به ساعات آموزشی پایبندند یا آن‌طور که صلاح می‌دانند عمل می‌کنند؟ جالب اینجاست که از کنار این مدارس نمی‌توان عبور کرد، چه رسد به این که کسی بخواهد آن‌ها را ارزیابی کند!

صفوف خالی مساجد 

سحرخیز در پایان می‌افزاید: به جای تمرکززدایی از حوزۀ آموزش و پرورش و تضعیف آن، باید عدالت آموزشی را ترویج کرد. امروزه در بسیاری از مناطق محروم کشور، عدالت آموزشی وجود ندارد. این مدارس معلم متخصص ندارند و نابرابری آموزشی در آن‌ها آشکار است و نتایج این نابرابری در معدل امتحانات نهایی کاملا خود را نشان می‌دهد و این مسأله از اولویت‌های آموزش است.

از دهۀ ۱۳۸۰، این نقد بر مساجد وجود دارد که خالی از جمعیت هستند و صفوف نماز آن‌ها خالی‌ است. این نکتۀ مهمی است که در چنین شرایطی آیا مسجد می‌تواند انتظار کودکان نسل زد (Z) و زدپلاس را برآورده کند؟ من معتقدم معلمی که پنج سال پیش آموزش می‌داده، نیازمند گذراندن دورۀ بازآموزی است. معلم باید نقش رهبر و راهنما داشته باشد و با برخورداری از مهارت‌های مختلف، بتواند با این نسل رابطه برقرار کند. 

منبع: اطلاعات انلاین