یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف گفت: «پس از فتح فاو، مشغول خاکریز زدن بودیم که صدای چند عراقی را شنیدیم. اول فکر کردیم آن‌ها دوباره فاو را پس گرفته‌اند؛ اما موضوع چیز دیگری بود.»     یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «پس از فتح فاو، مشغول خاکریز زدن بودیم که […]

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف گفت: «پس از فتح فاو، مشغول خاکریز زدن بودیم که صدای چند عراقی را شنیدیم. اول فکر کردیم آن‌ها دوباره فاو را پس گرفته‌اند؛ اما موضوع چیز دیگری بود.»

 

چند عراقی التماس می‌کردند «ما را هم با خود ببرید»

 

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «پس از فتح فاو، مشغول خاکریز زدن بودیم که صدای چند عراقی را شنیدیم. اول فکر کردیم آن‌ها دوباره فاو را پس گرفته‌اند؛ اما موضوع چیز دیگری بود.»

 

حمید پژوهان یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «عملیات تصرف فاو ۳ روز بیشتر طول نکشید. بعد از پیروزی در عملیات در جزیره مستقر شده و مشغول زدن خاکریز شدیم.

 

دشمن از شدت عصبانیت منطقه را بمباران شیمیایی کرد. ما هم مشغول تعمیر دستگاه‌ها بودیم که متوجه سروصدای عراقی‌ها اطراف خودمان شدیم.

 

اول جا خوردیم؛ فکر کردیم آن‌ها دوباره منطقه را پس گرفتند.

 

اما بعد متوجه شدیم آن‌ها از ترس بمباران شیمیایی، التماس می‌کنند که «ما را هم با خود ببرید!»

 

منبع: کتاب «خاکریز و خاطره»

فارس

+