دلایل هواداری نوجوانان از سلبریتی‌های هنجارشکن
دلایل هواداری نوجوانان از سلبریتی‌های هنجارشکن

تقی ابوطالبی مشاور و روانشناس خانواده درباره حمایت غیر منطقی برخی از نوجوانان و جوانان از خواننده ها، هنزمندان و فوتبالیست ها، گفت: الگوگیری در سه دوره کودکی، نوجوانی و جوانی به عنوان یک امر قطعی به شمار می‌آید که از مطالبات ضروری فرد نیز شناخته می‌شود. وی با اشاره به رویکرد دینی گفت: در […]

- دلایل هواداری نوجوانان از سلبریتی‌های هنجارشکن

تقی ابوطالبی مشاور و روانشناس خانواده درباره حمایت غیر منطقی برخی از نوجوانان و جوانان از خواننده ها، هنزمندان و فوتبالیست ها، گفت: الگوگیری در سه دوره کودکی، نوجوانی و جوانی به عنوان یک امر قطعی به شمار می‌آید که از مطالبات ضروری فرد نیز شناخته می‌شود.

وی با اشاره به رویکرد دینی گفت: در رویکرد دینی نیز هفت سال نوجوانی تحت عنوان مطیع بودن و هفت سال جوانی به نام وزیر بودن نامیده می‌شود.

ابوطالبی الگو‌های نوجوانان را شخصیت‌های مطرح جامعه دانست و افزود: با توجه به این که الگوگیری در تثبیت و تشکیل شخصیت نقش موثری دارد، این وظیفه بر دوش جامعه، دستگاه تعلیم و تربیت و خانواده نهادینه می‌شود.

تصویرسازی اشتباه برخی والدین از فرد موفق برای نوجوان

این مشاورنقش بزرگتر‌ها را معرفی الگو‌های خوب و بد دانست و افزود: به طور معمول رسانه‌ها و خانواده‌ها شخصیتی را به عنوان الگو قبول دارند که برای نوجوان فرد مهمی نیست. برای مثال در جمع‌های خانوادگی مدام از فردی یاد می‌شود که در کودکی درس را رها کرده و در بازار مشغول به کار شده و الان بخاطر شرایط مالی خوبی که پیدا کرده، در جمع‌های خانوادگی تحسین می‌شود.

این مشاور خانواده ادامه داد: همچنین پدر و مادر‌ها با مقایسه سرگذشت خود با بقیه به الگوگیری نوجوان خود آسیب می‌زنند. پدر و مادری که مدام مشغول سرکوب و سرزنش خود هستند و معتقدند که ما تا فلان مدرک درس خواندیم، اما به هیچ دردی نمی‌خورد در حالی که فلان شخصیت سرشناس فامیل بدون تحصیلات پول پارو می‌کند و اصطلاحاً از شخصیت او بت می‌سازند، از جمله والدینی هستند که ناخودآگاه در الگوگیری نوجوان اختلال ایجاد می‌کنند.

ابوطالبی با بیان این که خانواده‌ها با این کار نقش معرفی الگو‌های ناموفق را ایفا می‌کنند، ادامه داد: این تعاریف چنین تصویری را در ذهن کودک و نوجوان خلق می‌کند که اگر من نیز درس خواندن را کنار بگذارم و به دنبال کار بروم، تبدیل به شخصیتی خواهم شد که بعد‌ها افراد موجه، از من به نیکی یاد می‌کنند.

وی در ادامه گفت: در نهایت بعید نیست که نوجوانی که در چنین فضایی رشد می‌کند دست به ترک تحصیل بزند. چرا که اطرافیان او اعم از پدر، مادر و بزرگتر‌ها همیشه در حال تحسین و تشویق شخصیتی بودند که در گذشته ترک تحصیل کرده است. طبیعی است که نوجوان برای دریافت تعریف و تمجید خانواده از آن فرد الگو بگیرد و مسیر او را طی کند.

این روانشناس نوجوان با بیان این که باید به تفاوت افراد توجه داشت، افزود: والدین باید به این باور رسیده باشند که اگر فرد ثروتمند فامیل در یک بعد رشد کرده، نوجوان ما حتما استعداد و توانایی دیگری دارد.

ابوطالبی در ادامه گفت: در غیر این صورت نوجوان نمی‌تواند مسیر خود را پیدا کند. اگر والدین به صرف این که فلان مسیر خروجی‌های مطلوبی داده نوجوان را علیرغم میلی باطنی‌ای که دارد، به آن سمت هدایت کنند، نوجوان نه شبیه قهرمانی می‌شود که در ذهن خانواده بود و نه به علاقه قلبی خود دست پیدا می‌کند، به عبارت دیگر، اگر نوجوان علاقه خود را فرا می‌گرفت خیلی موفق‌تر بود تا وقتی که در رشته‌ای که علاقه ندارد فعالیت کرده و به نتیجه نرسیده است. این اتفاق نوجوان را دچار تعارض خواهد کرد.

نوجوان به دنبال الگوبرداری از قهرمانان دهه ۵۰ و ۶۰ نیست

این روانشناس با تاکید روی این که معرفی الگو‌های مناسب وظیفه جامعه، صدا و سیما، مطبوعات و دستگاه رسانه است، ادامه داد: نوجوان در جریان الگوگیری به گذشته نگاه نخواهد کرد تا از نوجوانان دیروز که در بحث جبهه و جنگ نقش آفرینی کرده‌اند و حالا تحت عنوان شهیدان یا ایثارگران شناخته می‌شوند، الگوگیری کند.

وی ادامه داد: همچنین نوجوانان نوآوری و خلاقیت و فداکاری این شهیدان را بررسی نمی‌کنند. وقتی مسئولان امر که خانواده، رسانه و مراکز آموزشی هستند، الگوی مناسبی معرفی نکنند، طبیعی است که نوجوان دنبال الگوی کاذب بگردد. نوجوان در این مسیر که اشتباه است، طبق ذوق و سلیقه خود الگویی را انتخاب می‌کند که روحیه بازیگوشی خود را ارضاء کند، همین امر باعث می‌شود که نوجوان در مدرسه نیز جذب شاگرد پرحاشیه شود.

این مشاور خانواده با اشاره به این که تعارض، ناشی از کم کاری بزرگتر‌ها است، ادامه داد: به طور مثال نوجوان کسی را به عنوان الگو می‌پذیرد که بدن ورزیده‌ای دارد، اما به جای اخلاق مداری، عضلات خود را به رخ می‌کشد و در شرایط دیگر، از قدرت بدنی‌ای که دارد در زورگویی استفاده می‌کند. الگو پذیری از چنین فردی مصداقی از تعارض در نوجوانان است.

 نوجوانان روی محور هیجانات رفتار می‌کنند

وی افزود: وظیفه معلم، پدر و مادر، استاد و روحانی و همه افراد به عنوان افرادی که نقشی در جامعه دارند ایجاد فرصت برای شکوفایی توانایی‌ها است. یعنی پدر و مادر‌ها باید شرایط را برای شکوفایی استعداد‌های نهفته نوجوانان مهیا کنند.

ابوطالبی وظیفه مسئولان امر را برخورد قاطع در برابر رفتار نامناسب سلبریتی‌ها و افراد مشهور دانست و ادامه داد: جامعه باید در برابر نشر افکار و گفتار نامناسب افراد مطرح پرهیز کند و به توهین یا ناسزا‌های افراد معروف پر و بال ندهد. وقتی با افرادی که اخلاق را زیر پا می‌گذارند برخورد قانونی نشود جامعه دچار تنش خواهد شد.

این روانشناس ناظران امر را به مدیر و ناظم مدرسه‌ای تشبیه کرد که بر امورات مدرسه نظارت دارند و ادامه داد: همه اعضای جامعه باید یاد بگیرند که تشویق کردن تیم مورد علاقه بد نیست، بلکه تخریب تیم مقابل بد است و نباید به تیم حریف توهین شود، برخورد قاطع مسئولان امر با خاطیان می‌تواند به کاهش تنش در سطح جامعه کمک کند.

وی با بیان این که نوجوانان روی محور هیجانات رفتار می‌کنند، افزود: باید درنظر داشت که ناسزاگویی از روی تعمد یا جهالت صورت می‌گیرد. طبیعی است که گاهی نوجوان از روی هیجانات دست به چنین کار‌هایی می‌زند، اما وقتی یک چهره سرشناس در سن و سال بالا فحاشی کند، نشان از اهدافی دارد که فرد در سر می‌پروراند.

حمایت از هنرمندان هنجارشکن ناشی از عدم درک نوجوان است

این مشاور خانواده گفت: وزارت ارشاد مسئولیت تشخیص شایستگی‌ها و لیاقت یک ستاره را بر عهده دارد. همچنین ناظران امر علاوه بر این که باید محتوای یک ستاره را با عقاید و ارزش‌های اسلامی و انسانی مطابقت داده و در صورت تایید مجوز را صادر کنند، باید روی نحوه اجرا نیز حساسیت بیشتری به خرج دهند.

ابوطالبی حمایت از ستارگان مبتذل را ناشی از عدم درک نوجوان و عدم برخورد قاطع در برابر افراد خطاکار دانست و گفت: برخورد با این هنجارشکنی‌ها نوجوان را از عاقبت این مسیر آگاه می‌کند و به این ترتیب نوجوان از ترس برخورد قاطع مسئولان به خود اجازه نخواهد داد که قدم در چنین راهی بگذارد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: باید دلایل هواداری نوجوان از یک هنرمند هنجارشکن توسط والدین به عنوان اولین نهاد تربیتی کشف شود. اگر جستجوی والدین حاصلی نداشت مراجعه به مشاورانی که در مدرسه و جامعه حضور دارند، به عنوان راه حل دوم به شمار می‌آید. مشاور در این جریان به کمک رویکرد‌های درمانی نوجوان را با واقعیت امر آشنا خواهد کرد و بعد از دوره درمانی شاهد استفاده نوجوان از منطق در رفتار‌های روزانه‌اش خواهیم بود.

منبع: برنا

+