زیرنویس-گروه جامعه: یک باور اشتباه یا شاید نوعی چشمپوشی آگاهانه در میان برخی مدیران فرهنگی وجود دارد که تصور میکنند آگهیهای تلویزیونی تنها به معرفی و تبلیغ کالا محدود میشوند. در حالی که واضح است این تبلیغات، با بهرهگیری از جذابیتهای بصری و کلامی، فقط در خدمت فروش محصولات نیستند؛ بلکه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر فرهنگ عمومی جامعه نیز تأثیر میگذارند. یکی از بارزترین نمونههای این تأثیر، بازنمایی نقش پدر در تبلیغات است.

رفتارها، نوع پوشش و سبک زندگیای که در این آگهیها به نمایش درمیآید، به مرور تبدیل به الگوهای رفتاری و ترندهای فرهنگی میشوند و تأثیر القایی آنها حتی فراتر از واقعیتهای موجود جامعه پیش خواهد رفت. این دقیقاً همان وضعیتی است که بودریار در نظریه شبیهسازی واقعیت خود آن را فراواقعیت (Hyperreality) مینامد؛ جایی که تصاویر و نمادها واقعیتر از خود واقعیت جلوه میکنند و حتی جای آن را میگیرند و مخاطب، بدون آنکه متوجه باشد، سبک زندگی و ارزشهایی را میپذیرد که در دل چنین آگهیهای بهظاهر معمولی تکرار میشود. نظریههایی مانند «تزریق سوزنی» درباره تأثیر بیواسطه و عمیق پیامِ رسانهها نیز بر وجود چنین مسئلهای صحه میگذارند.
نکته مهم اینجاست که هر محتوایی که از رسانه ملی پخش میشود، در ذهن اغلب مخاطبان، نوعی تأیید رسمی و الگو محسوب میشود. برای مثال، در برخی تبلیغات خانوادهمحور، تصویر ضعیف و بیخبر از مرد خانواده (پدر) ارائه میشود؛ به گونهای که نه از امور خانه باخبر است، نه توان تأمین نیازهای خانواده را دارد و نه حتی میتواند کالای مناسب را انتخاب کند. در مقابل، دیگر اعضای خانواده هستند که به او نشان میدهند چگونه رفتار کند و وظیفه پدر تنها به پرداخت پول محدود شده است.

این بازتعریف نقش پدر، که ریشه در نگاه مدرن و دور از ارتباطات انسانی دارد، در رسانهای رسمی با مأموریت ترویج فرهنگ ایرانی-اسلامی، بسیار تأملبرانگیز است. فرهنگ ما بر اساس ارزشهای انسانی و جایگاه رفیع خانواده بنا شده است؛ جایی که پدر و مادر باید به عنوان ستونهای خانواده و پناهگاه معرفی شوند. متاسفانه، جایگاه خانواده در تبلیغات امروزی چنان تقلیل یافته که گویی عملکردش فقط پاسخگویی به نیازهای اولیه جسمی افراد است.
به گزارش زیرنویس، همزمان با صرف هزینههای هنگفت برای ساخت تیزرهای تبلیغاتی یا برنامههایی مرتبط با خانواده، لازم است به این نکات توجه ویژه شود؛ چرا که پیامهای مستقیم اخلاقی اغلب با مقاومت مخاطب مواجه میشوند و حتی گاهی اثر معکوس دارند. بنابراین ضروری است رسانه ملی در صدور مجوز و انتخاب تبلیغات حساسیت بیشتری به خرج دهد و از پخش تیزرهایی که با ارزشهای جامعه ناسازگارند، خودداری کند.
امروز دنیای مد و فشن تمام ظرفیت خود را برای جذب مشتری و سیطره بر فرهنگ جهانی به کار گرفته است تا با فروختن ظواهر و مصرفگرایی، انسانهایی سطحی و بیریشه بسازد. متاسفانه در کشور ما نیز تا جایی به این موضوع بیتفاوتی نشان داده شده که حتی تبلیغات محصولات به اصطلاح جوانساز برای زنان و مادران، به مردان و پدربزرگان نیز گسترش یافته است!

مدیران صداوسیما برای کسب درآمد بیشتر، گاهی از ارزشهای فرهنگی دور شدهاند تا بتوانند هزینه تولید محتوای فرهنگی را تأمین کنند. جالب آنکه روزبهروز شاهد حضور چهرههایی هستیم که بیش از پیش از هویت اصیل ایرانی فاصله گرفتهاند و به دنبال فضای مجازی، سبک زندگیهایی را تبلیغ میکنند که نه تنها با فرهنگ ما بلکه با زیست سالم انسانی همخوان نیستند.
افراط در توجه به ظاهر، بهویژه ظواهری که با عرف و شرع جامعه منافات دارد، عملاً آب در آسیاب دشمن ریختن است.
تبلیغات در رسانه ملی باید تحت نظارت دقیق قرار گیرد تا از تقلیل منزلت خانواده، ارزشهای انسانی و معرفی سبک زندگی متعارض با فرهنگ ایران جلوگیری شود. هزینه کردن در بخش تبلیغات و آثار فرهنگی زمانی اثربخش خواهد بود که در جهت تقویت فرهنگ بومی و نه تضعیف آن صورت گیرد.
آگهیها فقط ابزاری برای تبلیغ کالا نیستند، بلکه بنا به جایگاه تأثیرگذار تلویزیون، نقش اساسی در بازتعریف و تحول فرهنگ عمومی، هویت اجتماعی و حتی نقشهای درون خانواده دارند. لازم است در سیاستگذاری و صدور مجوز برای آگهیها، به الزامات نظری و پیامدهای فرهنگی نیز توجه ویژه شود تا از پیامدهای ناخواسته و مخرب پیشگیری شود.
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
به بهانه روز جهانی عصای سفیددیده نشدن رنج نابینایی/وقتی «عصای سفید» هم قربانی گزارشدهی میشود
وقتی رسالت پرورشی قربانی آمار میشودآموزش و پرورش و «گدایی دیده شدن»: قفل ایراد شرعی بر سر راه پرورش نسل جوان
- نویسنده : گلستان علی پور






































