امان از این غرور تو شکنجه های دور توعزیز جان بگو کجایی …بیا تو ای قرار من به این جهان تار منچه میشود اگر بیایی …تو آرزوی رفته ای غروب مه گرفته ایمنم که ابر گریه دارم …تو بی خبر ز حال من غمت شده وبال منبیا که من به تو دچارم …بیا لیلای بی […]

امان از این غرور تو شکنجه های دور تو
عزیز جان بگو کجایی …
بیا تو ای قرار من به این جهان تار من
چه میشود اگر بیایی …
تو آرزوی رفته ای غروب مه گرفته ای
منم که ابر گریه دارم …
تو بی خبر ز حال من غمت شده وبال من
بیا که من به تو دچارم …
بیا لیلای بی دلم ای ماه کاملم ای جان من جانی ندارم
بیا ای زخم جان من نامهربان من ای جان من جانی ندارم
ای تو غم دلخواه من دلتنگیت همراه من
من بی هوایت بی قرارم …
ای نارفیق خوب من زخم دل محبوب من
تنها تویی دار و ندارم تنها تویی دار و ندارم
بیا لیلای بی دلم ای ماه کاملم ای جان من جانی ندارم
بیا ای زخم جان من نامهربان من ای جان من جانی ندارم
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی









































