بررسی دو تصمیم جنجالی قلعه‌نویی؛ خودزنی با اصولگرایی؟
بررسی دو تصمیم جنجالی قلعه‌نویی؛ خودزنی با اصولگرایی؟

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، حتی جدی ترین منتقدان امیر قلعه نویی که طی سالهای حضور او در ویترین مربیگری فوتبال ایران به انحای مختلف او را از دم تیغ خود گذرانده اند لابد در این مهم اتفاق نظر دارند که او هر جا بوده در برابر بی نظمی و بازیکن سالاری ایستادگی کرده است. اساسا […]

- بررسی دو تصمیم جنجالی قلعه‌نویی؛ خودزنی با اصولگرایی؟

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، حتی جدی ترین منتقدان امیر قلعه نویی که طی سالهای حضور او در ویترین مربیگری فوتبال ایران به انحای مختلف او را از دم تیغ خود گذرانده اند لابد در این مهم اتفاق نظر دارند که او هر جا بوده در برابر بی نظمی و بازیکن سالاری ایستادگی کرده است. اساسا استارت مربیگری وی با این راه و روش زده شد؛ همان سالی که قبای سرمربیگری استقلال را پوشید و فی الفور بزرگان اسم و رسم دار اردوگاه آبی را به سبب آنچه علاقه آنها به سالاربازی بود کنار گذاشت.

او حالا پخته تر از هر زمان دیگری به دنبال تحقق مهمترین آرزوی زندگی ورزشی اش است؛ قهرمانی در جام ملت های آسیا که اگر به این خواسته خود برسد دست نیافتنی خواهد شد.

لیستی که روز گذشته از سوی این مربی منتشر شد با یک علامت سوال بزرگ همراه بود؛ علامت سوالی که احمد نوراللهی نام داشت. البته این انتظار می رفت که امیر قید این بازیکن را بزند و این چشم پوشی نه به دلیل اعتقاد نداشتن به سطح فنی وی بلکه غیر فنی بود.

حالا برخی، سرمربی تیم ملی را به باد انتقاد گرفته اند اما شاید در این یک فقره بتوان حق را به قلعه نویی داد؛ کسی که تا آخرین روزهای قبل از انتشار لیست تیم ملی در انتظار عذرخواهی نوراللهی بابت رفتار عجیب چند ماه قبلش مانده بود. البته در این بین مشاوران این بازیکن نیز نقش خود را به خوبی ایفا نکردند که اگر به او درست مشاوره می دادند هم تیم ملی از وجود این بازیکن توانمند بی بهره نمی ماند و نه خود احمد مسابقاتی به این اهمیت را از دست نمی داد.

ناگزیر در این مواقع باید حق را به سرمربی تیم داد که پای اصول انضباطی خود بایستد؛ دقیقا همان کاری که سالها قبل کارلوس کی روش انجام داد و روی نام های بزرگی چون مهدی رحمتی و هادی عقیلی خط قرمز کشید.

دومین مورد جنجالی تیم ملی خداداد عزیزی بود که ناگهان ساز جدایی کوک کرد و قلعه نویی بی تفاوت به این اتفاق راه خود را ادامه داد.

درباره این بی تفاوتی امیر هم می توان به او حق داد؛ بخصوص وقتی سابقه این تصمیمات از سوی خداداد را از در ذهن مرور می کنیم.

اینجا نیز شاید نقش منفی مشاوران مربی تیم ملی برجسته شود؛ همان هایی که با علم به آتشی بودن خداداد و سابقه چنین تصمیماتی از سوی وی می توانستند از او بخواهند قبل از رسانه ای کردن تصمیم خود، آن را با سرمربی تیم ملی در میان بگذارد و اگر باز هم بی تفاوتی دید آنوقت جلای تیم ملی کند و …

در این ماجرا نیز باید حق را به نفر اول کادرفنی تیم ملی داد زیرا او که با دعوت از عزیزی به کادر فنی تیم ملی، نشان داده بود به توانمندی های این چهره اعتقاد دارد، این حق را به درست برای خود قائل است که اگر خداداد دلخوری و گلایه ای از برخی مسایل داشت ابتدا با او در میان می گذاشت.

حالا باید منتظر ماند و دید تاثیرات این اصولگرایی چه شکل و قیافه ای از تیم ملی در آوردگاه قطر به نمایش می گذارد.

منبع: اطلاعات انلاین