زهره پزشکی است که با وجود ثروت زیاد نتوانسته در زندگی‌اش خوشبخت شود. او تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود و می‌گوید مدتی است که پرونده طلاقش طول کشیده است. زهره برای سایت جنایی از زندگی با مردی می‌گوید که دیگر او را دوست ندارد. *چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟ چون هیچ‌وقت با شوهرم احساس آرامش […]

 زهره پزشکی است که با وجود ثروت زیاد نتوانسته در زندگی‌اش خوشبخت شود. او تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود و می‌گوید مدتی است که پرونده طلاقش طول کشیده است.

تصمیم زن پولدار برای طلاق از شوهر بی‌مسئولیت

زهره برای سایت جنایی از زندگی با مردی می‌گوید که دیگر او را دوست ندارد.

*چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟

چون هیچ‌وقت با شوهرم احساس آرامش نداشتم و احساس نکردم شوهر دارم. همیشه احساس تنهایی دارم.

*چند سال است با هم ازدواج کرده‌اید؟

۲۵ سال قبل ازدواج کردیم. او مهندسی خوانده بود و من پزشک بودم. فکر می‌کردم با هم خوشبخت می‌شویم. ازدواج کردیم اما اصلاً احساس آرامش در کنارش ندارم.

*از ابتدا این‌طور بود؟

بله از ابتدا این‌طور بود اما من متوجه نمی‌شدم. فکر می‌کردم به خاطر مشکلات زندگی‌ احساس آرامش ندارم اما علت اصلی شوهرم بود.

*چرا؟

هیچ‌وقت طوری رفتار نکرد که احساس کنم پشت و پناهی دارم. همیشه خودم مشکلاتم را حل کردم. حتی در بزرگ کردن فرزندمان هم نقشی نداشت.

*چند فرزند دارید؟

یک پسر داریم که حالا ایران نیست و یک سال قبل مهاجرت کرد تا درس بخواند.

*چطور شد حالا به فکر جدایی افتاده‌ای؟

من سال‌ها بود که به جدایی فکر می‌کردم اما حالا تصمیم گرفته‌ام عمل کنم. پسرم که از ایران رفت به صورت جدی موضوع را دنبال کردم.

*نظر شوهرت چیست؟

او دوست ندارد جدا شود. مخصوصاً که می‌گوید هرچه دارد از دست می‌دهد. راست هم می‌گوید چون همه دارایی به من تعلق دارد. من پزشک هستم. درآمد بالایی دارم و ثروتم هم زیاد است. او اگر از من جدا شود همه چیز را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند مثل سابق زندگی کند.

*مگر سابق چطور زندگی می‌کرد؟

سر کار نمی‌رفت. خرجی خانه را من می‌دادم. خرج سفر و گردش و مهمانی هم با من بود. حالا در میانسالی نمی‌تواند کار کند.

*می‌خواهید چه کنید؟

فعلاً جدا از هم زندگی می‌کنیم. به او گفته‌ام حاضرم یک واحد آپارتمان بدهم تا جدا شود اما او بیشتر می‌خواهد. من حاضر نیستم بدهم.

*مهریه‌ هم داری؟

وقتی ازدواج کردیم من مهریه نخواستم. فکر می‌کردم زندگی با عشق شروع می‌شود و اگر روزی عشق‌ نباشد لزومی ندارد آدم‌ها ادامه بدهند؛ اما اشتباه کردم.

*پسرت در این باره چه می‌گوید؟

چیزی نمی‌گوید. او راه زندگی‌اش را پیدا کرده است. می‌داند زندگی مشترک من و پدرش دوامی ندارد.

اعتماد آنلاین

+