جنجال زینب موسوی، نماد آزادی بیان گزینشی در ایران
جنجال زینب موسوی، نماد آزادی بیان گزینشی در ایران

جنجال زینب موسوی، لایه‌های پیچیده فرهنگ، هویت و رسانه در ایران را آشکار کرد. با وجود کنار آمدن جامعه با بسیاری از تابوها، حساسیت نسبت به نمادهای هویتی و فرهنگی همچنان بالاست. این واکنش‌های گزینشی نشان می‌دهد که کنش‌های جمعی، اغلب هدایت‌شده‌اند. رسانه‌های اجتماعی و اینفلوئنسرها نیز در جهت‌دهی افکار عمومی و کسب درآمد از این جنجال‌ها، نقشی پررنگ دارند.

زیرنویس-گروه جامعه: وقتی جامعه‌ای سال‌ها با شوخی‌های تند، الفاظ رکیک و طنزهای جنسی کنار می‌آید، چه چیزی باعث می‌شود که شوخی با یک شاعر حماسی ناگهان جنجال‌برانگیز شود؟ ماجرای زینب موسوی فرصتی است تا به این پرسش پاسخ دهیم و به انگیزه‌های پشت این واکنش جمعی بپردازیم. این پدیده به ما نشان می‌دهد که در پس آنچه به عنوان کنش‌های فردی و تصادفی می‌شناسیم، ممکن است یک پدیده اجتماعی پیچیده نهفته باشد که برای درک آن باید از نقدهای سطحی عبور کرده و به عمق ماجرا نگاه کنیم.

سال‌هاست که طنز و حتی موسیقی در ایران با الفاظ رکیک عجین شده است. بسیاری بر این باورند که تنها با استفاده از زبانی تند می‌توان واقعیت‌های تلخ جامعه را به تصویر کشید و آن را بیدار کرد. این رویکرد حتی در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» نیز مشهود بود، جایی که الفاظ رکیک بخشی از زبان اعتراضات محسوب می‌شد و از سوی بسیاری از روشنفکران نیز پذیرفته می‌شد.

اما این پذیرش تا زمانی ادامه دارد که طنز به نمادهای هویتی جامعه نزدیک نشود. به محض اینکه شوخی از این خط قرمز عبور کند، از طرف افکار عمومی «توهین» تلقی می‌شود و با واکنش‌های تندی روبرو می‌گردد. این تناقض نشان می‌دهد که کنش‌های به ظاهر خودجوش مردم، اغلب در چارچوب‌هایی از پیش تعیین‌شده و هدایت شده جریان دارند. مردم تصور می‌کنند با طنز یا اعتراض هنری، کنشی مستقل و جمعی انجام می‌دهند، اما واقعیت پیچیده‌تر از این ماجرا است.

در این میان نباید نقش پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و توییتر در شکل‌دهی و تشدید بروز این واکنش‌ها را نادیده گرفت. الگوریتم‌های این شبکه‌ها محتوای جنجالی و تحریک‌آمیز را بیشتر برجسته می‌کنند و به همین دلیل، یک شوخی ساده به سرعت می‌تواند به یک بحران اجتماعی بزرگ بدل شود. پدیده «فرهنگ لغو» (Cancel Culture) و موج‌های هشتگی به ابزاری قدرتمند برای بسیج افکار عمومی علیه افراد یا نمادها تبدیل شده‌اند. این پلتفرم‌ها به جای ایجاد فضایی برای گفتگو و تبادل نظر، به میدان نبردی تبدیل شده‌اند که در آن هر دو طرف با برچسب‌زنی و حملات کلامی تلاش می‌کنند یکدیگر را حذف کنند.
با توجه به سابقه زینب موسوی در استفاده از الفاظ رکیک و توهین‌ها، احتمال دارد که وایرال شدن این کلیپ و هجمه‌های پس از آن بخشی از یک استراتژی تبلیغاتی از پیش طراحی‌ شده باشد. در این سناریو، مخاطبان صرفاً بازیگرانی هستند که به تحریک یک تیم حرفه‌ای، موجب شهرت و درآمد هنگفت برای فرد مورد نظر شده‌اند. چنین فضایی بستری ایده‌آل برای هدایت هدفمند جنجال‌ها توسط قدرت‌های خارجی یا تیم‌های تبلیغاتی داخلی فراهم می‌کند.

همان‌طور که ادوارد سعید نشان می‌دهد، غرب با بازنمایی «دیگری» و جهت‌دهی فرهنگی، تعیین می‌کند که چه نوع اعتراض یا نقدی «قابل بازنمایی» است و چه چیزی تابوشکن محسوب می‌شود. نمونه‌های بارز این گزینشی بودن، سلمان رشدی و شاهین نجفی هستند. اگر کسی این دو را نقد اخلاقی کند، فوراً برچسب بنیادگرایی می‌خورد، در حالی که نقد زینب موسوی، نشانه تعلق ملی تلقی می‌شود. در صورتی که همه این موارد در بطن خود توهین به شخصیت های مختلف را دارند که نباید از هم تفکیک کرد.

به گزارش زیرنویس، دست‌هایی پشت‌پرده، جریان نقدها، کنش‌ها و اعتراضات را به‌صورت هدفمند هدایت و آنچه را در راستای مقاصدشان نباشد، حذف یا به انزجار عمومی تبدیل می‌کنند. این گزینشی بودن واکنش‌ها، فشارهای اجتماعی و جهت‌دهی، نشان می‌دهد که حتی روشنفکران نیز نمی‌توانند بدون برچسب خوردن، آزادانه نقد کنند. جامعه‌ای که استفاده از الفاظ رکیک و تخریب نمادهای فرهنگی و یا مذهبی را در بازه‌های زمانی مختلف؛ به بهانه «واقع‌گرایی» درست می‌دانست، باید انتظار می‌داشت که روزی پیامدهای این پذیرش دامنش را خواهد گرفت.

در نهایت، جنجال زینب موسوی بیش از یک اتفاق ساده، پرده از لایه‌های پیچیده فرهنگ، هویت و رسانه در جامعه ایرانی برداشته است. این رویداد نشان می‌دهد که جامعه ما، هرچند با بسیاری از تابوهای اجتماعی کنار آمده، هنوز نسبت به نمادهای هویتی و فرهنگی خود حساسیت ویژه‌ای دارد. این واکنش‌های گزینشی یادآور این واقعیت است که کنش‌های جمعی و به ظاهر خودجوش، در واقع در چارچوب‌هایی از پیش تعیین شده و هدایت شده توسط نیروهای داخلی یا خارجی شکل می‌گیرند. در این میان، نقش رسانه‌های اجتماعی و اینفلوئنسرها در جهت‌دهی به افکار عمومی و حتی کسب درآمد از دل همین جنجال‌ها، بیش از همیشه پررنگ و قابل توجه است.

  • منبع خبر : اختصاصی زیرنویس
چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

آموزش و پرورش و «گدایی دیده شدن»: قفل ایراد شرعی بر سر راه پرورش نسل جوان ۱۴ مهر ۱۴۰۴

وقتی رسالت پرورشی قربانی آمار می‌شودآموزش و پرورش و «گدایی دیده شدن»: قفل ایراد شرعی بر سر راه پرورش نسل جوان

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید