در سوگ دوست
در سوگ دوست

مرتضی میرمطهری: چند روز قبل، مهدی بشارت دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه و مدیر مجله سیاسی ـ اقتصادی روزنامه اطلاعات دار فانی را وداع گفت. نگارنده که در وزارت امور خارجه و در روزهای آغازین شکل‌گیری نشریه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی توفیق همکاری با ایشان را داشتم این مختصر را به یاد آن دوست روان‌شاد […]

- در سوگ دوست

مرتضی میرمطهری: چند روز قبل، مهدی بشارت دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه و مدیر مجله سیاسی ـ اقتصادی روزنامه اطلاعات دار فانی را وداع گفت.

نگارنده که در وزارت امور خارجه و در روزهای آغازین شکل‌گیری نشریه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی توفیق همکاری با ایشان را داشتم این مختصر را به یاد آن دوست روان‌شاد مرقوم می‌دارد.

درگذشت ناگهانی آن فقید سعید به یقین برای خانواده محترم آن مرحوم و دوستان و همکاران سابقش در وزارت امور خارجه و روزنامه اطلاعات ضایعه‌ای بزرگ است.

سابقه دوستی نگارنده با مرحوم مهدی بشارت به سال‌های دور و به دوران خدمت سربازی در سال ۱۳۴۸ برمی‌گردد. در آن ایام در دانشکده افسری ارتش مشغول انجام خدمت وظیفه بودیم. از مشخصه‌های دوران سربازی این است که ملاحظات و دلایل خاص که بعضاً در روابط اجتماعی انگیزه دوستی و نزدیکی افراد با یکدیگر می‌شود، وجود ندارد و دوستی‌ها بی‌شائبه و فارغ از مقتضیات مصلحت شخصی است.

در آن ایام، رفتار و گفتار و کردار مرحوم بشارت حکایت از آن داشت که انسانی است پایبند و متعهد به اصول اخلاقی. وی انسانی بود مهربان که از بذل محبت به دیگران دریغ نداشت.

او دوران تحصیل را در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با موفقیت گذرانده‌بود و بی‌آنکه اهل تظاهر باشد معلوم بود که در عداد دانشجویان ممتاز دانشکده بوده‌است. او بعد از فارغ‌التحصیلی، امتحان ورودی وزارت امور خارجه را با موفقیت گذرانده و به عضویت رسته سیاسی دیپلماتیک وزارت امور خارجه درآمده‌بود.

نگارنده نیز بعد از پایان خدمت سربازی در امتحانات ورودی وزارت امور خارجه پذیرفته شدم و باز هم دست تقدیر ما را کنار هم قرار داد. بشارت پس از خاتمه سربازی در سال ۱۳۵۰ به وزارت امور خارجه برگشت و بعد از مدتی برای خدمت به سفارت ایران در لندن اعزام شد.

در خاتمه مأموریت لندن و مراجعت به تهران بعد از مدتی مأمور خدمت در سفارت جمهوری اسلامی در عراق شد.

دوران خدمتش در آنجا متأسفانه با جنگ بین ایران و عراق مصادف شد. درباره سختی‌ها و دشواری‌های این مأموریت حساس و پرتنش و فشارهای ناشی از آن ایام سخت با مرحوم بشارت گفتگوهای زیادی داشتیم که ذکر جزئیات آن از حوصله این مختصر خارج است.

اما خلاصه آنکه او می‌گفت که در ایفای آن مأموریت خطیر و به‌ویژه دوران پرتنش جنگ، حفظ و ارتقای منافع ملی کشور هادی و چراغ راهش بوده و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌است.

در آن دوران مرحوم حاج‌آقا سیدمحمود دعایی به سمت سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق منسوب شده بود و خدمات صادقانه مرحوم بشارت به عنوان عضو ارشد سفارت مورد توجه و عنایت مرحوم دعایی بود.

در اثر تشدید جنگ و مراجعت آقای دعایی به تهران برای مشورت با دولت، عراق سفارت ایران را در محاصره قرار داد و مرحوم بشارت و سایر کارکنان به مدت ۴۰ ماه در محوطه سفارت زندانی و اسیر شدند.

در این مدت براساس خاطراتی که مرحوم بشارت برایم نقل کرده‌است، دولت عراق انواع و اقسام اقدامات ایذایی را درمورد کارکنان سفارت ایران اعمال کرد و ایشان در این دوران بحرانی و پرتنش، سفارت را در غیاب مرحوم دعایی به ترتیبی اداره کرد که هیچ‌گونه مشکل و تنش داخلی به وجود نیامد. با میانجیگری‌ها و اقدامات دیپلماتیک و در خاتمه مأموریت عراق، مرحوم بشارت به تهران بازگشت. 

در سال ۱۳۶۸ مرحوم بشارت تلفنی تماس گرفت و با خوشحالی گفت که آقای دعایی از او خواسته‌است که به روزنامه اطلاعات برود و سرپرستی مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی را به ایشان محول کرده‌است. بشارت از من خواست تا به عنوان مترجم و نویسنده با او همکاری کنم.

خوشحالی‌ام از این پیشنهاد زائد‌الوصف بود و با اشتیاق فراوان استقبال کردم و در کنار او به کار مشغول شدم. اولین روزی که به دیدارش رفتم، دفتری را در آخرین طبقه ساختمان مؤسسه اطلاعات در خیابان خیام به عنوان دفتر نشریه‌ اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی به ایشان تخصیص داده بودند که به یک سوئیت مجلل بیشتر شباهت داشت تا اتاق یک مجله. 

بشارت با لحنی طنزآلود گفت: نگاه کن! اینجا دفتر فرهاد مسعودی، مدیر سابق روزنامه اطلاعات و سپس صاحب امتیاز روزنامه مرحوم عباس مسعودی بوده‌است، ما را چه به اینجا؟! هرگز او را ندیدم که پشت میز مجللی که در اتاق بود بنشیند.

پشت میز کوچکی در گوشه‌ای از اتاق بود می‌نشست و کار می‌کرد. اولین روز شروع کار دیدم که بسته‌هایی از شماره‌های گذشته مجله سیاسی و اقتصادی روی هم انباشته شده بودند.

جوانی که ظاهراً وظیفه توزیع نسخ مجله را بر عهده‌ داشت، وارد اطاق شد و خطاب به مرحوم بشارت گفت: بسته‌های مجله را که برای توزیع می‌برم غالبا برگشت می‌خورند. اگر اجازه بدهید نسخ جمع‌شده را برای تبدیل به خمیر کاغذ به چاپخانه ببرم. 

این اظهارات ناخوشایند آن مرحوم را آزرده و مأیوس نکرد. برعکس مصمم شد که عزم را جزم کرده و از این مجله، نشریه‌ای پرتیراژ و موفق بسازد که چنین نیز شد. تا دیروقت شب در دفتر مجله می‌ماند.

کتب و نشریات معتبر خارجی را که نمایندگی‌های روزنامه اطلاعات در خارج از کشور می‌فرستادند، مرور می‌کرد و می‌خواند تا مقالات و مطالب مناسب و خوبی را برای ترجمه و درج در مجله پیدا کند.

او بعدها از استادان برجسته و نامور دانشگاه و کارشناسان و افراد صاحب‌نظر نیز دعوت کرد که با تهیه مقاله و گزارش‌های تحقیقاتی با مجله همکاری کنند. شخصیت و رفتار و منش او در تعامل با اهل قلم و استادان صاحب‌نام دانشگاهی ‌طوری بود که آنها مشتاق همکاری با او می‌شدند. لطف و مهربانی آن انسان شریف، متواضع و بلندنظر، عمیم بود و با سعه صدر فراوان با دیگران برخورد می‌کرد و به دلیل شوخ‌طبعی و طنز در کلام، نیک محضر بود.

به تدریج مجله‌ای که قبل از تصدی او تیراژ کمی داشت، با اقبال گسترده محافل علمی و دانشگاهی و اهل تحقیق روبرو شد. از لحاظ اثرگذاری، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در انتشار و طرح بسیاری از نظریه‌های علمی اقتصاد و سیاست، پیشتاز و شاخص بوده‌است.

این توفیقات چشمگیر در سایه تلاش‌های شبانه‌روزی و سخت‌کوشی‌های مجدانه مرحوم مهدی بشارت محقق شد. در طی این طریق همواره متواضع و بی‌ادعا بود و کار مطبوعاتی‌اش را بی‌سروصدا و تبلیغ پیش می‌برد. مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی بی‌هیچ تردید، میراث معنوی و ماندگار آن زنده‌یاد است. 
یادش گرامی و روانش شاد باد.

منبع: اطلاعات انلاین