«تابناک با تو» – اگر نه گفتن به دیگران یا صحبت از نیازهایتان برایتان دشوار است، شاید وقتش رسیده خودتان را در اولویت بگذارید. تلاش مداوم برای راضی نگه داشتن دیگران شاید در نگاه اول ویژگی منفیای به نظر نرسد. ممکن است صرفاً اینطور به نظر برسد که کمی بیش از حد مؤدب هستید و […]
«تابناک با تو» – اگر نه گفتن به دیگران یا صحبت از نیازهایتان برایتان دشوار است، شاید وقتش رسیده خودتان را در اولویت بگذارید.
تلاش مداوم برای راضی نگه داشتن دیگران شاید در نگاه اول ویژگی منفیای به نظر نرسد. ممکن است صرفاً اینطور به نظر برسد که کمی بیش از حد مؤدب هستید و به هیچکس نه نمیگویید.
اما روانشناسان میگویند کسانی که دائماً در تلاش اند تا همه را از خود راضی نگه دارند ممکن است به سلامت روانی خود صدمه بزنند. این رفتار میتواند به قدری ناخودآگاه و خود به خودی باشد که شاید حتی خودتان متوجه نباشید که شما یکی از همین دست افراد هستید.
سلنا گومز، خوانندهی مشهور یک بار فاش کرد که او هم همیشه سعی میکرد دیگران را از خود راضی نگه دارد تا اینکه بعد از یک اتفاق مهم بالاخره این رفتار را کنار گذاشت.
به گفتهی روانشناسان، کسانی که همیشه سعی بر راضی نگه داشتن دیگران دارند، افراد مهربان و بامحبتی هستند، به همین دلیل، این رفتار در ظاهر ویژگی مشکل سازی به نظر نمیرسد. ممکن است اینطور به نظر برسد که شما فردی دوست داشتنی با قلبی بزرگ هستید. اما راضی نگه داشتن دائمی دیگران، بی هزینه نیست، امری که معمولاً برای خود فرد رخ میدهد.
نشانههایی که میگوید شما همیشه سعی میکنید همه را از خودتان راضی نگه دارید
کسانی که تلاشی دائمی برای راضی نگه داشتن دیگران دارند، به چند دسته تقسیم میشوند. رایجترین نوع، «بله گوها» هستند و برخی از آنها هم بیشتر مثل یک پرستار و مراقب اند و همیشه درگیر نیازهای دیگران اند. یعضی از این افراد هم نوعی «آفتاب پرست» اند، به این معنی که احساسات خودشان را نادیده میگیرند تا از سوی دیگران پذیرفته شوند.
جدا از رایجترین نشانهی این ویژگی شخصیتی که نه نگفتن به هیچ یک از ایده ها، برنامهها و خواستههای دیگران است، به گفتهی روانشناسان، بسیاری از کسانی که تلاش بر راضی نگه داشتن دیگران دارند، هرگز نیازها یا ایدههای خود را بیان نمیکنند.
– چه در محل کار، چه در خانه و چه با دوستان یا در رابطه عاطفی.
این دست افراد ذاتاً جسور نیستند، همیشه موافق به نظر میرسند و گویی از انجام هر چه که دیگران بخواهند، خوشحال اند. به علاوه، بسیاری از اوقات افراد آسان گیری به نظر میرسند. اما چیزی که در عمل رخ میدهد این است که آنها دیگران را به خود ارجح میدانند (اگر اصلاً به خودشان توجهی داشته باشند) و در نتیجه، به طور کلی ارزش خودشان را پایین میآورند.
به این هم دقت کنید که آیا بیشتر از نه گفتن، عذرخواهی میکنید یا خیر. برای کسانی که همیشه سعی میکنند دیگران را راضی نگه دارند، عذرخواهی کردن کار راحتی است، اما از کلمهی «نه» به ندرت در دایرهی لغات خود استفاده میکنند. ممکن است حتی وقتهایی که لزومی ندارد هم رفتار دیگران را توجیه کنید.
دودلی مزمن هم میتواند نشانهی این باشد که شما به شنیدن خواستهها و نیازهای خودتان عادت ندارید، چون تمام تمرکزتان را روی دیگران گذاشته اید.
منشأ این رفتار چیست؟
این رفتار به احتمال زیاد یک ذهنیت طرحوارهای ناخودآگاه است که بر اثر تجربیاتی از گذشته تان (نه همیشه، اما در اغلب موارد در دوران کودکی)، به شکل یک مکانیسم مقابلهای در شما به وجود آمده است.
روانشناسان میگویند بزرگ شدن در خانواده یا تجربهی رابطه عاطفیای که در آن اطاعت کردن، موافق بودن و حفظ آرامش محیط، زندگی را راحتتر میکرده، میتواند باعث شود که فرد این الگو را در دوران بزرگسالی یا در روابط عاطفی بعدی خود هم ادامه دهد. ما وقتی رفتار امن یا محافظت کنندهای را یاد میگیریم، اغلب دل مان میخواهد که آن را دائماً تکرار کنیم.
داشتن والدین سلطه گری که نیازها و عقاید آنها مهمتر از مال فرزندان شان به نظر میرسیده، میتواند فرد را بعداً در زندگی دچار مشکل کند.
در موارد شدیدتر، ممکن است فرد تنها زمانی عشق یا تأیید دریافت کرده باشد که به نیازها و خواستههای دیگران را برآورده کرده، به همین دلیل یاد گرفته که با این رفتار احساس تأیید شدن کند و تصور میکند که همیشه باید به دیگران خدمت کند.
اگر سیستم اعتقادی شما با این چنین تجربهای شکل گرفته باشد عشق، توجه و امنیت برای شما تبدیل به چیزی مشروط میشود و بی توجهی به نیازهای خودتان در شما نهادینه میشود.
این رفتار در دراز مدت چه آسیبهایی دارد؟
کسانی که سعی میکنند دائماً دیگران را راضی نگه دارند، به ندرت مشکلات و نگرانی هایشان را با دیگران در میان میگذارند. چون از نظر این افراد خودشان هیچ حقی ندارند، دل شان نمیخواهد کسی را ناراحت کنند و از طرز شدن و تأیید نشدن میترسند.
سرکوب احساسات منجر به مشکلات روانی و جسمی میشود، از جمله اضطراب طولانی مدت، افسردگی و داشتن واکنشهایی نامناسب بر پایهی ترس.
راضی کردن دیگران پیش از خود، این ذهنیت را در فرد نهادینه میکند که بی ارزش یا دوست نداشتنی است.
اگر در روابط تان با دیگران هرگز حد و مرزی نداشته باشید، این امر میتواند باعث شود که احساس منزوی بودن و درک نشدن کنید. شما به دیگران این اجازه را میدهید که شما را لگدمال کنند، اما در اعماق وجودتان رنجیده خاطرید و احساس میکنید پذیرفته نشده اید، دخورید و شنیده نشده اید.
در عین حال، از آجایی که دیگران نمیدانند که شما واقعاً که هستید و چه نیازهایی دارید، آنها نمیدانند چه چیزی شما را ناراحت کرد.
برخی هم ممکن است دغدغهی پذیرفته نشدن پیدا کنند. آنها تمام تمرکز خود را روی احساس دیگران میگذارند و توانایی رسیدگی به احساسات خود یا حتی باخبر شدن از آنها را از دست میدهند.
این رفتار میتواند شما را به طور ناخودآگاه جذب افرادی کند که توجه چندانی به نیازهای شما ندارند، چون شما به این الگو عادت کرده اید و با هر شرایطی غیر از آن احساس غریبگی میکنید.
در برخی موارد، کسانی که همیشه تلاش بر راضی نگه داشتن همه دارد، برای آنکه با احساسات درونی خود – به تصور خودشان – «باری بر دوش دیگران نگذارند»، سعی میکنند از روشهایی برای مواجهه با احساسات خود استفاده کنند که برایشان مضر و آسیب زا است، مانند درگیر شدن با اعتیاد.
چطور این رفتار را کنار بگذاریم؟
تشخیص این رفتار در خود دشوار است و شاید حتی از آن سختتر این باشد که این یک الگوی رفتاری است، اگر منشأ دردناکی داشته باشد.
بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید که این امر تقصیر شما نیست، چون کسانی که همیشه در تلاش اند تا دیگران را راضی نگه دارند، به راحتی خود را سرزنش میکنند و احساس شرم میکنند. اگر این رفتار شما منشأ دردآوری دارد، سعی کنید بپذیرید که یک استراتژی مقابلهای برای شما بوده و ما گاهی چارهی دیگری نداریم؛ بنابراین به خودتان افتخار کنید که توانستید راهی برای دوام آوردن پیدا کنید و به خودتان اجازهی کنار گذاشتنش را بدهید، چون دیگر برایتان کاربردی ندارد.
اول آنکه بر روی مکالمات درونی تان کار کنید (کاری که میتواند به حرف ساده، اما در عمل دشوار باشد) و هر بار که متوجه شدید مکالمهی درونی منفیای دارید، تلاش کنید آن را تغییر دهید.
از اجازه گرفتن برای چیزهای که لزومی به اجازه گرفتن برای آنها نیست، دست بکشید. درک کنید که شما از خود قدرت و اختیار دارید و دائماً به به نظر یا تأیید دیگران نیاز ندارید. در عین حال، اگر به کمک نیاز داشتید، حتماً از دیگران کمک بخواهید. این امر ممکن است برای اطرافیان تان شوکه کننده باشد، چون خلاف الگوهایی است که به آن عادت داشته اند.
در روابط خود با دیگران، حد و مرز مشخص کنید. شروع کنید به چیزهایی که با آنها احساس راحتی نمیکنید یا شما را مضطرب یا اذیت میکند، نه بگویید. نکتهی جالب درمورد کسانی که به مرزبندیهای شما واکنش منفی نشان میدهند این است که این برخورد آنها دقیقاً لزوم مرزبندی شما را ثابت میکند، بنابراین صرفاً به خاطر اینکه دیگران این رفتار را دوست ندارند، کوتاه نیایید و برای راضی کردن دیگران تلاش نکنید.
جسورتر بودن را تمرین کنید، چیزی که در ابتدا میتواند دشوار باشد. معنایش این نیست که باید پرخاشگر و زورگو باشید. مثلاً یگویید که دوست دارید به کدام رستوران بروید. کسانی که همیشه در تلاش اند تا دیگران را راضی نگه دارند، معمولاً در چنین موقعیتی میگویند که برایشان فرقی نمیکند و انتخاب دیگران هر چه باشد، با آن موافق اند.
برای آنهایی که به عذرخواهی گویی مزمن دچارند، توصیه میشود هر بار که بی دلیل عذرخواهی کردید، آن را روی کاغذ بیاورید و درستش را بنویسید.
اگر امکانش را داشتید، از روانشناسسی کمک بگیرید. او با کار بر روی ویژگیهای رفتاری، تروماهای کودکی و کمبود اعتماد به نفس تان میتواند به شما کمک کند احساس خودارزشمندی کنید و کنترل زندگی تان را در دست بگیرید.
منبع: روزیاتو