«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
دعوت‌نامه‌هایی که با ظرافت طراحی شده‌اند، حاویِ بندی هستند که حکایت از یک گسستِ عمیق فرهنگی دارد. طردِ داوطلبانه و محترمانه‌ی نسلِ نوپا از فضاهای اشتراکی، تنها یک تصمیم برای آرامشِ مجلس نیست، بلکه زنگِ خطری است که از دگرگونیِ بنیادین در مفهومِ خانواده و اجتماع خبر می‌دهد.

زیرنویس-گروه جامعه: آیین‌ها و جشن‌های ما، روزگاری نه برای «نمایش»، بلکه برای «بودن» و پیوند میان انسان‌ها برپا می‌شدند؛ جایی که هر نسل، جایگاه خود را در مدار زندگی پیدا می‌کرد. اما در سال‌های اخیر، موجی آرام و بی‌صدا در حال جابه‌جا کردنِ مرزهای این ساحت انسانی است. امروز، دعوت‌نامه‌هایی که با ظرافت طراحی شده‌اند، حاویِ بندی هستند که حکایت از یک گسستِ عمیق فرهنگی دارد. طردِ داوطلبانه و محترمانه‌ی نسلِ نوپا از فضاهای اشتراکی، تنها یک تصمیم برای آرامشِ مجلس نیست، بلکه زنگِ خطری است که از دگرگونیِ بنیادین در مفهومِ خانواده و اجتماع خبر می‌دهد.

«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود(!)»؛ جمله‌ای کوتاه، شیک، رسمی و گاهی خوشحال کننده(!)، اما در لایه زیرین، حاملِ یک جهان‌بینیِ مخرب است. جهانی که در آن «نظم، زیباییِ مصنوعی و کنترل»، بر «بی‌واسطگی، خطا و امکانِ تجربه» ترجیح داده می‌شود. در این نگاه، لحظه باید از پیش طراحی شود، نه آنکه زیسته شود؛ گویی انسان‌های مسخ‌شده و «زامبی‌وار»، بر انسان‌های صاحبِ عقل، شعور و فرهنگ ترجیح داده می‌شوند. همه تنها بازیگران سناریویی هستند که برای کودک در میان آن‌ها نقش و اثری تعریف نشده است.

سرمایه‌داری و تجمل‌گرایی این مسئله را تشدید کرده است. «صنعتِ مراسم» — از تالارها تا پکیج‌های فیلم‌برداری و طراحی صحنه — الگوی جدیدی از جشن را عرضه کرده است که در آن، هر عنصر غیرقابل‌کنترلی یک «ریسک» محسوب می‌شود. کودک، به‌عنوان موجودی که نظم را برهم می‌زند، ناگهان به یک «هزینه زائد» بدل می‌شود که باید حذف گردد.

این حذف، ریشه در «اضطرابِ نمایش» دارد؛ ما کودک را حذف می‌کنیم چون بیش از آنکه به کیفیتِ پیوندِ عاطفی‌مان اهمیت دهیم، نگرانِ قضاوتِ دیگران درباره‌ی نقص‌های احتمالی در قابِ عکس‌های آلبوم‌ها و یا اینستاگرامی‌مان هستیم. کودک، قربانیِ کمال‌گراییِ بیمارگونه‌ای است که می‌خواهد زندگی را مثل یک کاتالوگ، بی‌نقص و البته بی‌روح نشان دهد.

به گزارش زیرنویس، در گذشته، جشن‌ها و یا رویدادها (مثال بارز آن عروسی‌های محلی و خانگی) بسترِ پیوند نسل‌ها بود؛ جایی که کودک در میان دست‌وپای بزرگسالان، راه‌ورسیمِ «بودن در جمع» را می‌آموخت. اما امروز، این همان چیزی است که اندیشمندان مکتب انتقادی، از آدورنو تا هورکهایمر، درباره‌اش هشدار می‌دادند: فرآیندی که طی آن، فرهنگ به «کالا» تبدیل می‌شود و حتی لحظات آیینی ما نیز تابع منطق تولید، استانداردسازی و ابزارانگاری می‌گردد.

وقتی کودک را در جمع دور می کنیم، در واقع ریشه‌های انتقالِ فرهنگ را قطع کرده‌ایم.

کودک یادآور چیزی است که «هنوز نیامده»؛ افقی که باید به‌سویش حرکت کرد. حذف او یعنی ترجیح دادنِ «اکنونِ بسته و کامل» بر «آینده‌ای باز و زنده». در چنین مراسمی، زمان منجمد و ساکن است؛ لحظه‌ای که تنها برای «ثبت شدن» طراحی شده، نه برای «ادامه یافتن» و زندگی کردن.

کودک‌بودن یعنی امکانِ شلوغ کردن، خراب کردن، خندیدن، گریستن و وقوعِ آنچه قابل برنامه‌ریزی نیست. وقتی این «امکان» حذف شود، آنچه باقی می‌ماند نتیجه‌ای از پیش انتخاب‌شده و اسارت‌گونه است؛ فضایی بدون تعجب، بدون رخداد و تهی از شور زندگی.

جملهٔ آشنای «کودکان نظم جشن را به هم می‌زنند»، بیش از آنکه یک واقعیت تجربی باشد، روایتی اجتماعی و تلخ است که رفتار جمعی را محدود می‌کند؛ داستانی که زندگی را به نفع «نظمِ صحنه» قربانی می‌کند. کودکی که شادیِ جمعی را تجربه نکند و با روزمرگیِ بزرگسالان عجین نشود، آرمان و آرزویی نخواهد ساخت. ثمره این نادیده گرفته شدن، احساسی سرکوب‌شده است که در آینده‌ای نامعلوم سر باز خواهد کرد و هزینه‌های گزافی بر جامعه و کشور تحمیل می‌کند.

اما می‌توان این داستان را تغییر داد. به‌جای پذیرش این روایتِ محدودکننده، باید در ماهیتِ جشن‌ها بازنگری کرد و فضایی برای بازیگوشی، خطا و زندگیِ واقعی با محوریتِ پذیرشِ کودکان فراهم آورد.

در نهایت، انتخاب با ماست:

جشن را به تجربه‌ای زنده، متنوع و انسانی بدل کنیم. یا آن را به رویدادی مدیریت‌شده، صیقلی و صرفاً ویترینی برای فضای مجازی تقلیل دهیم. ما نباید برای نجاتِ «تصویرِ زندگی»، خودِ «زندگی» را قربانی کنیم.

حذفِ کودک، حذفِ «شاهدِ زنده» از تاریخچه‌ی پیوندهای ماست. اگر جشن‌های ما تنها به قاب‌های بی‌نقص و سالن‌های صیقلی محدود شوند، نسلی خواهیم داشت که هرگز «آیین» را نه با قلب، بلکه با لنزِ دوربین‌ها تجربه کرده است. بیاییم به یاد آوریم که هیچ عکسی به زیباییِ خنده‌ی ناگهانیِ یک کودک در میانه‌ی یک مراسم جدی نیست؛ چرا که آن خنده، گواه بر این است که زندگی هنوز در جریان است.

«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر ۲۹ آذر ۱۴۰۴

واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسم‌ها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر

ازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟ ۲۲ آذر ۱۴۰۴

تحلیل جامعه‌شناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید
 

 

  • نویسنده : مقدسه حسین پور