امروز با چالشی جدی در نظام آموزشی مواجهه هستیم: بازدهی پایین آموزش، سردرگمی خانوادهها و افت تحصیلی دانشآموزان. در این میان، پرسش اصلی این است که چرا با وجود سرمایهگذاری زمانی و مالی فراوان، نتایج مطلوب حاصل نمیشود و ریشهی این ناکارآمدی در کجاست؟
زیرنویس-گروه جامعه: بر اساس قوانین آموزشی کشور، ایرانیان فرزندان خود را از پایان پنج سالگی وارد سیستم آموزش و پرورش میکنند تا طی ۱۳ سال آموزش رسمی برای حضور در اجتماع آماده شوند. اما آیا بازخورد این آموزش به صورت پژوهش علمی در زندگی فردی و اجتماعی بررسی شده است؟
پس از گذشت چند سال از شروع آموزش رسمی، دانشآموزی که ماحصل عملکرد مجموعه آموزشی اعم از معلم، کتاب و کادر مدرسه است، برای ادامه تحصیل با ممانعت مواجه میشود. این وضعیت، چالشی جدی در مقابل هدف بزرگ نظام آموزشی قرار داده است که منجر به بازدهی پایین آموزش، سردرگمی خانوادهها و افت تحصیلی دانشآموزان شده است. این ناکارآمدی نشان میدهد که با وجود سرمایهگذاری زمانی و مالی فراوان، نتایج مطلوب حاصل نمیشود و ریشه این مشکل باید به طور جدی بررسی شود.

خانوادهها، بهعنوان شاکیان اصلی، سردرگم ماندهاند که چرا وقت، انرژی و هزینههای صرفشده، بازدهی لازم را ندارد. این ابهامات حول محور ناکافی بودن محتوای کتابها، ناکارآمدی شیوههای تدریس و امکانات مدارس، کمبود انگیزه در میان دانشآموزان و عدم تناسب آموزشها با نیازهای واقعی جامعه میچرخد. پاسخ به این چالشها، میتواند نسل آینده را از این گرداب نجات دهد.
زمانی که کودکی به سیستم آموزشی سپرده میشود، خانواده و جامعه انتظار دارند طبق اهداف تعیینشده، خروجی آن فردی جامعالجهات باشد؛ نه اینکه از نظر تحصیل در جایگاهی قرار گیرد که از سیستم آموزشی طرد شود و خانواده با چالش ثبتنام مواجه شوند. آیا بهتر نیست در شیوه کار این «ماشین انسانسازی» بازنگری شود؟
افت تحصیلی، که با نمرات و معدلگیری در امتحانات نهایی آشکار میشود، نتیجهی مستقیم تغییر از نمرات عددی به توصیفی است. این مشکل دو دلیل اصلی داشت: اول اینکه معلمان برای سیستم جدید آموزش ندیده بودند و دوم اینکه خانوادهها با این مفهوم آشنا نبودند. کلماتی مانند «خیلی خوب» و «خوب» بار معنایی عددی را منتقل نمیکنند، و همین امر مانع از تلاش هدفمند خانوادهها برای رفع اشکالات درسی فرزندانشان میشود.
به گزارش زیرنویس، بهتر بود به جای سیستم نمرات توصیفی، دستهبندی بر اساس نمرات «الف» و «ب» جایگزین میشد. با این تعهد که هر دانشآموز برای ورود به مقطع جدید، حداقل در سطح «ب» قرار گیرد. چنین سیستمی میتوانست از انباشت نیاموختهها جلوگیری کند؛ معضلی که در سالهای بعد، باعث ایجاد ناترازی عمیق در کلاسها میشود. امروز، معلمان متوسطه اول با دانشآموزانی روبهرو هستند که گاهی حتی نیازمند آموزش حروف الفبا هستند. این وضعیت نشان میدهد که ادامه آموزش عملاً ناممکن شده و باید برای درمان ریشهای این مشکل اقدام کرد.
افت تحصیلی و سردرگمی خانوادهها تنها یک مسئله آموزشی نیست، بلکه بحرانی اجتماعی است که ریشه در ناکارآمدی سیستمها دارد. این وضعیت، مسئولیت مشترک همه ماست. تنها با پذیرش این واقعیت و اقدام جدی برای اصلاح سنجش، آموزش و ارتباط میان خانه و مدرسه، میتوانیم از ادامه این چرخه معیوب جلوگیری کرده و به وعده بزرگ نظام آموزشی، یعنی تربیت نسلی موفق و کارآمد، جامه عمل بپوشانیم.
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
به بهانه روز جهانی عصای سفیددیده نشدن رنج نابینایی/وقتی «عصای سفید» هم قربانی گزارشدهی میشود
وقتی رسالت پرورشی قربانی آمار میشودآموزش و پرورش و «گدایی دیده شدن»: قفل ایراد شرعی بر سر راه پرورش نسل جوان
- نویسنده : گلستان علی پور







































ناشناس
تاریخ : ۳۱ - مرداد - ۱۴۰۴بدتر از همه ی اینا تآثیر فاجعه بار سهمیه ها بخصوص ایثارگران و مشابه اون در کنکور هست ، عاملی که باعث میشه دانشاموزای …. برن جای دانشاموزای مستعد مدرک کشکی پزشکی بگیرن و این طرف اونا که قبول نمیشن خود و خانوادشون دچار سرخوردگی بشن
عین دو تا دختر من که با رتبه های لب مرز نتونستن پزشکی برن ، پشت کنکور سن شون شد بالای ۳۰ و افسرده و بیکار … همه مون متلاشی شدیم ، به مرز …….. رسیدیم