به گزارش «اطلاعات آنلاین»، امروز دهم اردیبهشت به عنوان روز ملی خلیج فارس گرامی داشته می‌شود. برخی از شاعران مطرح و معاصر کشورمان درباره خلیج فارس سروده‌هایی داشته اند که بخشی از آن‌ها را می‌خوانید: خلیج‌فارس *پرویز بیگی حبیب‌آبادی   ‌ای همیشه نیلگون،‌ ای خلیج فارسنام نامی‌ات هماره جاودانه استنام نامی‌ات هماره بر زبان موججاودان‌ترین […]

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، امروز دهم اردیبهشت به عنوان روز ملی خلیج فارس گرامی داشته می‌شود. برخی از شاعران مطرح و معاصر کشورمان درباره خلیج فارس سروده‌هایی داشته اند که بخشی از آن‌ها را می‌خوانید:

خلیج‌فارس

*پرویز بیگی حبیب‌آبادی

 

‌ای همیشه نیلگون،‌ ای خلیج فارس
نام نامی‌ات هماره جاودانه است
نام نامی‌ات هماره بر زبان موج
جاودان‌ترین سرود عاشقانه است…

*

نام پاک تو شکوه میهن من است

جز حماسۀ تو بر زبان من مباد

وای من اگر نخوانمت به نام عشق

خواهم از خدا دگر نشان من مباد

*

ای همیشه نیلگون، ای خلیج‌فارس

از حماسه تار و پود تو سرشته‌اند

تا همیشۀ زمین، به نام میهنم

بر کتیبۀ زمان تو را نوشته‌اند

*

ای همیشه نیلگون، ای خلیج‌فارس

کشورم ز نام تو همیشه سرفراز

پرچم مقدس سه‌رنگ میهنم

بر فراز موجهای تو در اهتزاز

*

من برای موجهای بی‌قرار تو

بی‌قرارم و به ساحلت نشسته‌ام

با تو ای حماسۀ بزرگ نیلگون

تا همیشه عاشقانه عهد بسته‌ام

 

ای خلیج فارس

سارا سادات باختر

پرانده‌اند ز خوابت، مگر، پری‏‌ها را؟

که شوق تازه رسیده‌ست بندری‏‌ها را

تو تک‌ستارۀ منظومۀ زمین هستی

که جمع کرده‌ای امروز، مشتری‏‌ها را

که شور شعر شوی در خیال آدم‌ها

و شمس و حافظ و سعدی و انوری‏‌ها را

شمال و شرق و جنوب و تمام مغرب را

بلوچ و ترکمن و کرد و آذری‏‌ها را

تو گیسوان طلایی آسمان شده‌ای

که باز کرده‌ای آغوش روسری‏‌ها را

*

دوباره سر زده طوفان به شط ساحل تو

تهاجم از همه سو می‌دود مقابل تو

صدای حادثه، در‌های وهوی امواج است

جهان به سایه آرامش تو، محتاج است

بگیر مادر من! دست کودکانت را

دوباره باز کن آغوش مهربانت را

که لحظه‏‌ها، همه مست از لب شرابی توست

امید مردم دنیا، به چشم آبی توست

*

پرانده‌اند زخوابت، مگر پری‏‌ها را؟

که شور تازه رسیده‌ست بندری‏‌ها را

به زیر سایه عشق تو از رقیب، چه باک

که دیده‌ایم ز چشم تو، دلبری‏‌ها را

دوباره سر زده طوفان، بیا! ز ریشه بزن

به موج سرکش خود، این سبکسری‏‌ها را

خلیج آبی و ناب همیشه فارس تویی

که خوانده‌اند ز نامت، دلاوری‏‌ها را

غرور مردم خاورمیانه، دامن توست!

تمام کرده‌ای ای عشق! مادری‏‌ها را

 

دریای پارس

توران شهریاری

ایران تو مادری و خلیج فارس

چون کودکی نشسته به دامانت

مهر هزاره‌ها که بر آن نقش است

باشد گواه روشن عنوانت

این نام کَنده شده ز هزاران سال

 بر رویه کتیبۀ ایوانت

دریای پارس خواند ورا تاریخ

از عهد داریوش جهانبانت

یونان خلیج فارس بخواند آن را

او را نبود جرأت کتمانت

نام خلیج فارس چو اسطوره‌ست

یادآور سحرگه دورانت

هر نامی ای خلیج، به غیر از پارس

کی درخور تو باشد و شایانت

نام خلیج و فارس به هم بادا

تا گیتی است و گنبد گردانت

امواج پرخروش خلیج فارس

هستند جاودانه ثناخوانت

هر موج پای کوبد و دست‌افشان

شکر آورد به درگه یزدانت

تنب بزرگ و کوچک و بوموسی

هستند پاره‌های تن و جانت

نام خلیج فارس سزای توست

تاریخ پیر شاهد و برهانت

وی کشور فروغ اهواریی

بادا خدا همیشه نگهبانت

 

موج

پروانه نجاتی

برای این‌همه ساحل صدف بهای کمی است

«خلیج» حرف کمی، «بحر» ادعای کمی است

شبیه اقیانوسی کنار رونق تو

حضور این‌همه بندر چه ماجرای کمی است!

ندیم شوکت جاوید سالیان وطن!

که عشق پیش دلت عمق بی صدای کمی است

اگرچه خلق جهان سد این ادامه شوند

خیلج فارس تویی، خونِ دل بهای کمی است

همیشه جاری آبی! شروع عمر زمین

برای قدمت سبز تو ابتدای کمی است

تمام صحن وطن بستر غرور تو باد!

ولی تو بی مرزی، این فراخنای کمی است

مدام نام تو مواج کرده شاعر را

که «من» برای شکوهت غزلسرای کمی است

دلیل راه، خودت باش! کشتی غزلم

شکسته است قلم سخت ناخدای کمی است

 

ای مایه شکوه

​سهی

ای پاره تن وطن من، خلیج فارس!

ای از تو شادی و محن من، خلیج فارس!

ای مایه شکوه من و سرفرازی‌ام

جز تو کجا بود وطنِ من، خلیج فارس؟

شد رنگ لاجوردی بحرت بر آسمان

تا روز حشر طعنه‌زن من خلیج فارس

ورد زبان خلق شده نام نامی‌ات

وز تو شده‌ست نو سخنِ من، خلیج فارس

بر جای جای سینه تاریخ، بسته نقش

نامت عزیزِ انجمن من، خلیج فارس

شاداب با تو ساحت باغ است و بوستان

بالنده سرو و نسترن من، خلیج فارس

نو گشته با شهامت دریادلان تو

آن فخر و عزت کهن من، خلیج فارس

خواهم تو را همیشه سرافراز بنگرم

هست این تمام خواستن من، خلیج فارس

هرگز مباد چاک گریبانت از فراق

وز دوری تو پیرهن من، خلیج فارس

نازد «سَهی» مدام به نام بلند تو

پیام خلیج فارس به دریای مازندران

*استاد ادیب برومند

 

خلیج فارس منم، طرفه بحر پهناور

پیام من به تو اى بیکرانه بحر خزر

پیام من به تو اى جانفزاى روح‏‌انگیز

پیام من به تو اى دلنواز جان‏پرور

پیام من به تو اى اهل راز را منظور

پیام من به تو اى فر و ناز را منظر

درود بر تو و آن موجهاى زرینت

که هست جلوه‏‌نما چون درخشش گوهر

درود بر تو و آن رنگهاى دلجویت

که هر دم است نمایان به گونه‌‏اى دیگر

تویى گشاده‏‌دل اکنون چو پهنۀ آفاق

تویى ستوده‌‏فر اینک چو چشمۀ کوثر

صفاى روح تو دلجو، چو خنده گلزار

خروش موج تو غران، چو نعره تندر

توام برادرى از مادرى همایون‌پى

منت برادرم از دوده‏‌اى کیانى‌‏فر

سرم نهاده به دامان پاک ایران است

کف تو نیز گریبان‏‌گشاى این مادر

من و توییم به هنجار برترى، همدوش

که خوش به خدمت او تنگ بسته‌‏ایم کمر

من از جنوب، نوابخش جسم ایرانم

تو از شمال، فرح‏زاى روح این کشور

تو از شمال، ز سامان او بیابى مهر

من از جنوب، به دامان او بسایم سر

تویى به راحت جان، این عزیز را خادم

منم به خدمت تن، این بزرگ را چاکر

تویى به نقد نشاط و فرح، ورا گنجور

منم به صرف طلاى سیه، ورا رهبر

بوَد ز نام تو پیدا، کز آنِ ایرانى

که بحر قزوین[۱] بارى توراست نام دگر

بهوش باش که همچون مَنت بوَد به کمین

ز کید و قهر کماندار دهر، خوف و خطر

چه نقشه‏‌ها که کند طرح، پشتِ پرده کین

ز روى حیله به صد رنگ دستِ دستانگر

به یاد دار که بگذشت بر تو همچون من

بسى حوادث خونینِ مانده در دفتر

چه سیل‌ها که روان شد تو را ز خون به کنار

ز زخم نیزۀ اغیار و آبگون خنجر

***

ز سرگذشت من اى دوست، گر نه‌‏اى آگاه

کنم گزاره[۲] تو را شرح قصه سرتاسر

ز دیرباز مرا در کنار ایران بود

فراغتى و حیاتى رها ز فتنه و شر

هماره بوده‌‏ام از عهد کوروش و دارا

مقر کشتى ایران و موضع لنگر

هماره عرصه جولان پارس‏‌ها بودم

به رهگذار سفاین، به گاه سیر و سفر

چه سالها سپرى شد به گونه‌‏اى بشکوه

که بود هر شب و روزم نشاط افزون‏تر

بسا که از ره عمران بر آسمان‏ها سود

به هر کرانه‌‏ام از ناز، بارۀ بندر

ولیک از پس اقبالِ غربیان زى شرق

که باز شد ره ادبار خطه خاور،

شدم اسیر به صد گونه ابتلاى تعب

شدم دچار به صد پاره احتمال ضرر

گهى هلند برآهیخت بر سرم شمشیر

گه انگلیس برانگیخت بر درم لشکر

مرا رسید هم از پرتغالیان آسیب

که بود در سرشان فکر سیم و غارت زر

نبود امن و امانم ز دزد دریایى

برفت بانگ و فغانم به گنبد اخضر

ولى به همت ایران و پایدارى خویش

رهایى از کف بیگانه یافتم ایدر

دریغ، کز پس یک نیمه قرن از آن ایام

هزار گونه ستم رفت بر سرم یکسر

چو بر جزایر من چیره گشت استعمار

ز بعد قدرت ایران به روزگار قجر،

ربود از کفم آهن‏رباى خدعه، نقود

فشاند بر سرم آتشفشان فتنه، شرر

هر آنچه معدن «زر سیاه» بود مرا

ربود اجنبى روسیاهِ غارتگر

ولیک از پس چندى به لطف بارخداى

گشود نهضت ایرانیان قلاع ظفر

درود باد بر آن پور نامدار که کرد برون [۳]

ز قبضه اغیار مرده‏‌ریگِ پدر

***

گرفت دامنم آتش به واپسین ایام

چو برفروخت عراق از پى نبرد، آذر

چه گویم این که شدم صحنه نبردى شوم

که جز هلاک و تباهى نداد هیچ ثمر

نعوذ بالله‏ از آن فاجعات خرمشهر

که شد پدید ز جِیش عراقى از بربر

ز بس که شاهد کشتار بودم از هر سو،

ز بس که ناظر پیکار بودم از هر در،

ز بس که در بر من لخته لخته شد کشتى

ز بس که در بر من قطعه قطعه شد پیکر

نماند تاب و توانم چو پیکر مجروح

نماند شور و نشاطم چو خاطر مضطر

هم از پیامدِ آشوب، دست آمریکا

برآمد از سر کین زآستین جنگ به در

گسیل داشت گران ناوهاى کوه‌اندام

به سوى من که ز ایرانیان بکوبد سر

نیافت گرچه مجالى به اقتضاى زمان

که بود حافظ ایران‏‌زمین، مِهین‏ داور

ولیک بر سر سیصد مسافر آتش راند

در آسمان و به زیر آوریدشان ز زبر

فغان و آه از این ماجراى زَهره‏‌گداز!

که با دریغ ز خلق جهان، گداخت جگر

دریغ و درد از این ارتکاب دهشت‏خیز!

که مهر و ماه بگریید از آن، چو یافت خبر

خداى برکند از بن، اساس این بیداد

که دستمایۀ شر است و پاىْ‏‌لغزِ بشر

خداى بشکند این طاق نُه‌رواق سپهر

به فرق فرقۀ آزارمندِ بدگوهر

در این جهان، منم القصه یافته پیوند

به مرز ایران، وینم هماره مد نظر

به کام دوست منم جاودانه گوهرخیز

به نام پارس منم در زمانه نام‌‏آور

تهران  شهریور ماه ۱۳۶۸

پی نوشت:

۱]. دریاى مازندران به نام «بحر قزوین» نیز خوانده شده است.

۲]. گزاره کردن: شرح دادن، بیان کردن، انجام دادن.

۳]. اشاره به ملى شدن صنعت نفت به رهبرى شادروان دکتر محمد مصدق است.

منبع: اطلاعات انلاین

27 اردیبهشت 1403

یافته های جدید و مرموز فیزیکدان‌ها!

  این موضوع نویدبخش یک پیشرفت بسیار مهم در فیزیک است. کار اصلی گلوبال‌ها نگه داشتن کوارک‌ها در محل‌شان و پایدار نگه داشتن اتم‌ها است. کوارک‌ها بلوک‌های سازنده پروتون‌ها و نوترون‌ها هستند. این کارکرد باعث می‌شود که گلوبال‌ها را بخشی از نیروی هسته‌ای «قوی» محسوب کنیم که یکی از چهار نیروی اساسی همراه با گرانش، […]

26 اردیبهشت 1403

چرا چربی بازو مهم است؟

به گزارش سلام نو آنطور که ایسنا نوشته است دانشمندان یونانی در مطالعه‌ای جدید، ارتباطی بین چربی بازو و کیفیت استخوان ستون فقرات کشف کرده‌اند. این یافته‌ها می‌تواند به روشی جدید برای پیش‌بینی و پیشگیری از شکستگی‌های ستون فقرات در افراد مسن منجر شود. پوکی استخوان، بیماری شایعی که باعث ضعیف شدن و شکننده شدن […]

26 اردیبهشت 1403

جنجالی که یک «موش مُرده» در ژاپن به پا کرد!

 یک شرکت تولید نان ژاپنی به خاطر پیدا شدن بقایای موش مرده در محصولات توزیع شده خود، بسته های نان را از بازار جمع کرد و عذرخواهی کرد.      به نقل از اسوشیتیدپرس، شرکت پاسکو پس پیدا شدن بقایای موش مرده در دو بسته نان حدود ۱۰۴ هزار بسته نان سفید را از قفسه […]