چین برابر آمریکایی‌ها صف آرایی نظامی می‌کند؟
چین برابر آمریکایی‌ها صف آرایی نظامی می‌کند؟

بهرام امیر احمدیان: تحولات ژئوپلیتیکی از جنوب آسیا تا غرب آفریقا، منطقه ای وسیع را در برگرفته است. با حمله غافلگیر کننده جمهوری آذربایجان به منطقه قره باغ کوهستانی در نوامبر ۲۰۲۰ ، با بکارگیری پهپاد های ساخت ترکیه و اسرائیل در سطحی گسترده، صحنه عملیات های نظامی را دگرگون کرد. ورود روسیه به عنوان یکی […]

- چین برابر آمریکایی‌ها صف آرایی نظامی می‌کند؟

بهرام امیر احمدیان: تحولات ژئوپلیتیکی از جنوب آسیا تا غرب آفریقا، منطقه ای وسیع را در برگرفته است. با حمله غافلگیر کننده جمهوری آذربایجان به منطقه قره باغ کوهستانی در نوامبر ۲۰۲۰ ، با بکارگیری پهپاد های ساخت ترکیه و اسرائیل در سطحی گسترده، صحنه عملیات های نظامی را دگرگون کرد.

ورود روسیه به عنوان یکی از روسای سه گانه گروه مینسک(به نمایندگی از سوی سازمان امنیت و همکاری در اروپا که به عنوان نماینده شورای امنیت سازمان ملل در منطقه عمل می کرد) به صحنه قفقاز منجر به امضای توافقنامه آتش بین بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان شد و سپاه صلح روسی به استعداد ۲۰۰۰ نظامی، آتش بسی ناپایدار را رقم زد که بر خلاف تعهد به حفاظت از ارامنه ساکن در قره باغ، آنها در برابر حملات آذری ها ناگزیر به ترک دیدار آبا و اجدادی و مهاجرت اجباری به ارمنستان شدند.

مدیریت ناکارامد روسیه (بدون مشارکت دو طرف دیگر روسای گروه-فرانسه و ایالات متحده) نتوانست در این روند صلحی پایدار در منطقه را رقم بزند و بحران همچنان پابرجاست.

هنوز بحران اوستیای جنوبی و آبخازیا (در ترکیب حقوقی و قانونی جمهوری گرجستان) که در هشتم ماه اوت سال ۲۰۰۸ با کمک نظامی روسیه اعلام استقلال و مورد شناسایی فدراسیون روسیه قرار گفته اند، همچنان لاینحل باقی مانده است.

بهانه روسیه در این اقدام به تلافی اعلام استقلال کوزوو در ۱۷ فوریه سال ۲۰۰۸ و اعلام حمایت اتحادیه اروپا از آن است. با ناتوانی شورای امنیت در حل مساله، روسیه در سال ۲۰۱۴ به بهانه عدم پیوستن اوکراین به اتحادیه اقتصادی اوراسیا و آمادگی جریانهای ملی و سیاسی برای پیوستن به اتحادیه اروپا، با اشغال و انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه، بحرانی دیگر در منطقه اوراسیا پدید آورد که همچنان حل نشده باقی مانده است.

تهاجم گسترده نظامی روسیه در ۲۴ فوریه سال ۲۰۲۲ به اوکراین و اشغال نظامی بخشهایی از این کشور و نقض حاکمیت یک کشور عضو سازمان ملل و ناتوانی شورای امنیت از پاسداری از حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، نشان داد که ساختار سازمان ملل برای اقدام در مواردی که یکی از طرفهای درگیر عضو دائم شورای امنیت(با استفاده از حق وتو-در این مورد روسیه)، ناکارآمد است.  

گفته می شود روسیه اسیر جغرافیای خود است. جغرافیای این کشور دیکته می کند که از نظر نظامی قدرتمند باشد و این نقطه آغازین اغلب بحرانها و ناتوانایی های این کشور است. روسیه به سبب ضعف ژئواستراتژیک، در طول تاریخ با دست اندازی به قلمروهای پیرامونی(از جمله قلمروهای ایران در آسیای مرکزی و قفقاز)، سعی کرده است که امنیت خود را تامین کند، امنیتی که از ضعف سرزمینی آن ناشی می شود-قلمروی گسترده، بین دو قاره آسیا و اروپا. فدراسیون روسیه امنیت خود را در مرزهای اتحاد شوروی تعریف می کند. 

روسیه اکنون با طرح ایدئولوژی اوراسیا گرایی (زبان روسی، مذهب کاتولیک و سرزمین روسیه) و اندیشه سیاسی «جهان روسی» (روسکی میر) در صدد احیای اتحاد شوروی است. تا زمانی که این ایدئولوژی و اندیشه سیاسی در داخل مرزهای سیاسی شناخته شده بماند، تعارضی با نظم بین الملل نخواهد داشت. ولی مساله اینجاست که روسیه در صدد دست اندازی به قلمروهای جمهوری های سابق اتحاد شوروی است که خود در زمان شناسایی در مجمع عمومی سازمان ملل به استقلال آنها با مرزهای شناخته شده در آن مقطع، رای مثب داده و روابط دیپلماتیک برقرار کرده است.

 هر نوع تهاجم و تعرض به تمامیت ارضی جمهوری های سابق نقض حقوق بین الملل است.چین دیگر کشور قدرتمند آسیا، در صدد گسترش حوزه نفوذ خود با ابزاری دیگر است. از سال ۲۰۱۳ چین ابتکاری را به نام «کمربند و راه» برای توسعه نفوذ اقتصادی خود تعریف کرده است که صحنه آسیا و اروپا(در برخی موارد آمریکای لاتین و آفریقا) را شامل می شود.

بنا بر اسناد منتشر شده از سوی وزارت خارجه چین، این کشور در صدد سرمایه گذاری در زیر ساختهای کشورهای واقع در مسیر های این ابتکار است که شش کریدور اقتصادی و یک راه دریایی را در بر می گیرد. اطلاعات منتشر شده نشان می دهد که چین با سرمایه گذاری در زیر ساختهای کشورهای همکار در این ابتکار در صدد توسعه همکاری های اقتصادی و تجاری است.

 با این وجود منابع پرشماری از تحقیقات(بویژه غربی) آشکار می کنند که چین درصدد توسعه نفوذ سیاسی و استراتژیک خود است. 

برای نمونه چین در پیرامون هندوستان(رقیب سنتی خود) اقدام به دربرگیری هند با ایجاد بنادری در خلیج بنگال، جنوب هند(در سریلانکا)، در غرب هند (در گوادر پاکستان) است، ابتکاری ژئوپلیتکی که آنرا «گردنبند مروارید» نامیده اند که اهداف ژئوپلیتکی خود را دنبال می کند.

بویژه آنکه «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» که چین را از طریق بندر گوادر در پاکستان به آبهای آزاد در دریای عرب و اقیانوس هند متصل می سازد، دارای اهمیت نظامی-استراتژیک و اقتصادی است.

حمایت چین از پاکستان و سرمایه گذاری کلان در این کشور بنا بر نظر کارشناسان مستقل به نوعی تبدیل پاکستان به مستعمره چین است.علاوه بر آن «کریدور اقتصادی چین-میانمار» جنوب چین را به خلیج بنگال متصل می سازد که با بهره گیری از خطوط مواصلاتی و انرژی و خطوط لوله انتقال نفت، همراه با کریدور اقتصادی چین -پاکستان وابستگی به خطوط کشتیرانی در دریای چین جنوبی را کاهش می دهد.

حضور ایالات متحده در دریای چین جنوبی در راستای حمایت از هم پیمانان خود در غرب اقیانوس در پیرامون مرزهای آبی چین شامل «گفت و گوی چهارجانبه امنیتی بین ایالات متحده، استرالیا، هند و ژاپن »(QUAD)، و «مشارکت سه جانبه امنیتی برای منطقه اقیانوس هند-اقیانوس آرام»شامل استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده(AUKUS) و تشکیل «پیمانهای ایندو-پاسیفیک منطقه هند-پاسیفیک بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده، برای مهار چین در نظر گرفته می شود.

اگرچه چین به عنوان یک قدرت تجدیدنظرطلب عمل میکند، اما قصد ندارد برای سرنگونی وضعیت موجود به نیروی نظامی تکیه کند. پس از همه، تفکر استراتژیک کلاسیک چینی حکمت پیروزی بدون جنگ را ستایش می کند. وعده پکن مبنی بر صلح آمیز بودن آن به این معنی نیست که بدون اصطکاک یا هماهنگ خواهد بود، فقط این است که مسیری را ترجیح می دهد که در آن قدرت سخت در راستای وضعیت ابرقدرت مورد نیاز نیست.در نهایت، چین یک قدرت تجدیدنظرطلب در آسیا است، اما نه در اروپا. روسیه در محیط ژئوپلیتیک خود تجدیدنظرطلب است، اما نه در شرق آسیا.

 

منبع: اطلاعات انلاین