آرش میری خانی – روزنامه اطلاعات| گزارشهای رسانهای از جمله خبرگزاریNBC و منابع اسرائیلی حاکی از برنامهریزی برای سفر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن و تلاش برای ترغیب دولت ترامپ به همکاری در حملات احتمالی علیه ایران بوده است. این تحرکات در شرایطی رخ میدهد که معادلات قدرت در منطقه تحولات قابل توجهی را تجربه کرده و […]

آرش میری خانی – روزنامه اطلاعات| گزارشهای رسانهای از جمله خبرگزاریNBC و منابع اسرائیلی حاکی از برنامهریزی برای سفر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن و تلاش برای ترغیب دولت ترامپ به همکاری در حملات احتمالی علیه ایران بوده است. این تحرکات در شرایطی رخ میدهد که معادلات قدرت در منطقه تحولات قابل توجهی را تجربه کرده و ایران توانسته است از طریق ترکیب قدرت سخت نظامی و قدرت نرم اجتماعی، موقعیت استراتژیک خود را تقویت کند.
یکی از مهمترین تحولات دوران اخیر، فروپاشی تدریجی افسانه شکستناپذیری رژیم اسرائیل بوده است. با وجود تلاشهای گسترده دستگاه سانسور رژیم اسرائیل برای پنهانسازی خسارات وارده، شواهد میدانی و حتی افشاگریهای رسانهای داخلی این کشور مانند شبکه کان، نشان داده که حملات موشکی ایران تأثیرگذاری چشمگیر داشتهاند.
این واقعیت که رژیم اسرائیل مجبور به سانسور گسترده اطلاعات شده، خود گویای عمق تأثیرات عملیاتی و روانی این حملات است.از منظر نظری، این وضعیت بازتاب مفهوم «بازدارندگی از طریق اثبات توانایی» است. ایران نه تنها توانمندی های نظامی خود را به رخ کشیده، بلکه نقاط ضعف پدافند موشکی اسرائیل را نیز آشکار ساخته است. این شناخت عملیاتی، دستاورد استراتژیکی مهمی است که قدرت بازدارندگی ایران را در مواجهات آینده تقویت میکند.
رفتار تهاجمی نتانیاهو و تلاش برای گسترش جبهه نظامی علیه ایران، نمیتواند از زمینههای سیاسی داخلی اسرائیل جدا باشد. نخستوزیر اسرائیل در شرایطی به دنبال آتشافروزی منطقهای است که با چالشهای جدی در داخل از جمله پروندههای فساد، انشقاقهای اجتماعی عمیق، و فرسایش اعتماد عمومی مواجه است.در ادبیات روابط بینالملل، این رفتار تحت عنوان «نظریه انحراف»(Diversionary Theory) شناخته میشود؛ زمانی که رهبران سیاسی با بحران داخلی روبرو هستند، گاه به تنشهای خارجی متوسل میشوند تا توجه افکار عمومی را منحرف کنند و حول محور تهدید خارجی، اجماع داخلی برقرار سازند.
در ماه های گذشته، اسرائیل و آمریکا مدعی شده بودند که حملات مشترک آنها به برنامه صلحآمیز هستهای ایران و همچنین به زیرساختهای موشکی این کشور، ضربات جدی وارد کرده است، اما تحولات اخیر نشان داده که این ادعاها با واقعیتهای عملیاتی فاصله زیادی دارد. منابع اطلاعاتی غربی-عبری رسما اعلام کرده اند که توان موشکی ایران نه تنها ضربه جدی نخورده، بلکه در این مدت دستخوش نوسازی، بازسازی و هماهنگسازیشده است. این موضوع بیانگر عمق استراتژیک برنامه دفاعی ایران است که بر اصول «استقلال تکنولوژیک»، «توزیع جغرافیایی تأسیسات» و «افزونگی سیستمی» استوار است .از منظر استراتژیک، ایران توانسته از «بازدارندگی انتقامی» به «بازدارندگی پیشگیرانه» تکامل یابد.
اما شاید مهمترین دستاورد ایران در این دوره، تقویت قدرت نرم داخلی است. رژیم اسرائیل با شروع جنگ امیدوار بود که فشارهای خارجی به شورشهای داخلی در ایران منجر شود و از این طریق، بدون درگیری نظامی گسترده، اهداف خود را محقق کند اما این برنامه به طور کامل نقش بر آب شد.
ملت ایران در این دوره، با انسجام قابل توجهی پشت سیاستهای دفاعی کشور ایستادند و به وضوح نشان دادند که در برابر تهدیدات خارجی، اختلافات داخلی را کنار میگذارند.در ادبیات امنیتی، این پدیده به عنوان «اثر پرچم» (Rally Around the Flag Effect) شناخته میشود. درخشش ملت ایران در این دوره، نه تنها باعث شکست استراتژی روانی اسرائیل شد، بلکه نشان داد که قدرت واقعی یک کشور تنها به تسلیحات نظامی خلاصه نمیشود، بلکه به انسجام اجتماعی، اراده ملی، و مقاومت فرهنگی نیز وابسته است.
نکته قابل توجه دیگر در رویکرد ایران، تلاش برای حفظ کانالهای دیپلماتیک است.ایران پیش از جنگ ۱۲ روزه با حسن نیت وارد گفتگو با دولت ترامپ شده بود، اما با خیانت به دیپلماسی روبرو شد؛با این حال، ایران همچنان بر این باور است که میتوان سطح بحران با آمریکا را مدیریت کرد.این رویکرد نشاندهنده بلوغ استراتژیک تهران است. در حالی که ایران آمادگی کامل برای دفاع از خود را دارد و سیاست واکنشی و مقاومتی را پیش گرفته، اما درهای دیپلماسی را نیز نبسته است.ایران به خوبی میداند که قدرت نظامی ابزاری برای تأمین امنیت است، نه هدف نهایی. هدف واقعی، ایجاد فضایی است که در آن منافع ملی ایران بدون تهدید تضمین شود و این هدف میتواند از طریق ترکیب قدرت و دیپلماسی محقق شود.یکی دیگر از ابعاد مهم استراتژی ایران، پیادهسازی دکترین «منطقه قوی» است.
ایران در کنار تقویت قدرت ملی، به دنبال ایجاد یک بازوی بازدارنده منطقهای نیز بوده است. این دکترین بر این فرض استوار است که امنیت پایدار ایران نمیتواند در خلأ منطقهای محقق شود، بلکه این مهم نیازمند همکاریهای امنیتی و ائتلافهای استراتژیک با کشورهای همسایه خواهد بود.
این رویکرد در تضاد با سیاستهای تفرقهافکنانه رژیم اسرائیل قلمداد می شود که به دنبال ایجاد شکافهای قومی، مذهبی و ملی در ایران و روابط آن با همسایگان است.تجربه دوران اخیر نشان داده که ایران توانسته است یک مدل بازدارندگی جامع را پیادهسازی کند که بر ترکیب ارگانیک قدرت سخت نظامی، قدرت نرم اجتماعی، دیپلماسی فعال و امنیت منطقهای استوار است. این مدل در عمل به معنای تلفیق توان موشکی پیشرفته و شناخت دقیق از نقاط ضعف دشمن با انسجام ملی و اراده مقاومتی است که پایه واقعی امنیت ملی را تشکیل میدهد. در کنار این دو بعد، حفظ کانالهای گفتگو حتی در بحرانیترین شرایط و تلاش برای ایجاد شبکههای همکاری با کشورهای منطقه، چارچوب کامل این استراتژی را فراهم میسازد.
در این شرایط،احیای افسانه شکستناپذیری اسرائیل دیگر ممکن نیست، زیرا واقعیتهای میدانی و حتی افشاگریهای رسانهای داخلی این رژیم، شکاف عمیقی بین پروپاگاندا و واقعیت ایجاد کردهاند. این شکاف نه تنها اعتبار نظامی رژیم صهیونیستی را خدشهدار کرده، بلکه توانایی آن را برای بسیج حمایت بینالمللی نیز محدود ساخته است.در نهایت، تجربه ایران نشان میدهد که امنیت پایدار نه از طریق تهاجم و تسلط، بلکه از طریق ترکیب قدرت، اراده ملی و دیپلماسی هوشمند محقق میشود.
این تجربه به روشنی نشان داده که یک ملت متحد و مصمم، در کنار قابلیتهای نظامی پیشرفته و دیپلماسی فعال، میتواند حتی در برابر فشارهای سنگین و توطئههای گسترده، نه تنها مقاومت کند، بلکه نقشههای دشمنان را نقش بر آب سازد. این درسی است که نه تنها برای منطقه، بلکه برای تمام نظام بینالملل میتواند راهگشا باشد و الگویی نوین از امنیت مبتنی بر اقتدار و تعامل ترسیم کند.
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
































