اوایل سال ۸۶ که رئیس پلیس سیرجان بودم، چند مرد نقابدار مسلح به سلاح‌های کلاشینکف و کلت به بانک ملی شعبه مرکزی شهرستان سیرجان یورش بردند و با چند شلیک رعب‌آور در داخل بانک، رئیس و کارمندان شعبه را وادار به تحویل کل موجودی بانک یعنی مبلغی در حدود ۱۰۰ میلیون تومان به سارقی نقابدار […]

 اوایل سال ۸۶ که رئیس پلیس سیرجان بودم، چند مرد نقابدار مسلح به سلاح‌های کلاشینکف و کلت به بانک ملی شعبه مرکزی شهرستان سیرجان یورش بردند و با چند شلیک رعب‌آور در داخل بانک، رئیس و کارمندان شعبه را وادار به تحویل کل موجودی بانک یعنی مبلغی در حدود ۱۰۰ میلیون تومان به سارقی نقابدار از اعضای خود کردند. سارقان پس از خروج از بانک در شعبه را با قفل دستی بزرگی قفل کردند و مستانه سوار بر پژوی تندروی خود، محل را به مقصد نامعلومی ترک کردند.

 

در جریان سرقت، خوشبختانه کسی کشته یا مجروح نشد. تحقیقات پلیسی برای شناسایی هویت سارقان ناشناس شروع شد. نبود دوربین مداربسته و نگهبان مسلح، بانک را برای سارقان به بهشتی پر از پول تبدیل کرده بود. پوکه فشنگ‌های شلیک شده در بانک پیدا نشد! ظاهرا سارقان پوکه‌ها را با خود برده بودند که این اقدام از حرفه‌ای بودن آنها حکایت می‌کرد که کوشیده بودند با بردن پوکه‌ها، ردی از خود به‌جا نگذارند.

 

به همکارانم دستور پیگیری پرونده را دادم و پرونده سرقت مسلحانه بانک ملی در دست پیگیری بود که خبر سرقت مسلحانه بانک دیگری در سیرجان ما را غافلگیر کرد. سرنشینان نقابدار یک دستگاه زانتیای نقره‌ای و یک دستگاه موتورسیکلت تندرو در کمتر از چند دقیقه به‌طور برق‌آسا، بانک دیگری را مورد دستبرد قرار داده بودند‌. براساس اظهارات شاهدان عینی، فرد موتورسوار به صورت مسلحانه در جلوی در بانک، نقش مامور محافظ را ایفا کرده تا از ورود افراد مزاحم احتمالی جلوگیری کند. یک نفر نیز پس از هر شلیک، مسئولیت جمع‌آوری پوکه‌ها را به‌عهده داشته. در این سرقت اما سرنخ خوبی به دست ماموران افتاد. شماره پلاک خودروی سارقان توسط عابران به دست پلیس رسید اما پس از استعلام معلوم شد خودروی زانتیا متعلق به شهروندی بوده که روز گذشته موردسرقت قرارگرفته است. شواهد از حرفه‌ای بودن سارقان مسلح و دشواری کار ما حکایت داشت. پس از سرقت‌های بانک، چند فروشگاه بزرگ و چند پمپ بنزین مورد دستبرد سارقان مسلح قرار گرفت که در تمام آنها از سلاح کلاشینکف، کلت و همچنین خودروهای مسروقه که از شهرهای بردسیر و شهر بابک سرقت شده بود، استفاده شد.

 

اغلب خودروهای سرقتی چند روز پس از عملیات سرقت مسلحانه در بیابان‌های اطراف سیرجان رها می‌شد. در جریان سرقت‌های آخر چند نفر از شهروندان بر اثر شلیک مردان نقابدار مجروح شده که با اقدام پزشکی از مرگ نجات پیدا کردند.

 

با توجه به سرقت چند فقره گوشی موبایل شهروندان توسط سارقان، ردیابی سریال گوشی‌های سرقتی، کور سوی امیدی برای‌مان بود تا از این طریق سرنخی از دزدان ناشناس به دست بیاوریم اما پس از پیگیری امید به یأس تبدیل شد و به بن‌بست خوردیم. سارقان حرفه‌ای بودند و گوشی‌های سرقتی را مورد استفاده قرار ندادند. باند سارقان که با سازماندهی منسجم و با برنامه عمل می‌کردند از حساسیت و تلاش ما برای به دام انداختن‌شان آگاه بودند. سارقان در یکی از سرقت‌ها جسارت خود را به نمایش گذاشتند. در بین حدود ۱۰۰ بانک شهرستان، دقیقا بانکی را انتخاب کردند که دوربین مداربسته و نگهبان مسلح داشت!

 

سارقان مسلح در لحظه تعویض پست نگهبان مسلح و در حضور خودروی گشت کلانتری که در مجاورت بانک توقف کرده بود به راننده و سرنشین خودروی کلانتری تیراندازی و همچنین نگهبان مسلح را مجروح و سپس خلع سلاح کردند. ماموران تیرخورده و مجروح در خون خود غلتان بودند که سارقان نقابدار بانک موردنظر را سرقت کردند و بیش از ۱۲۰میلیون تومان وجه نقد وهمچنین مهرهای بانک را در خودروی مسروقه خود انداختند و پیش از ترک بانک توسط سارقان مسلح، یکی از آنان دقت تیراندازی خود را با هدف قراردادن دوربین‌های بانک به رخ تماشاچیان وحشت‌زده کشید. با توجه به ادامه سرقت‌های مسلحانه و ایجاد ناامنی در شهرستان سیرجان، تیم ویژه ۱۵نفره‌ای متشکل از ماموران کارکشته اداره آگاهی، موادمخدر و اطلاعات تشکیل دادم و به آنها گفتم فقط برای دستگیری سارقان کار کنید. در اقدام اول پرونده سارقان مسلح سابقه‌دار سیرجان و شهرهای اطراف مورد بازبینی قرار گرفت تا اقدامات حاضر آنان به صورت نامحسوس مورد رصد قرار گیرد. چند نفر مامور مخفی مسلح به‌عنوان مراقب در بانک‌هایی که احتمال سرقت از آنان متصور بود، قرار دادم و امید داشتم اقداماتم به دستگیری سارقان منجر شود.

 

براساس اظهارات شاهدان عینی، ویژگی‌های ظاهری سارقان شامل سن، قد، چهره و اندام آنان ترسیم شد. با تحقیقات مخفیانه، مخفیگاه دو مظنون در ۲۰کیلومتری سیرجان و همچنین سه همدست آنان شناسایی شد. با اقدامات فنی مطمئن شدیم، سرقت‌های مسلحانه سیرجان کار باند اسماعیل و محمد معروف به «عقرب‌های زرد» است. پس از گذشت دو سال از ارتکاب اولین سرقت عقرب‌های زرد؛ در سحرگاه یک روز بهاری در عملیاتی هماهنگ، سه نقطه از مخفیگاه‌های عقرب‌های زرد به محاصره ماموران در آمد و شش نفر از سارقان مسلح در خواب دستگیر شدند. 

 

در بازرسی از مخفیگاه آنها تعداد زیادی سلاح و مهمات، پول نقد، مهرهای بانکی و… به دست آمد .سارقان در بازجویی‌های انجام شده توسط کارآگاهان آگاهی به ارتکاب بیش از ۳۰فقره سرقت مسلحانه در شهر سیرجان و شهربابک اعتراف کردند. سرقت‌های آخر عقرب‌های زرد به حدی برق آسا انجام می‌شد که طول زمان آن به کمتر از دو دقیقه می‌رسید؛ عقرب‌ها در بازجویی‌ها ادعا کردند پیش از هر سرقت، آن را در مخفیگاه خارج از شهرشان تمرین و شبیه‌سازی می‌کرده‌اند.

 

با تکمیل پرونده سارقان مسلح سیرجان، حکم اعدام محمد و اسماعیل در دادگاه صادر شد تا طناب دار آخرین پلان زندگی‌شان باشد. سحرگاه یکم دی ۸۸، متن حکم اعدام محکومان از طریق بلندگو برای مردم خوانده شد اما ظاهرا عقرب‌ها و همدستانش قصد پذیرش مرگ را نداشتند. سارقان مسلح در پای‌دار خانواده و رفقای‌شان را به خودداری و پرهیز ‌‌از گریه و زاری توصیه می‌کردند و شروع به فحاشی کردند.

 

اندکی پس از خالی‌شدن زیر پای محکومان اعدامی، سیل وابستگان عقرب‌ها به صف ماموران یورش بردند. شلیک تیرهای‌هوایی و گاز اشک‌آور مانع پیشروی مهاجمان خشمگین نشد. طناب اعدام را از گردن اعدامیان پاره کردند و با انتقال آنان به خودروهای تندرو، فراری دادند. با ربودن اعدامیان، دوباره با بسیج نیروهای امنیتی عقرب‌های زرد عصر همان روز در روستای اکبرآباد سیرجان دستگیر شدند و پس از بازجویی برای اجرای حکم اعدام در ملأعام به پای چوبه‌دار برده شدند.

 

این‌بار نیز وابستگان عقرب‌ها به سمت خودروی حامل اعدامیان حمله کردند که مقاومت ماموران، کار را به درگیری مسلحانه کشاند. زندانیان شبانه به زندان کرمان منتقل شدند و همان‌جا حکم اعدام اجرا شد تا پرونده پیچیده سرقت‌های مسلحانه برای همیشه بسته شود.

 

خاطره سرهنگ کارآگاه هوشنگ پوررضاقلی، رئیس پلیس اسبق آگاهی کرمان است که آن را روایت کرده است.

رکنا

+