پسته در آثار عطار نیشابوری وداستان پسته‌زارهای نیشابور
پسته در آثار عطار نیشابوری وداستان پسته‌زارهای نیشابور

محمد حسین ابریشمی در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: در مقاله حاضر نخست به معرفی پسته و رویشگاه‌های طبیعی آن، به‌ویژه در نواحی ابرشهر، نیشابور کهن، منطبق با سرزمین پارت در عهد باستان، می‌پردازد و سپس با غور و پژوهش در دیوان و برخی منظومه‌های عطار نیشابوری، عروسان خیال او را با مضامین پسته […]

- پسته در آثار عطار نیشابوری وداستان پسته‌زارهای نیشابور

محمد حسین ابریشمی در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: در مقاله حاضر نخست به معرفی پسته و رویشگاه‌های طبیعی آن، به‌ویژه در نواحی ابرشهر، نیشابور کهن، منطبق با سرزمین پارت در عهد باستان، می‌پردازد و سپس با غور و پژوهش در دیوان و برخی منظومه‌های عطار نیشابوری، عروسان خیال او را با مضامین پسته ـ این محصول بسیار مقوّی، مغذّی هوش‌افزا، خون‌ساز، نشاط‌آفرین و خوشمزه همیشه خندان با منشأ و ماهیَّتِ نام و نشانِ ایرانی ـ نقل کرده؛ و در پی آن به نقل «داستان پسته‌زارهای نیشابور» پرداخته است.

داستانی جالب و شنیدنی درباره پسته که قرن‌‌ها در بین نیشابوریان دهان به دهان گشته و هنوز هم در اذهان برخی سالمندان آن دیار باقی است.

پسته

بی‌گمان کلمه «پسته» یک واژه گویشی بسیار کهن ایرانی و برساخته مردمانی است که در روزگارانِ کهن بسی دور، در عرصه پهناوری در نواحی جنگل‌ها و رویشگاه‌های طبیعی درختان پسته، می‌زیسته‌اند.

بسیاری از مستندات و شواهد تاریخی و جغرافیایی موجود نشان می‌دهد که نام «پسته» و درختان آن منشأ از سرزمین خراسان ـ به مفهوم جغرافیایی بسی وسیعِ قدیم آن، که ماورا‌ءالنهر را نیز شامل می‌شد ـ منشأ دارد؛ بسیاری از دره‌ها و دامنه‌های این سرزمین را جنگل‌ها و توده‌‌های درختان پسته خودروی زیر پوشش داشته است.

اکنون نیز بقایای آنها در شمال شرقی ایران (در جنگل‌های پسته نواحی زورآباد جام، سرخس، کلات، درگز، سملقان بجنورد، قازانقایه و مراوه تپه گنبد کاووس) و همچنین جنگل‌های کشورهای افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان، ازبکستان تا کاشغروختن در سرحد شمال‌غربی چین موجود است.

در دوران‌های گذشته جنگل‌های پسته و توده‌های درختی آن در بخش‌های زیادی از گستره بسیار پهناورِ ابرشهر باستان، یعنی نیشابور قدیم پراکنده بوده است. محدوده نیشابور در ادوار کهن، تقریباً سرزمین پارت، یعنی خراسان کنونی و نواحی اشک‌آباد (عشق آباد پایتخت فعلی ترکمنستان) و از سوی غرب تا نواحی دامغان، را شامل می‌شد.

آژی دهاک، پادشاه ماد، پارس‌ها را «پسته‌خور» خطاب کرده بود، و پارت‌ها (اشکانیان) پسته جنگلی را به عنوان خوراکی نیروبخش همواره، در سفر و حضر، همراه داشتند؛ در یک روایت ایرانی به این نکته مهم اشاره شده است که مادر زردشت، به هنگام بارداری، روزانه هفت دانه پسته و هفت مویز و یک سیب اصفهان می‌خورد؛ ایرانیان به تجربه دریافته بودند که پسته خون‌ساز و هوش‌افزا، مویز نیروزا و سیب لطافت‌بخش پوست چهره و بدن است، و تناول آنها موجب تقویت جسم و جان، و زیبایی و لطافت صورت و سیرت کودک می‌شود. پزشکان و داروشناسان در منابع طب قدیم به این نکات اشاره کرده‌اند، و صحت آن توسط دانشمندان معاصر تأیید شده است.

واژه ایرانی «پسته» یک لفظِ صوتی (نام‌آوا / onomatopoeia) ناشی از صدایِ شکستن دانه پسته محصول درختان خودروی بوده، که در گوشِ مردمانِ مستقر در نواحی رویشگاه‌های طبیعی آن لفظِ «پیستک / پیسته» تداعی و وارد گویش آنان شده است. گستره پهناور رویشگاه‌های طبیعی درختان پسته بر روی نقشه جغرافیایی (که براساس ۳۶ مأخذ تاریخی و جغرافیایی و گزارش‌های باستانی و کهن تا عصر حاضر ترسیم شده است) در اینجا ارائه می‌شود.

در این گستره پهناور جنگل‌ها و درختستان‌های پسته خودروی شهرها و آبادی‌های باستانی خراسان قدیم (چون هرات، بلخ، گوزگانان، بادغیس، مرو، نسا، ابیورد، گناباد، بُشت و طرثیث / ترشیز، زوزن، گنبد (جنبد، نام فیض آباد محولات در برخی از متون کهن فارسی تا قرن نهم هجری)، زاوه، سرخس، طوس، بیهق، و ابرشهر یا نیشابور) و در ماوراءالنهر (مانند سمرقند، بخارا، خجند، یارکند، ترمذ و اخسیکت و ده‌ها شهر دیگر) قرار داشته است؛ از محدوده همین عرصه پهناور، تا قبل از حمله مغول (سال ۶۱۷ و ۶۱۸) هزاران دانشمند در رشته‌های مختلف علوم، فنون، فقه، فرهنگ، ادب و عرفان برخاسته‌اند که برخی از آنها در جهان و بعضی در دنیای اسلام (چون ابن‌سینا، بیرونی، فارابی، بوزجانی، امام محمدغزالی، خواجه عبدالله انصاری، ابوسعیدابوالخیر، رودکی، فردوسی، خیام، عطار و …) شهره‌اند؛ عدد بزرگان و دانشمندان برخاسته از محدوده گستره جغرافیایی رویشگاه‌های طبیعی درختان پسته خارج از شمار بوده و آثار انبوه آنان در حملات و هجوم‌های هراسناک قبایل ترکستانی از میان رفته و معدودی بر جای مانده است. 

از باب نمونه، ابوعبدالله حاکم نیشابوری در در قرن چهارم تاریخ نیشابور را در چندین مجلَّد به عربی نوشته، به معرفی نیشابور (ابرشهر) و اوضاع طبیعی و اجتماعی و فرهنگی آن و نیز شرح احوال دانشمندان و بزرگان پرشمار آن سرزمین پرداخته است. از آن کتاب عظیم تلخیصی بسیار اندک در قرن هشتم توسط محمدبن حسین خلیفه نیشابوری به فارسی ترجمه شده و اصل آن از میان رفته است. در این ترجمه اسامی و مشخصاتی از برخی دانشمندان ناحیه نیشابور تا عصر مؤلف آمده است. دکتر شفیعی کدکنی که این کتاب را، تصحیح و منتشر کرده در مقدمه عالمانه خود از جمله نوشته است: «اگر این کتاب را حتی فهرستی از کار حاکم نیشابوری بشماریم ـ که تقریباً چنان است ـ این فهرست، زندگانی حدود ۲۶۸۰ تن از بزرگان را شامل است». 

کثرت دانشمندان ناحیه نیشابور تا قرن چهارم و پنجم، در همین عدد متوقف نشده و قطعاً تا حمله مغولان بر تعداد دانشمندان و آثار آنان افزوده شده است.

بی‌گمان در دیگر شهرهای نواحی پسته‌خیز خراسان و ماوراء‌النهر، به تناسب جمعیت و اهمیت، و نیز توجه حکمرانان به علم و دانش، هزاران دانشمند و شخصیت‌های برجسته پرورش یافته‌اند؛ به طوری که عدد مجموعه آنان در مقایسه با دیگر نواحی ایران و جهان اسلام که فاقد جنگل‌های پسته بوده‌اند، بسیار بیشتر است؛ این مهم نباید اتفاقی باشد و قطعاً‌ پسته در فهرست مواد غذایی مردمان نواحی خراسان و ماوراء‌النهر موجب ارتقای توش و توان قوای جسمی و دماغی و در نتیجه افزایش ضریب هوشی آنان شده است. شادروان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در یادداشتی بر کتاب پسته ایران شناخت تاریخی  به همین مُهمّ اشاره کرده‌اند: 

توجه به این نکته که آنچه به عنوان محصولات غذایی در هر مرز و بوم به دست می‌آید، در ایجاد و پرورش نیروی حیاتی و سجیّه و مَنِش اقوام تأثیر قابل ملاحظه دارد… .

اکنون نیز ملاحظه می‌کنیم که مردمان مناطق پسته کاری از هوش و فراست بیشتری برخوردارند. مثلاً در استان کرمان که درختان پسته در حدود دو قرن پیش توسط خراسانی‌ها به آن نواحی رفته، ظهور بزرگان و نخبگان افزایش یافته، در حالی که تا حمله مغولان و نیز تا رواج پسته کاری عدد آنان بسیار اندک است، یا مثلاً‌با ایجاد باغ‌های پسته در نواحی ساوه و قم، که در منابع قرن سوم و چهارم هجری بدان اشاره شده عدد دانشمندان در این نواحی و مناطق همجوار (ری، قزوین و اصفهان) قابل توجه بوده است.

مستندات حکایت از آن دارد که پسته از خراسان به دیگر نواحی انتقال یافته، چون درختان رَقَمِ (به اصطلاح: واریته) مشهور به «پسته سبزواری» در باغ‌های کاشان تا عصر ناصرالدین شاه وجود داشته که در تاریخ کاشان به آن اشاره شده است.

پسته‌زارهای بسیار انبوه نواحی سبزوار توسط «سباشی» امیر خراسان و حاجب سلطان مسعود غزنوی، و یکصد هزار سوار جنگی وی منهدم شده که واقعه غم‌انگیز آن را ابوالحسن بیهقی (قرن ۶) نقل کرده است: «مردمان خراسان او را حاجب پاک روب لقب نهادند»؛ از چگونگی انهدام پسته‌زارهای نواحی ابرشهر، نیشابور عصر ساسانی،‌ که در عهد پارت‌ها بهره‌برداری می‌شده است، اطلاعی مستند نداریم، ‌اما داستانی کهن، حکمت‌آموز و شنیدنی در بین مردمان برخی از نواحی خراسان،‌ به‌ویژه نیشابوریان، رواج دارد که تبیین‌کننده چگونگی برافکندن درختان پسته نیشابور است که شرح آن ذیل عنوان «داستان پسته‌زارهای نیشابور» در پایان مقاله حاضر آمده است.

مضامین پسته در عروسان خیال عطّار

صاحب این قلم طی ربع قرن (سال‌های ۱۳۴۸-۱۳۷۳) مطالعه و پژوهش در باب مباحثی از تاریخ کشاورزی از جمله به پژوهش تاریخی درباره پسته ایران پرداخته است، که منجر به تألیف کتاب «پسته ایران» گردید. این کتاب در سال ۱۳۷۳، منتشر و کتاب گزیده سال شد. در ضمن تحقیق و تألیف کتاب موصوف به مطالعه و بررسی واژه «پسته» در مضامین شاعران، از قرن سوم هجری تا عصر حاضر ادامه داده که حاصل آن تحت عنوان: پسته‌نامه، در سال ۱۳۷۱، وسیله اداره بررسی‌های اقتصادی بانک کشاورزی به چاپ رسیده است. در پی آن، تا ۲۳ فروردین ۱۳۸۸، به این پژوهش ادامه داده است، و از حدود ۸۰۰ دیوان و مجموعه شعری، در حدود ۲۰۰۰ بیت از ۴۰۰ شاعر، با مضامینی از پسته یادداشت کرده است. قطعاً‌، شمار شاعران و عدد ابیات آنان، با مضامین پسته، به مراتب بسیار بیشتر از اینهاست. 

با این وجود، با بررسی ابیات یادداشتی، به این نتیجه رسیده است که: اولاً، گمان نمی‌کند در هیچ کدام از ادبیات منظوم دیگر زبان‌های رایج جهان، به اندازه سروده‌های فارسی طی ۱۲ قرن گذشته، مضامینی با واژه پسته آمده باشد؛ ثانیاً، بیشترین مضامین از آن سخن‌سرایان همان محدوده عرصه پهناور رویشگاه‌های طبیعی درختان پسته،‌ یعنی خراسان و ماوراء‌النهر قدیم است؛ ثالثاً، با بررسی ابیات هر یک از شاعران، از نظر آمار عددی، عطار نیشابوری سرآمد است و مقام نخست را از نظر شمار مضامین پسته دارد. در حالی که نگارنده همه آثار مُسلّم یا منسوب به عطار را در دسترس نداشته، و مضامین پسته در عروسان خیال او را تنها در شش اثر وی: دیوان عطار، خسرونامه، مختارنامه، مصیبت‌نامه، الهی‌نامه و منطق‌الطیر را مطالعه و بررسی کرده است. 

براساس همین مطالعات، و یادداشت‌های خود، گمان قریب به یقین پیدا کرده که عطار در مقایسه با دیگر شاعران همه آفاق و اعصار، بیشترین مضامین پسته را در سروده‌های بسی دلنشین خود، گنجانده است. مضامین شاعرانه وی نشان می‌دهد که عطار علاقه و توجه بلیغی به پسته داشته است، و شاید بتوان با بررسی مضامین پسته در آثار منظوم منسوب به عطار، به شیوه قیاسی، صحّت انتساب برخی آثار منسوب به عطار نیشابوری را محک زد. 

توجه فوق‌العاده عطار به پسته حکایت از آن دارد که وی درختان پسته را همواره در جلو چشم یا میدان دید و در دسترس خود داشته است. به یقین تا پیش از وقوع قتل عام وحشیانه صدها هزار انسان توسط مغولان در نیشابور ـ که شاید یکی از عظیم‌ترین کشتار‌های بشری در طول تاریخ جهان باشد ـ و به روایت‌هایی، شهادت عطار در این واقعه بسی غمبار (سال ۶۱۸ قمری)، هنوز بقایای پسته‌زارهای نیشابور و نواحی آن بر جای بوده است؛ چون، علاوه بر وجود شواهد و مستنداتی پراکنده، بنابر تحقیق از کارشناسان خبره محلی اکنون در دامنه‌های کوهستان مهر در ناحیه سبزوار حدود ۷۰ درخت پسته و در نزدیک دیزباد از نواحی نیشابور چند درخت پسته خودروی باقی است. 

به هر حال بدان لحاظ که عطار در قرن ششم می‌زیسته، و هنوز بقایی از پسته‌زارهای سرزمین پارت باستان، در عرصه پهناور سرزمین نیشابور عصر ساسانی و بعد از اسلام،‌ را در اطراف دیار خود می‌دیده، طبعاً به «پسته» علاقه و توجهی خاص و مستمر داشته است. در نتیجه نام و یاد آن در ذهن پویا و شاعرانه وی نشسته است. به همین دلیل در آثار منظوم خود به فراوانی از «پسته» یاد کرده است.

بدان سان که گویی پسته‌زارهای طبیعی نیشابور را از چشمه پاک و زلال اندیشه آبیاری و نام «پسته» محصول، هوش‌افزا و خون‌ساز، آنها را در مضامین عروسان خیال‌ خویش جاودانه کرده است.

 

منبع: اطلاعات انلاین