آینده در گرو امنیت روانی؛ چگونه پس از جنگ امید را به جامعه باز گردانیم؟
آینده در گرو امنیت روانی؛ چگونه پس از جنگ امید را به جامعه باز گردانیم؟
در امتداد جاده‌ای که نامش «آینده» بود، ترسی سنگین سایه‌افکن شده است. در شهری که دیوارهایش دیگر با صدای پدافندها و موشک‌های جنگی نمی‌لرزند، روح مردم از ابهام و ناامیدی می‌لرزد. این ترس، نه از دشمن بیرونی، که از یک دشمن درونی است؛ ترس از اینکه تمام تلاش‌ها، آرزوها و برنامه‌ریزی‌ها در یک لحظه بی‌معنا شوند. این احساس، امید به فردا را از ما گرفته است. اینجاست که امنیت روانی، به نیاز بنیادین‌تری از امنیت مرزها تبدیل می‌شود.

زیرنویس-گروه جامعه: این روزها بسیاری از ایرانیان در ابهام زندگی می‌کنند. دنیای پس از جنگ، دنیایی است که علاوه بر وحشت ناشی از صدای پدافندها و موشک‌ها، سرشار از ناامیدی و ابهام است. ترس از شروع دوباره جنگ، مانع حرکت رو به جلوی مردمی شده که تا دیروز به آینده امیدوار بودند. این ترس از مرگ، از دست دادن دارایی، و از دست دادن عزیزان، باعث شده تا بسیاری از افراد احساس کنند تلاش برای آینده بی‌فایده است. ندایی درونی به آن‌ها می‌گوید: «هیچ چیز پایدار نیست، پس چرا باید برای آن تلاش کنم؟»

این حس ابهام، افراد را از سخت‌کوشی، یادگیری و حتی برنامه‌ریزی برای آینده فرزندانشان بازداشته است. برای مثال، دانش‌آموزان شاید انگیزه کمتری برای برنامه‌ریزی تحصیلی داشته باشند و یا جوانان از راه‌اندازی کسب‌وکار جدید بترسند، چون نگران از دست دادن سرمایه‌شان هستند. در چنین شرایطی، این تفکر که «معلوم نیست فردا چه خواهد شد»، بر همه چیز سایه می‌اندازد.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که زندگی هرگز در قطعیت کامل نبوده است. در آموزه‌های دینی نیز به ما آموخته شده که انسان مؤمن هر لحظه خود را با مرگ روبرو می‌بیند، اما این تفکر او را به سمت تلاش، کار امروز و کمک به هم‌نوع سوق می‌دهد؛ نه از سر ترس، بلکه با آرامش و انتخاب. انسان وارسته کسی است که به این باور رسیده که تمام دارایی‌ها و امورات دنیا امانتی در دست او هستند و هیچ چیز پایدار نیست. علم نیز این واقعیت را می‌پذیرد که هیچ چیز در جهان ثابت نمی‌ماند، اما در عین حال هیچ چیز، نیست و نابود نمی‌شود.

به گزارش زیرنویس، مفهوم فانی بودن دنیا به شکل دیگری نمایان شده است؛ ترس جمعی از آینده. برای غلبه بر این حس، لازم است تا تدبیری اندیشیده شود تا دوباره امید به زندگی در جامعه شکل بگیرد. وظیفه دولت و مسئولان فرهنگی این است که با برنامه‌ریزی و نشست‌های هدفمند، شور زندگی را به جامعه بازگردانند. این شامل اتخاذ سیاست‌های اقتصادی با هدف ایجاد ثبات و کاهش ریسک، افزایش شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها، و ارائه برنامه‌های حمایتی برای سلامت روان جامعه است. باید روال کارها در کشور به گونه‌ای پیش رود که مردم احساس نکنند برنامه‌های زندگی‌شان در خطر است.

مسئولان امر باید این را بدانند که فقط مسئول تأمین امنیت مرزها نیستند، بلکه مسئول امنیت روانی مردم نیز هستند. همان‌طور که امنیت فیزیکی نیازمند عزم ملی است، امنیت روانی نیز باید در دستور کار همه نهادها قرار گیرد. برون‌رفت از این وضعیت نیازمند یک کار جهادی، برنامه‌ریزی شده و آینده‌نگر است.

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

آموزش و پرورش و «گدایی دیده شدن»: قفل ایراد شرعی بر سر راه پرورش نسل جوان ۱۴ مهر ۱۴۰۴

وقتی رسالت پرورشی قربانی آمار می‌شودآموزش و پرورش و «گدایی دیده شدن»: قفل ایراد شرعی بر سر راه پرورش نسل جوان

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید
 

 

  • نویسنده : گلستان علی پور
  • منبع خبر : اختصاصی زیرنویس