هرکدام که باشید حتما با من هم عقیده‌اید که در ساعات ابتدای روز خیابان‌های تهران و بالطبع سایر شهرهای کشور کلکسیونی است از انواع و اقسام رانندگی‌ها چه با موتور چه با سواری و تاکسی و چه ون‌های سرویس مدرسه که جز اندکی از رانندگان این وسایل نقلیه، بقیه کمتر قانون راهنمایی و رانندگی را […]

- درس اول؛ قانون شکنی! - خبرآنلاین

هرکدام که باشید حتما با من هم عقیده‌اید که در ساعات ابتدای روز خیابان‌های تهران و بالطبع سایر شهرهای کشور کلکسیونی است از انواع و اقسام رانندگی‌ها چه با موتور چه با سواری و تاکسی و چه ون‌های سرویس مدرسه که جز اندکی از رانندگان این وسایل نقلیه، بقیه کمتر قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت می‌کنند.
شکی نیست همه این افراد هم در توجیه عمل خلاف شان دلیل موجهی دارند و آن هم دیرنرسیدن دانش آموزان به مدرسه و کلاس درس است.
کودکانی مچاله شده از سرما که ترک نشین موتورسیکلت هستند و سعی دارند دستان کوچک خود را به دستاویزی که چه بهتر بدن پدر باشد، چنگ بزنند تا در سرعت موتور و تکان‌های شدید ناشی از افتادن در دست اندازها خود را حفظ کنند، دانش‌آموزانی که گاه تا ۷ نفر در یک تاکسی زردیا سبز چپانده شده‌اند و آخرین چرت‌های قبل از مدرسه را تجربه می‌کنند و یا کودکان خوشبختی که لمیده در اتومبیل پدر یا راننده پدر و یا سرویس‌های اختصاصی مدرسه از پنجره خیابان را نظاره می کنند.

قبل از ورود به مدرسه و آغاز کلاس های رسمی درس، نخستین درس روز را ناخواسته فرا می‌گیرند و آن این است که قانون اهمیت چندانی ندارد و به راحتی می‌شود آن را زیر پا گذاشت چون دیر رسیدن به مدرسه ارزش آن را ندارد که یکطرفه بودن بی‌خود یک خیابان یا چراغ قرمز طولانی و بی‌دلیلی که هر چهارراه کاشته شده تا جلوی سرعت ما را بگیرد و یا مواردی دیگر از این قبیل را رعایت کرد!
جامعه شناسان اگر با حقوق‌دان ها بر سر وجود یا نبود قانون خوب و بد با هم اختلاف داشته باشند اما با جرم شناسان موافقند که رعایت نکردن یک قانون حتی قانون بد، اولین قدم در مسیر منتهی به عادی شدن قانون شکنی در جامعه است.
پس انتظار اینکه نسل آینده به هر قانونی تمکین کند، چندان انتظار به جایی نیست چون این روزها یک درس را هر روز در ساعات اول روز عملا می‌آموزد؛ درسی که نه امتحان دارد و نه بازخواستی و معلمش هم مهربان است و هم حق به جانب!

۴۷۴۷

منبع: خبـرآنلاین