آهنگ یک نفس ای پیک سحری محمد اصفهانی یک نفس ای پیک سحری؛ بر سر کویش کن گذری… گو که ز هجرش به فغانم به فغانم! ای که به عشقت زنده منم؛ گفتی از عشقت دم نزنم… من نتوانم نتوانم نتوانم! من غرق گناهم؛ تو عذر گناهی… روز و شبم را تو چو مهری و […]
آهنگ یک نفس ای پیک سحری محمد اصفهانی
یک نفس ای پیک سحری؛ بر سر کویش کن گذری…
گو که ز هجرش به فغانم به فغانم!
ای که به عشقت زنده منم؛ گفتی از عشقت دم نزنم…
من نتوانم نتوانم نتوانم!
من غرق گناهم؛ تو عذر گناهی…
روز و شبم را تو چو مهری و چو ماهی!
چه شود گر مرا رهانی ز سیاهی؟
چون باده به جوشم؛ در جوش و خروشم!
من سر زلفت؛ به دو عالم نفروشم…
همه شب بر ماه و پروین نگرم؛ مگر آید رخسارت در نظرم
چه بگویم چه بگویم؟ به که گویم این راز؟
غمم این بس که مرا کس نبود دم!
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی







































