پیامدهای طوفان‌الاقصی برای رژیم‌ صهیونیستی
پیامدهای طوفان‌الاقصی برای رژیم‌ صهیونیستی

عملیات طوفان‌الاقصی را می‌توان بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و پرثمرترین عملیات علیه گروه‌های فلسطینی و کشور‌های عربی علیه رژیم‌صهیونیستی درطول ۷۵ سال اخیر دانست؛ عملیاتی که تاکنون به کشته شدن بیش از ۱۵۰۰ صهیونیست و اسیر شدن ۲۳۰ نفر و زخمی شدن ۵۵۰۰ نفر انجامیده است و این آمار با گذشت زمان نیز افزایش می‌یابد. یکی از […]

- پیامدهای طوفان‌الاقصی برای رژیم‌ صهیونیستی

عملیات طوفان‌الاقصی را می‌توان بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و پرثمرترین عملیات علیه گروه‌های فلسطینی و کشور‌های عربی علیه رژیم‌صهیونیستی درطول ۷۵ سال اخیر دانست؛ عملیاتی که تاکنون به کشته شدن بیش از ۱۵۰۰ صهیونیست و اسیر شدن ۲۳۰ نفر و زخمی شدن ۵۵۰۰ نفر انجامیده است و این آمار با گذشت زمان نیز افزایش می‌یابد. یکی از مولفه‌های اهمیت این عملیات، در تلفات گسترده صهیونیست‌ها نهفته است.

این موضوع با بررسی تلفات این رژیم در جنگ شش‌روزه (۱۹۶۷) که در آن نزدیک به ۸۰۰ نفر کشته و ۱۵ نفر اسیر و در جنگ سی‌وسه روزه (۲۰۰۶) که در آن ۱۲۰ نفر کشته و دو تن اسیر شدند، بهتر خود را نشان می‌دهد. بااین‌حال نباید اهمیت عملیات طوفان‌الاقصی را در همین موضوع خلاصه کرد، بلکه باید از زوایای گوناگون به این موضوع نگریست؛ چراکه این عملیات بر معادلات داخلی رژیم‌صهیونیستی و نوع کنشگری بازیگران منطقه‌ای تاثیر خواهد گذاشت و نظم منطقه‌ای و روند‌های موجود را تغییر خواهد داد.

همان‌گونه که کوبی مایکل، از تحلیلگران ارشد رژیم‌صهیونیستی نیز می‌نویسد: «حمله حماس نه‌تن‌ها غافلگیرکننده و درنتیجه شکست‌های عظیم اطلاعاتی و عملیاتی، بلکه دارای هزینه‌های بسیاری است که از آن چیزی که به‌نظر می‌رسد، فراتر است و برای سالیان متمادی در حافظه ملی اسرائیل خواهد ماند.» با این اوصاف می‌توان پیامد‌های اساسی عملیات طوفان‌الاقصی برای این رژیم را به این شکل مورد تحلیل و بررسی قرار داد:

نخست یکی از پیامد‌های اصلی و مهم جنگ طوفان‌الاقصی، متوقف شدن روند عادی‌سازی است. روند‌های منطقه‌ای که تا پیش از هفتم اکتبر به‌سمت نظم شبکه‌ای به محوریت ایالات‌متحده و با اولویت دادن مباحث ژئواکونومیک (در قالب کریدور‌ها و طرح‌های توسعه‌ای) و همگرایی بیش از پیش کشور‌های عربی با رژیم‌صهیونیستی پیش‌می‌رفت، اکنون دگرگون شده است. تا پیش از هفتم اکتبر، روابط کشور‌های عربی به‌طور عام و عربستان‌سعودی به‌طور خاص، با این رژیم روند صعودی گرفته بود و برخی گزارش‌ها از امکان عادی‌سازی عربستان با رژیم‌صهیونیستی تا ژانویه ۲۰۲۴ خبر می‌دادند.

درواقع ورود عربستان به پیمان ابراهیم و امکان پیوستن دیگر کشور‌های جهان عرب و جهان اسلام به این روند، نظم منطقه‌ای را به‌نفع رژیم‌صهیونیستی و ایالات‌متحده متحول می‌کرد. بااین‌حال جنگ طوفان‌الاقصی و خروش مردم در اقصی‌نقاط جهان اسلام، نه‌تن‌ها روند عادی‌سازی را متوقف کرد، بلکه زمینه‌های عادی‌سازی احتمالی کشور‌های عربی با رژیم‌صهیونیستی را در آینده با موانعی مواجه ساخت. سبعیت این رژیم علیه مردم نوار غزه و کل فلسطینیان و بازگشت فلسطین به مهم‌ترین مساله جهان اسلام، درکنار حمایت افکار عمومی جهان اسلام از فلسطین، عملا هزینه‌های عادی‌سازی را برای کشور‌های عربی و به‌ویژه عربستان‌سعودی که مدعی رهبری جهان اسلام است، بالا برده و روند عادی‌سازی روابط را حداقل تا کوتاه‌مدت متوقف کرده است. به سخن دیگر، طوفان‌الاقصی این مساله را مجددا مورد تاکید قرار داد که صلح در منطقه بدون حل مساله فلسطین تحت‌اشغال امکان‌پذیر نیست. 

دوم اینکه همواره قدرت اطلاعاتی و نظامی رژیم‌صهیونیستی که برگرفته از قدرت فناورانه آن است، یکی از موارد جلب‌نظر کشور‌های منطقه و فرامنطقه برای عادی‌سازی روابط و توسعه همکاری‌ها به‌حساب می‌آمد. کشور‌های منطقه (از ایران دوران پهلوی تا امارات متحده عربی) و فرا منطقه (هند و چین و دولت‌های اروپایی و آفریقایی)، همواره به این توانمندی رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان هدفی برای ارتقای روابط با تل‌آویو می‌نگریستند و همین دیپلماسی فناورانه و اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی، زمینه را برای کنشگری وسیع این رژیم در جهان فراهم می‌ساخت.

به سخن دیگر، تصویر و ایماژ شکست‌ناپذیری ارتش رژیم‌صهیونیستی و قدرت نظامی آن در اذهان دولتمردان، هم برای عادی‌سازی روابط با کشور‌های مختلف جهان و هم ادغام اسرائیل در نظم امنیتی و اقتصادی منطقه غرب آسیا و شکل‌گیری نظم خاورمیانه‌ای جدید با محوریت ایالات متحده، لازم است. اما طوفان‌الاقصی و ضربه جبران‌ناپذیر بر این بخش از قدرت رژیم‌صهیونیستی، عملا می‌تواند منجر به بازنگری رهبران دیگر کشور‌ها از این توانمندی رژیم شود و ادراک آن‌ها نسبت به آن را تغییر دهد. همان‌گونه که دیوید روزنبرگ، تحلیلگر روزنامه هاآرتص می‌گوید: «توانایی‌های اسرائیل و ظرفیت آن برای نوآوری بدون تغییر باقی می‌ماند، اما شهرت آن به‌عنوان به‌اصطلاح ملت استارتاپی تقریبا به‌طورقطع کاهش خواهد یافت و با نگرش انتقادی‌تری مواجه خواهد شد.» 

سوم اینکه حمله حماس به‌عنوان یک گروه غیردولتی و با توانایی محدود به رژیم‌صهیونیستی، عملا دکترین دفاعی و نظامی رژیم‌صهیونیستی را که بر چهار اصل ۱- بازدارندگی، ۲- هشدار اولیه، ۳- تصمیم‌گیری نظامی و پیروزی سریع و ۴- دفاع مدنی استوار است، زیرسوال برد. طبق این اصول «بازدارندگی» در اولین مرحله از عناصر دکترین دفاعی رژیم‌صهیونیستی قرار دارد. طبق این اصل این رژیم باید چنان قدرت بازدارندگی ایجاد کند که دشمنانش به فکر حمله، آن هم حمله همه‌جانبه به رژیم‌صهیونیستی نیفتند. بااین‌حال عملیات طوفان‌الاقصی و پیروزی کم‌نظیر آن، قدرت بازدارندگی این رژیم را در منطقه و حتی جهان زیرسوال برد. به سبب عدم تقارن بنیادی که بین رژیم‌صهیونیستی و گروهی همچون حماس وجود دارد، عملا برگرداندن قدرت بازدارندگی این رژیم کاری سخت و در برخی ابعاد نشدنی است. شاید فرموده رهبر انقلاب درخصوص «غیرقابل ترمیم بودن» تاثیر طوفان‌الاقصی بر رژیم‌صهیونیستی، به این حوزه بازمی‌گردد. دومین اصل «هشدار اولیه» است. طبق این اصل زمانی که بازدارندگی شکست خورد و دشمن خواهان حمله به اسرائیل شد، سازمان‌های اطلاعاتی باید به حاکمیت هشدار دهند. این اصل نیز در جنگ طوفان‌الاقصی، محقق نشد. غافلگیری راهبردی سازمان‌های اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی و عدم فهم درست از تحولات غزه، عملا به این نتیجه ختم شد که رژیم‌صهیونیستی برای حمله آماده نباشد. «تصمیم‌گیری نظامی» مربوط به توانایی بازداشتن دشمن از تداوم جنگ یا نابودی توانمندی‌های نظامی آن یا تضعیف میل و اراده روانی او برای انجام این کار اشاره می‌کند.

در عملیات طوفان‌الاقصی شاهدیم که علی‌رغم گذشت  حدود دو هفته از آغاز جنگ و حملات وحشیانه رژیم‌صهیونیستی به نوار غزه، اما گروه‌های مقاومت روزانه مناطقی از آن رژیم را با راکت و موشک مورد هدف قرار می‌دهند. چهارمین اصل اساسی در دکترین دفاعی و نظامی رژیم‌صهیونیستی «دفاع مدنی» است. این اصل به‌تازگی و در دو دهه اخیر به دکترین دفاعی و نظامی این رژیم اضافه شده که دلیل آن افزایش تهدید‌های نامتقارن از سوی گروه‌های فلسطینی است. مریدور و الدادی، از ژنرال‌های برجسته رژیم‌صهیونیستی در تعریف گسترده از اصل دفاع مدنی می‌گوید: «دفاع شامل تمام تلاش‌ها در سطح ملی برای حفاظت از جبهه داخلی است که به عرصه اصلی نبرد و به‌ویژه به دفاع از مردم و زیرساخت‌های استراتژیک مربوط می‌شود. حفاظت از خانه‌ها و همچنین تقویت پتانسیل بازدارندگی، افزایش فضای مانور دولت، احساس امنیت بیشتر و کاهش آسیب‌پذیری در زیرساخت‌های ملی است. علاوه‌بر این دفاع متوجه حفاظت از تاسیسات حساس، مراکز جمعیتی و اطلاعات رسمی است.» با عنایت به چنین تعریفی و اتفاق رخ‌داده در عملیات طوفان‌الاقصی که منجر به کشته شدن ۱۵۰۰ نفر، زخمی شدن ۶۰۰ نفر و اسارت ۲۲۰ نفر شده و همچنین شهرک‌های اطراف نوار غزه آسیب‌های فراوانی دیده و بعضا کاملا تخلیه شده‌اند و حتی به‌گفته سخنگوی ارتش رژیم‌صهیونیستی تقریبا نیم میلیون اسرائیلی از خانه‌های خود آواره شده‌اند، نشان می‌دهد که این اصل نیز در طوفان‌الاقصی خدشه‌دار شد و رهبران رژیم نتوانستند این اصول را به‌کارگیرند؛ بنابراین طوفان‌الاقصی و عملیات بی‌نظیر گروه‌های مقاومت علیه رژیم‌صهیونیستی، بر دکترین نظامی و دفاعی این رژیم و حتی ساختار‌های سیاسی و نظامی- امنیتی آن که نتوانستند در وهله اول بازدارندگی ایجاد کنند و در وهله دوم قادر به پیش‌بینی و دفاع از شهرک‌نشینان رژیم‌صهیونیستی نبودند نیز تاثیر خواهد گذاشت. 

چهارمین پیامد طوفان‌الاقصی این است که با این عملیات و ضربه شدید حماس به رژیم صهیونیستی، ادراک تهدید از سوی رهبران آن و مردمش افزایش یافته است. حمله حماس مجموعه مفروضاتی را که وضعیت موجود بین اسرائیل و غزه را در حدود دو دهه تعریف کرده بود، تغییر داد؛ به‌طوری‌که صهیونیست‌ها علی‌رغم واهمه از جنگ چندجبهه‌ای و اندیشیدن به آن، اما عمده تمرکزشان را بر جبهه شمال قرار می‌دادند. با تحولات رخ‌داده به‌نظر می‌رسد راهبرد‌های رژیم‌صهیونیستی و دکترین نظامی آن نیز با تغییراتی مواجه شود و عملا از طوفان‌الاقصی به این‌سو نگاه ویژه‌ای به نوار غزه و تحولات آن داشته باشند. از سوی دیگر یکی از اصلی‌ترین راهبرد تبلیغاتی رژیم‌صهیونیستی برای جلب‌نظر جوامع یهودی این بوده که «اسرائیل امن‌ترین مکان برای یهودیان است»، درحالی‌که با تحولات رخ‌داده و کشته شدن شمار بسیار زیادی از یهودیان، چنین ادعایی زیرسوال رفته و عملا «اسرائیل به ناامن‌ترین جا برای یهودیان تبدیل شده است.» این مساله برای رژیم‌صهیونیستی که خواهان پذیرش یهودیان و ممانعت از مهاجرت معکوس آنان است، چالش‌های عدیده‌ای از بُعد جمعیتی به‌وجود خواهد آورد و ادراک تهدید رهبران اسرائیل از به هم خوردن نسبت جمعیتی را که از آن به «بمب ساعتی» نام می‌برند، تشدید خواهد کرد. 

پنجمین پیامد را باید به معطوف به مباحث درونی اسرائیل دانست. تا قبل از عملیات طوفان‌الاقصی، رژیم‌صهیونیستی در وضعیت دوقطبی شدیدی قرار داشت و عملا ۴۰ هفته درگیر اعتراضات مردمی بود و به‌نوعی بن‌بستی در روند سیاسی رژیم‌صهیونیستی به وجود آمده بود. بااین‌حال با عملیات طوفان‌الاقصی اعتراضات پایان گرفت و رهبران احزاب به تشکیل «کابینه اضطراری» رضایت داده‌اند. این مساله شاید در نگاه نخست به‌عنوان بهبود شرایط داخلی رژیم‌صهیونیستی تعبیر شود، اما با توجه به شکاف‌های عمیق داخلی و جمعیتی رژیم چنین هم‌بستگی بلندمدت نخواهد بود و با پایان جنگ احتمال، اوج گرفتن اختلافات بسیار زیاد است حتی درحال‌حاضر که رژیم‌صهیونیستی خود را در وضعیت جنگی می‌بیند، تنش‌ها درخصوص اسیران در بند حماس و همچنین بی‌خانمانی عده کثیری از شهرک‌نشین‌ها و… شدت گرفته است. 

ششمین نکته به امکان تغییر و تحولات در ارکان نظامی، سیاسی و اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی بازمی‌گردد. بی‌شک شرایط جنگی و جو روانی کنونی از پرداختن به مباحثی همچون «متهمان چه کسانی هستند؟» ممانعت می‌ورزد، اما ممکن است که پس از فروکش کردن تحولات، چنین مباحثی به موضوعی داغ در این رژیم تبدیل شود. چنین شرایطی در جنگ یوم‌کیپور (۱۹۷۳) نیز مطرح شد و «کمیسیون آگرانات» برای بررسی ناکامی‌های نیرو‌های دفاعی رژیم‌صهیونیستی در آن جنگ تشکیل شد که درنهایت منجر به برکناری چهار افسر ارشد، ازجمله رئیس امان (اطلاعات نظامی اسرائیل)، استعفای دولت گلدا مائیر و اعتراضات گسترده شد. چنین مساله‌ای می‌تواند برای نتانیاهو و رهبران نظامی و امنیتی رژیم‌صهیونیستی نیز رخ دهد و عملا منجر به تنش‌های درونی شود حتی چنین موضوعاتی درحال‌حاضر در جامعه رژیم‌صهیونیستی در جریان است، به‌طور مثال آلون پینکاس ستون‌نویس روزنامه هاآرتص در یادداشتی با متهم کردن نتانیاهو نوشت: «نتانیاهو باید الان کنار برود، نه بعد از جنگ.» حتی در نظرسنجی‌های صورت‌گرفته، اکثریت صهیونیست‌ها معتقدند که نتانیاهو مقصر این شکست بوده و بیش از نیمی از آن‌ها (۵۶ درصد) خواهان استعفای او هستند. براساس دیگر نظرسنجی‌ها محبوبیت حزب نتانیاهو (لیکود) به‌شدت پایین آمده و از ۳۲ کرسی به ۱۹ کرسی تنزل پیدا کرده است. طبق یک نظرسنجی دیگر تنها ۲۱ درصد از پاسخ‌دهندگان معتقدند که نتانیاهو باید پس از جنگ به‌عنوان نخست‌وزیر باقی بماند. به سخن دیگر تا چند سال پیش به‌واسطه محبوبیت نتانیاهو در سرزمین‌های اشغالی از او به «آقای امنیت» و «آقای اقتصاد» نام می‌بردند، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، عملیات طوفان‌الاقصی آغازی بر پایان نتانیاهو و حزب لیکود خواهد بود و عملا او را از صحنه سیاست همچون دیگر رهبران رژیم‌صهیونیستی مثل موشه دایان و شارون حذف خواهد کرد. 

هفتمین مساله و یکی از مباحث اصلی و تاثیرگذار در جنگ طوفان‌الاقصی و تحولات داخلی رژیم‌صهیونیستی، مساله اسیرانی است که تعدادشان را تا ۲۳۰ نفر اعلام کرده‌اند. افکار عمومی رژیم‌صهیونیستی به تلفات انسانی و وجود اسیر در دست نیرو‌های مقاومت به‌شدت حساس است که چنین امری محدودیت‌های عملیاتی رژیم‌صهیونیستی را برای مقابله با حماس، افزایش می‌دهد. ۱۷ سال پیش یک سرباز صهیونیستی به نام گیلعاد شالیط در حمله حماس به خاک اسرائیل دستگیر شد و درنهایت رژیم مجبور شد او را با بیش از هزار اسیر فلسطینی، مبادله کند که چنین امری منجر به اختلافات سیاسی در رژیم‌صهیونیستی شد. حال در بحبوحه جنگ، نزدیک به ۲۳۰ نفر که برخی از آن‌ها دارای پست‌های سازمانی بالایی هستند، در اختیار حماس قرارگرفته‌اند. چنین عاملی بی‌شک هم در جریان جنگ و هم پس از جنگ، چالش‌ها و محدودیت‌هایی را برای رژیم به وجود خواهد آورد. اما نکته‌ای که باید به آن توجه شود و می‌تواند حائز اهمیت باشد، دوگانه شکل‌گرفته در سرزمین‌های اشغالی است؛ از یک‌سو خانواده‌های اسیران و عده کثیری از مردم خواهان مذاکرات و دادن هرگونه امتیاز به حماس برای آزادی زندانیان هستند و در مقابل عده‌ای دیگر به دنبال «مشت آهنین» بر ضد حماس حتی به قیمت کشته شدن اسیران هستند. چنین دوگانه‌ای با گذر زمان و امکان کشته شدن اسیران صهیونیستی به دست خود صهیونیست‌ها، تشدید خواهد شد. 

هشتمین مساله و شاید بنیادی‌ترین موضوع درخصوص جنگ برای رژیم صهیونیستی، این است که «گام بعدی در غزه چیست؟» و «با غزه چه باید کرد»؟ تا پیش از طوفان‌الاقصی، علی‌رغم اقدامات ددمنشانه صهیونیست‌ها علیه نوار غزه، اما نوعی نظم نانوشته در سرزمین‌های اشغالی حاکم بود و این نظم به مدت نزدیک به دو دهه ادامه داشت. اما با عملیات طوفان‌الاقصی، چنین نظمی فروپاشید و نوار غزه به یکی از تهدید‌های اساسی و بنیادین رژیم تبدیل شد. همین امر سبب شده است که هرکدام از سناریو‌های منطقی آینده نوار غزه، تبعات قابل‌توجه برای رژیم‌صهیونیستی داشته باشد. به سخن دیگر جنگ طوفان‌الاقصی، رژیم را به «بن‌بست راهبردی» در غزه کشانده است که در آن «ترمیم‌ناپذیری» بیشترین جلوه را دارد. نابودی کامل حماس که برخی از رهبران رژیم سخن از آن می‌کنند یا مذاکره با آن، هر دو شکستی برای رژیم‌صهیونیستی است چراکه رهبران اسرائیل، «هیچ گزینه منطقی برای آینده نوار غزه متصور نیستند.» 

نهمین پیامد نیز این است که رژیم‌صهیونیستی از زمان عقب‌نشینی از غزه در سال ۲۰۰۵، میلیارد‌ها دلار صرف تامین امنیت مرز‌ها کرده تا هرگونه تردد سلاح و موشک به سمت غزه را دقیقا زیر نظر داشته باشد. همچنین این رژیم صد‌ها میلیون دلار برای ساخت سیستم مرزی هوشمند برخوردار از سنسور‌ها و دیواره‌های هوشمند زیرزمینی هزینه کرده که در سال ۲۰۲۱ نصب و راه‌اندازی آن‌ها به پایان رسید. بااین‌حال حمله طوفان‌الاقصی و عبور نزدیک به دو هزار فلسطینی به سرزمین‌های اشغالی، کارایی چنین فناوری‌هایی را زیر سوال برد و عملا انگاره رخنه‌ناپذیری به رژیم‌صهیونیستی را در اذهان خدشه‌دار کرد. چنین امری می‌تواند برای فلسطینیان کرانه باختری یا فلسطینیانی که در همسایگی رژیم سکونت دارند، الهام‌بخش باشد. 

دهمین مساله مربوط به افت شاخص‌های اقتصادی رژیم‌صهیونیستی است. از زمان آغاز جنگ، ارزش پول رژیم (شکل) کاهش کم‌سابقه‌ای داشته است و هر دلار به چهار شکل رسیده است. افزون بر این، کاهش شدید سرمایه‌گذاری خارجی به‌ویژه در بخش فناوری پیشرفته که ارکان اقتصادی-دیپلماسی اسرائیل به‌حساب می‌آید و همچنین کاهش ارزش سهام شرکت‌هایی همچون اینتل و دیگر شرکت‌های معروف جهان که در رژیم‌صهیونیستی حضور دارند، از دیگر تبعات جنگ طوفان‌الاقصی است. افزون بر این، نتانیاهو در ژوئن ۲۰۲۳ بیان کرد که اینتل قصد دارد ۲۵ میلیارد دلار برای احداث کارخانه جدید در شهر جنوبی کریات گات در ۴۲ کیلومتری غزه هزینه کند. اما با آغاز عملیات طوفان‌الاقصی و گسترش آن به شهرک‌های رژیم، امکان پیگیری چنین پروژه‌هایی با ابهاماتی مواجه است. گذشته از این، هزینه‌های حاصل از نبرد‌های طولانی‌مدت که در نتیجه فراخوان بیش از ۳۶۰ هزار نیروی ذخیره و همچنین تعطیلی گسترده در رژیم‌صهیونیستی به‌ویژه در شمال و جنوب این رژیم و همچنین افزایش احتمالی بودجه دفاعی پس از جنگ صورت خواهد گرفت، اقتصاد این رژیم را با چالش‌هایی روبه‌رو خواهد کرد. افزون بر این با آغاز جنگ، شرکت «شورون» اعلام کرد که میدان گاز طبیعی «تامار» که یکی از مهم‌ترین منابع گاز مورد استفاده برای تولید و صادرات برق در شهرک‌های صهیونیست‌نشین است را تعطیل کرد. تعطیلی این میدان تا امروز از ترس اینکه مقاومت آن را هدف قرار دهد، به توقف صادرات گاز رژیم‌صهیونیستی به مصر و اردن و افزایش فشار بر بازار گاز اروپا شده است. افزون بر این، صنعت گردشگری رژیم که در سال ۲۰۲۲، پنج میلیارد دلار آورده اقتصادی داشت تا مدت زمان نامشخصی با افت شدیدی روبه‌رو خواهد شد. کانال ۱۲ رژیم‌صهیونیستی در همین خصوص اعلام کرد که «سه هفته جنگ با غزه برای اسرائیل ۳۰ میلیارد شکل (واحد پول رژیم‌صهیونیستی) هزینه داشته است.» در صورت گسترش جنگ و وقوع انتفاضه و ناآرامی در بخش عربی جامعه صهیونیستی، این وضعیت وخیم‌تر خواهد شد. 

یازدهمین نکته نیز، بازگشت مساله فلسطین به مساله اول جهان است. رژیم‌صهیونیستی همواره سعی کرده است، مساله فلسطین را از دستور کار روند‌های جهانی حذف کند و با نادیده گرفتن آن، اولا اهداف کلان خود را پیش برد و ثانیا مانع از خدشه‌دار شدن مشروعیتش شود. بااین‌حال، طوفان‌الاقصی، عملا انگاره حذف فلسطین را که به نوعی تمامی رهبران اسرائیل در پی آن بوده‌اند، از بین برد. چنین امری به‌ویژه در منطقه غرب آسیا بیشتر خود را نشان خواهد داد. طبق آخرین نظرسنجی‌ها، بیش از ۸۸ درصد مردم جهان عرب، رژیم‌صهیونیستی را دشمن خود قلمداد می‌کنند و حاضر به پذیرش آن نیستند. علاوه‌بر کشور‌های غرب آسیا، اقدامات وحشیانه اسرائیل در قبال فلسطینیان و بروز اعتراضات گسترده مردمی در سرتاسر جهان منجر به قطع روابط سیاسی یا کاهش مراودات دیپلماتیک با این رژیم شده است. در واقع طوفان‌الاقصی عملا مقبولیت رژیم‌صهیونیستی را بیش‌ازپیش خدشه‌دار کرده و مشروعیت آن را در مجامع بین‌المللی زیر سوال برده است که چنین امری علاوه‌بر تبعات راهبردی در منطقه غرب آسیا، ضربه کاری بر قدرت نرم این رژیم به‌حساب می‌آید و بر روابط خارجی صهیونیست‌ها تاثیر می‌گذارد. 

دوازدهمین نکته در این است که طوفان‌الاقصی، راهبرد آمریکا در قبال غرب آسیا را با چالش‌هایی رو‌به‌رو خواهد ساخت. آمریکا که به دنبال گذر از جنگ‌های خاورمیانه‌ای بود و سعی داشت با «شبکه‌سازی منطقه‌ای» عملا راهبرد موازنه فراساحلی خود را در غرب آسیا عملیاتی کند، با وقوع چنین جنگی و تحت حمله قرار گرفتن مهم‌ترین شریک استراتژیکش، مجبور به تفکر بیشتر در این خصوص شد. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن در ۲۹ سپتامبر (هشت روز پیش از آغاز طوفان‌الاقصی)، در فستیوال آتلانتیک بیان کرد که «خاورمیانه امروز ساکت‌تر از دو دهه گذشته است» و واشنگتن اکنون می‌تواند تمرکز خود را بر درگیری اوکراین و مهار رشد چین در آسیا و اقیانوسیه قرار دهد. چنین برداشتی از منطقه، عملا با عملیات طوفان‌الاقصی که روند‌های منطقه‌ای را تغییر خواهد داد و ایده‌های ایالات‌متحده برای کشاندن منطقه از مباحث ژئوپلیتیک به ژئواکونومیک که در کریدور هند-خاورمیانه-اتحادیه اروپا (IMEC) و I۲U۲ نمود یافته است را با چالش‌هایی مواجه خواهد کرد. رونن زولون در همین خصوص می‌گوید: «حمله تکان‌دهنده حماس به اسرائیل، آغاز و پایانی را برای خاورمیانه رقم زده است. چیزی که تقریبا به‌طور اجتناب‌ناپذیر آغاز شده است، جنگ بعدی است. جنگی که در مسیر و نتیجه خود خونین، پرهزینه و به‌شدت غیرقابل‌پیش‌بینی خواهد بود. اما آنچه به پایان رسیده، این توهم است که ایالات‌متحده می‌تواند خود را از منطقه‌ای که در نیم‌قرن گذشته بر دستور کار امنیت ملی آمریکا مسلط بوده است، خارج کند.» 

کوتاه‌سخن اینکه عملیات طوفان‌الاقصی، رژیم‌صهیونیستی را با انتخاب‌های بسیار سختی مواجه کرده است؛ به‌گونه‌ای که رهبران رژیم‌صهیونیستی باید همزمان بازدارندگی خود را علیه حماس و دیگر دشمنانش برقرار سازند و درعین‌حال از گسترش خشونت به کرانه باختری جلوگیری کنند و از مشروعیت دیپلماتیک‌شان محافظت کنند و وضعیت گروگان‌گیری را مدیریت کنند که عملا انجام برخی از این موارد می‌تواند به ضرر دیگری تمام شود و بحران‌های جدیدی شکل گیرد و امنیت ملی این رژیم را تحت تاثیر قرار دهد. عملیات طوفان‌الاقصی، این گزاره را که تسلیحات و قدرت نظامی -امنیتی رژیم‌صهیونیستی، امنیت و صلح ایجاد نخواهد کرد را مجددا مطرح ساخت. طوفان‌الاقصی نشان داد که اسرائیل به سبب ماهیت مصنوعی و تحمیلی که دارد با چالش‌های متعددی روبه‌رو است و عملا این چالش‌ها با قدرت نظامی رفع نمی‌شود. این مساله هم برای رژیم‌صهیونیستی و هم برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای که معتقد به پایان درگیری‌ها و ورود غرب آسیا به دوران صلح بودند، حائز اهمیت است؛ بنابراین همان‌گونه که مورد بررسی قرار گرفت، طوفان‌الاقصی پیامد‌های بسیاری در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی برای رژیم خواهد داشت و امنیت ملی آن را در تمامی ابعاد با خطراتی مواجه خواهد کرد. همان‌طور که جاناتان کانریکس، سخنگوی سابق ارتش رژیم‌صهیونیستی می‌گوید: «بعد از طوفان‌الاقصی، همه‌چیز در اسرائیل تغییر خواهد کرد.» 

منبع: فرهیختگان

+