تازه‌داماد که در پی درگیری با همسرش یکی از اقوام او را با ضربه قمه به قتل رسانده بود، بزودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود.      ساعت ۲ نیمه‌شب ۲۴ مردادماه سال ۱۴۰۱ گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد و پس از آن مأموران کلانتری ۱۴۹ امامزاده حسن به […]

تازه‌داماد که در پی درگیری با همسرش یکی از اقوام او را با ضربه قمه به قتل رسانده بود، بزودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود.

 

 

 ساعت ۲ نیمه‌شب ۲۴ مردادماه سال ۱۴۰۱ گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد و پس از آن مأموران کلانتری ۱۴۹ امامزاده حسن به محل درگیری اعزام شدند و با بررسی‌های اولیه مشخص شد درگیری میان دو مرد جوان رخ داده و یکی از آنها که مرد ۳۰ ساله‌ای به نام میثم بوده با ضربه قمه مجروح شده است که وی به بیمارستان منتقل شد. 

 

در ادامه مأموران با تحقیقات میدانی دریافتند ضارب مردی به نام شهاب بوده که به تازگی ازدواج کرده و پس از درگیری نیز متواری شده و به مکان نامعلومی گریخته است. ساعتی بعد از تحقیقات، از بیمارستان خبر رسید که میثم به خاطر شدت جراحات وارده و خونریزی تسلیم مرگ شده است. با مرگ مرد جوان، مأموران به ردیابی تازه‌داماد فراری پرداختند و توانستند وی را که به ارومیه رفته بود شناسایی و بازداشت کنند. شهاب پس از دستگیری و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل میثم اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا به مأموران گفت: بعد از ازدواجم متوجه شدم همسرم مدام به خانه مجردی خواهرش در محله امامزاده حسن می‌رود و وقتی هم آنجاست به تلفن‌هایم جواب نمی‌دهد. چند روز قبل یک گوشی موبایل از جیب همسرم پیدا کردم که مدعی شد گوشی متعلق به خواهرش است. وقتی گوشی را بررسی کردم، متوجه شدم مردی غریبه بارها با او تماس گرفته است. وقتی از همسرم درباره تماس‌های مرد غریبه توضیح خواستم مدعی شد او دوست خواهرش است. برای اینکه موضوع حل شود به همسرم گفتم دیگر حق نداری به خانه خواهرت بروی اما او توجهی به حرف‌هایم نمی‌کرد و بازهم به آنجا می‌رفت و تا دیروقت در آنجا می‌ماند. آخرین‌بار وقتی همسرم به خانه برگشت آنقدر عصبانی بودم که با او دعوا کردم. متهم در ادامه عنوان کرد: شب حادثه قرص مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم. از عصبانیت قمه‌ام را برداشتم و مقابل خانه خواهرزنم رفتم، یکی از اقوام همسرم به نام میثم در را باز کرد، با دیدن او بیشتر عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. او گاز اشک‌آور به صورتم پاشید و صورت و چشم‌هایم سوخت و در یک لحظه فکر کردم روی صورتم اسید پاشیده، از ترسم با قمه یک ضربه به او زدم و روی زمین افتاد. باور کنید نه خصومتی با میثم داشتم نه به قصد قتل به آنجا رفته بودم. بعد از آن هم از ترسم به ارومیه رفتم که پلیس دستگیرم کرد. با اظهارات صریح متهم، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی بزودی محاکمه شود.

 

+