مهتاب مظفری سوادکوهی – ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| طبق آخرین گزارش بانک جهانی از آوریل ۲۰۲۵، ایران با نرخ تورم ۴۰/۸ درصد از نظر تورم قیمت مواد غذایی در جایگاه دوم جهان قرار دارد. بحران غذایی ایران، از افزایش بیسابقه قیمت مواد غذایی و کاهش قدرت خرید مردم ناشی شده که در نتیجه گران شدن مواد […]

مهتاب مظفری سوادکوهی – ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| طبق آخرین گزارش بانک جهانی از آوریل ۲۰۲۵، ایران با نرخ تورم ۴۰/۸ درصد از نظر تورم قیمت مواد غذایی در جایگاه دوم جهان قرار دارد. بحران غذایی ایران، از افزایش بیسابقه قیمت مواد غذایی و کاهش قدرت خرید مردم ناشی شده که در نتیجه گران شدن مواد اولیه، کمبود ارز برای واردات، تحریمها و خشکسالیهای طولانی و از رونق افتادن صنعت کشاورزی به وقوع پیوسته است.
دادههای مرکز آمار نیز میگویند تورم نقطه بهنقطه خوراکیها و آشامیدنیها در چهار ماه گذشته با رشدی ۱۷ درصدی همراه بوده و از ۴۷ درصد به ۶۴ درصد رسیده است. این موضوع علاوه بر فشار آوردن بر معیشت دهکهای پایین جامعه، گروههای مهم غذایی را از دسترس مردم خارج کرده و تهیه اقلام ضروری را برای آنها مشکل ساخته است؛ گروههایی چون نان وغلات، گوشت قرمز و سفید، ماهی، شیر، پنیر، تخممرغ، میوه و خشکبار، سبزیجات، عسل و… که هرکدام نقشی حیاتی در تأمین سلامت جسم و روان انسانها دارند.
طبق آمار موجود، تورم نقطه بهنقطه نان و غلات با ۹۸ درصد، رکورددار تورم مواد غذایی در پاییز بوده و پس از آن میوهها و سبزیجات با تورم ۹۴ و ۷۷ درصد قرار دارند که تا ایام پایانی سال، افزایش بیشتری خواهند یافت. افزایش نرخ مواد خوراکی و کاهش قدرت خرید مردم، علاوه بر ایجاد سوءتغذیه و به خطر انداختن سلامت جسم انسانها، سلامت روان آنها را نیز تهدید میکند. کوچکتر شدن سفرههای مردم قبل از آنکه به گوارش آنها آسیب برساند ، قلبشان را نشانه میرود و موجب شرمساری سرپرستان خانواده نزد همسر و فرزندانشان میشود.
انسان ، موجودی اجتماعی
یک جامعهشناس به «اطلاعات» میگوید: شاخصهای تورم و رکود اقتصادی را نمیتوان به صورت تکعاملی و تکبعدی بررسی کرد، بلکه باید در یک شبکه عوامل جستجو نمود. طبق گزارشهای بانک جهانی، نابرابری طبقاتی در ایران رو به افزایش است و امسال حدود ۲/۵ میلیون نفر به جمع فقرا اضافه خواهد شد.
مقداد رضایی، انسان را یک موجود اجتماعی توصیف میکند و میافزاید: انسان یک موجود بهشدت نیازمند است که انواع نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی را با خود حمل میکند.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، میزان کالری موردنیاز روزانه هر انسان برای یک زندگی استاندارد، حداقل ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلوکالری بوده که این موضوع در زنها و مردها متغیر است اما در جامعه امروز ایران، برخی از دهکها نمیتوانند این میزان کالری را به طور نسبی دریافت کنند و دهکهای پایینتر به صورت مطلق از دریافت کالری موردنیاز خود محروم هستند.
ممکن است این مسأله در مدت زمان کوتاه، تبعات زیادی نداشته باشد اما در درازمدت و با حذف برخی از اقلام غذایی از سبد هزینه خانوار، اثرات منفی خود را نشان خواهد داد.
او با تأکید بر اینکه برای بررسی موضوعات انسانی هرگز نمیتوان تکبعدی به آنها نگاه کرد، میگوید: مشکلات معیشتی از جمله متغیرهایی هستند که افراد از آنها تأثیر پذیرفته و در قالب واکنش به جامعه برمیگردانند. گرانی و تورم یکی از همین متغیرهاست که سبد غذایی خانواده و سفرههای مردم را هر روز کوچکتر میکند. کسی که نمیتواند غذای خانواده خود را تأمین کند، چگونه میتواند میهمانی به خانه بیاورد؟!
این مدرس دانشگاه معتقد است: هر فردی که مجبور شود روابط اجتماعی خود را به بهانههای اقتصادی تعدیل کند، به سمت منزوی شدن پیش خواهد رفت.
بشر به خودی خود در دورهای زیست میکند که در اوج فردگرایی به سر میبرد و از روابط، استفاده ابزاری مینماید؛ در حالی که در گذشته، ساختارهای فرهنگی و اجتماعی این اجازه را به او نمیدادند و آدمها هویت خود را در گروهها و جامعه پیدا و بازتعریف میکردند. در چنین شرایطی، گرانی و تورم و مشکلات معیشتی میتواند به عنوان عوامل زمینهساز، ساختارهای اجتماعی را دچار خدشه کند.
فقر در حافظه تاریخی ایرانیان
رضایی به حافظه تاریخی و ذائقه فرهنگی ایرانیان اشاره میکند و میگوید: در کشور ما و در بزنگاههای تاریخی، معمولا راهحلهایی برای برونرفت از بحران پیدا میشد اما این راهحلها دائمی و پایدار نبودند. مردم ایران در طول قرنها چندان رنگ آرامش را به خود ندیدهاند و بیثباتی و ناپایداری، همیشه در حافظه تاریخی ما ثبت شده است. متأسفانه فقر نیز همواره به عنوان یکی از مهمترین غمهای موجود در جامعه ایرانی مطرح میشود.
این جامعهشناس میافزاید: از آنجا که انسان، محصول زمینههای اجتماعی و متغیرهای کلان ساختاری است، روابط انسانی نیز تحتتأثیر محاسبات و مشکلات معیشتی قرار میگیرد. ما در گذشته، مؤلفه فرهنگی به اسم «یاریگری» داشتیم و در بحرانهای مختلف پشت هم میایستادیم. این استراتژی امروز میتواند در قالب خودیاری، همیاری و دگریاری تعریف شود تا به واسطه آن، افراد طی یک سری کارهای جمعی به کسانی که نیازمند هستند کمک برسانند.
توزیع ناعادلانه ثروت
رضایی یادآور میشود: متأسفانه ساختار جامعه امروز ما به شکل یک هرم نوکتیز درآمده که توزیع ثروت در آن به شکل ناعادلانه و معکوس انجام میشود و تنها یک عده معدود نزدیک به رأس هرم از مواهب اقتصادی تام برخوردار هستند. در چنین شرایطی فقرا فقیرتر و ثروتمندان روز بهروز، غنیتر میشوند که این وضعیت در نهایت منجر به گسست اجتماعی خواهد شد. آمارها نشان میدهد که حتی ۱۵ درصد از جامعه تحصیلکرده نیز فقیر محسوب میشوند؛ در حالی که در اغلب کشورها تحصیلات، عاملی برای ارتقای طبقاتی است!
این جامعهشناس میگوید: در کشور ما همه افراد به منابع کافی برای رفع نیازهای زیستی و بیولوژیکی خود دسترسی ندارند. وقتی منابع باارزش، کمیاب و محدود شوند، افراد با یکدیگر به رقابت برمیخیزند و تجملگرایی به یک ارزش بدل خواهد شد. در نتیجه، فرهنگ یاریگری رنگ میبازد و روابط انسانی به یک ابزار تبدیل میشود، نه روشی برای رسیدن به آرامش.
در گذشته ، دید و بازدیدها و صله ارحام در میان ایرانیان، یک فرهنگ و سنت آبا و اجدادی محسوب میشد اما امروز به شدت کمرنگ شده و جای خود را به فردگرایی و خودخواهیهای معمول داده است. انسان مدرن، گرفتار خودخواهیهای ناخواستهای شده که نظام سرمایهداری به او تحمیل کرده و این یک آسیب جدی است.
وقتی یک نفر در جامعه آسیب میبیند، خود به خود، بقیه آحاد جامعه نیز در معرض آسیب قرار خواهند گرفت.
برچیده شدن دورهمی ها
این جامعه شناس، میهماننوازی و خونگرمی را جزو آدب و سنن ایرانیها و از مبانی دینی و فرهنگی ما میداند و میگوید: این آداب حتی پیش از ظهور اسلام در ایران وجود داشته و مردم برکت سفرههای خود را در پذیرایی کردن از میهمان میدانستند؛ سفرههای ساده و بیآلایشی که بهانهای برای دورهمیها و شبنشینیها بود اما امروز با گران شدن مواد غذایی، از اتاقهای پذیرایی برچیده شده است.
جمعهای خانوادگی و فامیلی به خاطر تورم غذایی از دست رفته و آدمها محل امنی برای بازیابی هویت خود نمییابند. در گذشته، آغوش صاحبخانهها همیشه باز بود و میهمانان سرزده به خانه اقوام میرفتند. چون هدف اصلی، دیدار و آرامش ناشی از آن بود اما امروز، هدف و وسیله گم شده و چیدن حتی یک سفره کوچک به عاملی برای اضطراب و نگرانی خانوادهها تبدیل شده است.
وقتی انسانها نتوانند از حمایتهای گروهی و اجتماعی برخوردار شوند و هویت اجتماعیشان را بازتولید کنند، دچار انزوا و نوسانات خلقی میشوند که درنهایت به صورت خشم و ناهنجاریهای رفتاری در جامعه بروز میکند.
بسیاری از خشونتهای خانگی، نزاعهای خیابانی و حتی جرائم سنگینی مثل قتل میتواند ریشه در انزوای آدمها داشته باشد. بعد از تأمین غذا و لباس و سرپناه، روابط اجتماعی از جمله نیازهای بنیادین انسان به شمار میرود و تورم غذایی، این حلقه را از زنجیره نیازهای اصلی انسان قطع میکند. نیازی که پاسخ داده نشود، به سرخوردگی و ناکامی منتهی خواهد شد. انسانهای سرخورده و افسرده از امنیت روانی برخوردار نیستند و کارایی لازم را ندارند.
حس محرومیت
رضایی ضمن انتقاد از مشخص نبودن مدل اقتصادی مشخص در کشور، از رسانهها به عنوان ابزاری برای انتشار تجملگرایی نام میبرد و میگوید: تشدید حس محرومیت در جامعه در کنار تورم غذایی حاکم، به مطلق شدن احساس فقر در بخش بزرگی از جامعه دامن میزند.
توسعه اقتصادی به معنای رفع نیازهای اولیه در همه آحاد جامعه است و شکاف ایجادشده بین فقیر و غنی، تبعات سنگینی برای جامعه خواهد داشت. در حال حاضر کشور ما به بحران مدیریتی در امور اقتصادی دچار است. هدفگذاریها کوتاهمدت بوده و نگاههای سیاسی و شعاری بر اغلب امور حاکم شده، در حالی که فقر یک حقیقت بسیار جدی است و سلامت جامعه را تهدید میکند.
در چنین شرایطی یارانههای دولتی باید به گونهای هدفمند شود که فاصله بین فقرا و اغنیا را پر کند، متناسب با نرخ تورم باشد و به دست کسانی برسد که واقعا به آن نیاز دارند؛ در حالی که متأسفانه در کشور ما بانک اطلاعاتی دقیقی از گزینه های اقتصادی خانوارها در دسترس نیست و دهکهای جامعه بر اساس داشتههای واقعی تنظیم نشدهاند.
اعمال قانون از دیگر الزامات یک اقتصاد موفق است. جلوگیری از ربا، ویژه خواری، رشوه و رانت به توزیع عادلانه ثروت کمک خواهد کرد و زندگی مردم را از فقر مطلق نجات خواهد داد.
در چنین شرایطی، پیداست امنیت غذایی مردم ایران سالهاست که به دلایل اقتصادی، اقلیمی و سیاسی به خطر افتاده است. امنیت غذایی، مفهومی فراتر از تولید مواد غذایی دارد و به معنای دسترسی مستمر مردم به غذای کافی ، سالم و مغذی به کار میرود اما متأسفانه در کشور ما این حوزه، متولی مشخصی ندارد و نهاد مستقلی برای کنترل و تأمین امنیت غذایی مردم فعالیت نمیکند.
بحران معیشتی در ایران، یک ادعای رسانهای نیست بلکه یک واقعیت مستند آماری است که نیاز به بررسی، تحلیل و ارائه راهکار دارد؛ بحرانی که از سفرههای کوچک مردم آغاز میشود و به عرصههای بزرگ اجتماعی راه مییابد.
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی





























